انگيزه برخي افراد از طرح «توسعه سياسي و پاره اي مفاهيم مشابه» در اين زمان چيست؟
براي روشن شدن ماهيّت حركت هاي فوق، همين طور راه كارهايي كه براي رسيدن به اهداف اين حركات برگزيده ميشود، ابتدا تاريخچه اي كوتاه از تحولات بعد از انقلاب صنعتي اروپا را ذكر ميكنيم:داستان سلطه گري غرب در واقع از زمان انقلاب صنعتي اروپا شروع ميشود ]اگر چه قبل از آن نيز هم در اروپا و هم در بين ساير اقوام گرايش هايي براي كشورگشايي و تسلّط بر ديگران وجود داشته است[، زماني كه در سايه پيوند علم و صنعت و فن آوري به ابزارهايي جديد دست يافتند و توانستند به توليد كالاهاي انبوه و بسيار ارزان (از نظر هزينه توليد) بپردازند و با فروش اين كالاها به قيمت گزاف ثروت و سودي انبوه به چنگ آورند.با افزايش سود و در نتيجه سرمايه، سرمايه گذاري براي توليد نيز فزوني مييافت و اين خود عاملي براي كسب سود و سرمايه بيشتر ميگشت و به اين ترتيب با تكرار چرخه سرمايه و توليد، روز به روز انباشت ثروت رقم بالاتري پيدا ميكرد. ولي از آن طرف با افزايش توليد (= عرضه كالا) دو مشكل اساسي رُخ مينمود: 1 - كمبود موادّ اوّليه براي توليد، 2 - كاستي ميزان تقاضا در مقايسه با عرضه توليدات. اين دو عامل كشورهاي غربي را به انديشه استعمار كشورهاي ديگر واداشت، تا هم موادّ خام و هم بازار فروش تازه به دست آورند. اين روند استعماري از قرن هفدهم تا نوزدهم ادامه مييابد. در اين زمان است كه غربيها متوجّه مشكل ديگري ميشوند و آن كاهش منابع طبيعي و قدرت خريد كشورهاي تحت استعمار بود. از طرفي فن آوري و ابزار پيشرفته صادراتي نياز به متخصصيني جهت به كارگيري آن ابزار داشت; از اين رو تصميم گرفتند هم قدرت خريد و هم سطح معلومات در اين كشورها را افزايش دهند و براي اين منظور دو كار انجام دادند:اوّل: دادن وام و تسهيلات اقتصادي به اين كشورها و تشكيل صندوق بين المللي پول.دوّم: جذب افراد بااستعداد اين كشورها به دانشگاه هاي اروپايي از جمله انگلستان، آلمان و فرانسه.اين كار دوّم به انگيزه تربيت تكنسين هايي كه توان بكارگيري اجناس وارداتي از كشورهاي استعمارگر را دارا باشند انجام ميشد. همان گونه كه كار اوّل به منظور افزايش قدرت خريد مردم در كشورهاي مستعمره صورت ميگرفت تا در سايه آن اجناس بيشتري به اين كشورها صادر شود و بازار فروش غربيها همچنان رونق لازم را داشته باشد.امّا اين روند همواره براي استعمارگران خوشايند نبود، چون برخي از اين تحصيلكرده ها، بعد از بازگشت به كشورهاي خويش، انديشه استقلال خواهي را مطرح كردند و خواهان خروج از استعمار بيگانه شدند، و اين