4 - آيا پيشينه نظريه ولايت فقيه به زمان غيبت امام زمان(عليه السلام) ميرسد، يا اينكه ريشه هاي اين
نظريه در دوران حضور امامان معصوم(عليهم السلام)هم وجود داشته است؟
شايد در ذهن اكثر مردم چنين باشد كه ولايت فقيه به پس از دوران غيبت كبراي امام زمان(عليه السلام) برميگردد، يعني به كمتر از 1200 سال قبل، ولي با توجه به مفاد نظريه ولايت فقيه و با مروري اجمالي به تاريخ دورانِ حضور امامان معصوم(عليهم السلام) براحتي ميتوان ولايت فقيه را در عصر حضور معصومين هم ديد.حكومت خدا و منصوبين او
بر اساس ديدگاه عقيدتي شيعه حاكميت در اصل از آن خداست و به عبارتي ديگر: حاكميت از شؤون ربوبيت الهي است. هيچ كس حق حكومت بر انساني را ندارد، مگر آنكه خدا به او اجازه دهد. پيامبران و خاتم آنها (حضرت محمد(صلي الله عليه وآله وسلم)) و اوصياي معصوم ايشان از طرف خدا اجازه حكومت بر انسانها را داشتند.ما در اينجا قصد بيان دليل مشروعيت حكومت حضرت رسول(صلي الله عليه وآله وسلم) و امامان معصوم(عليهم السلام) را نداريم. از نظر تاريخي مسلم است از ميان امامان معصوم فقط حضرت علي(عليه السلام) و امام حسن مجتبي(عليه السلام) براي مدت بسيار كوتاهي به حاكميت ظاهري رسيدند و ديگر امامان بدليل سلطه حاكمان غير شرعي از اداره جامعه بركنار بودند و مجالي براي حكومت به دست نياوردند. حضرت علي(عليه السلام)در زمان حاكميتشان كساني را در نقاط مختلف كشور اسلامي به حكومت ميگماردند كه منصوب خاص آن حضرت بودند و اطاعت از آنها ـ مانند اطاعت از خود آن حضرت ـ واجب بود، چون اين افراد بواقع منصوب با واسطه از طرف خدا بودند يعني لازم نيست شخص، منصوب بيواسطه از سوي خدا باشد، تا اطاعتش واجب گردد.ولايت فقيه هم ـ در واقع ـ نصب با واسطه است و فقيه از طرف خدااجازه دارد حكومت كند. در زمان اماماني كه حاكميت ظاهري نيافتند، امور جامعه مسلمانان تحت تسلط و حاكميت حاكمان جور بود. اين حاكمان در فرهنگ شيعه «طاغوت» محسوب ميشدند و بر اساس نصّ قرآن «يريدون ان يتحاكموا الي الطاغوت و قد امروا ان يكفروا به» ([1]) مردم حق مراجعه به آن حاكمان و كساني را كه از سوي آنها براي تدبير امور گمارده شده بودند، نداشتند; در حالي كه در مواردي نياز بود به شخصي مثل حاكم يا قاضي مراجعه شود. در چنين مواردي وظيفه مردم چه بود؟ولايت فقيه در كلام معصوم(عليهم السلام)
از امامان معصوم(عليهم السلام)دستورهايي رسيده است كه مردم بايد در زمان يا مكاني كه دسترسي به معصوم ممكن نيست، به كساني كه داراي شرايط خاصي هستند، مراجعه كنند تا كارهاي آنان زمين نماند.مثلاً از امام صادق(صلي الله عليه وآله وسلم) نقل شده است: «من كان منكم قد روي حديثنا و نظر في حلالنا و حرامنا و عرف احكامنا فليرضوا به حَكَما... ([2]) » مقصود از شخص آگاه به حلال و حرام و آشنا به احكام، همان فقيه مورد نظر ماست. طبق روايات مشابه، به هنگام دسترسي نداشتن به معصوم، «فقيه حاكم مردم است و اين حاكميت از معصوم به او رسيده است. در همين روايت آمده است: «فانّي قد جعلته عليكم حاكماً ([3]); من او را حاكم شما قرار دادم.» روشن است امام شخص معيني را به حاكميت نصب نكرده، بلكه به صورت عام منصوب نموده است. در همين روايت آمده است: «فاذا حكم بحكمنا فلم يقبل منه فانّما استخفّ بحكم اللّه و علينا ردّ والرّاد علينا كالرّاد علي اللّه و هو علي حدّ الشّرك بالله ;([4]) حاكمي كه منصوب عام از طرف معصوم است، اطاعتش واجب است و اگر كسي حكم او را نپذيرد، مانند آن است كه حاكميت معصوم را نپذيرفته است.» با توجه به نصب عام فقها نظريه ولايت فقيه، اختصاص به زمان غيبت ندارد، بلكه در زمان حضور اگر دسترسي به امام معصوم ممكن نباشد، اين نظريه نيز بايد اجرا گردد. زيرا محتواي اين نظريه، چيزي جز چاره جويي براي مردمي كه دسترسي به امام ندارند، نيست; پس ريشه اين نظريه را در زمان حضور معصوم نيز ميتوان ديد.[1]ـ نساء، 60، «ميخواهند طاغوت را در اختلافات خود حاكم قرار دهند در حالي كه مأمور شده اند به طاغوت كفر ورزند.» [2] و 3 و4 - اصول كافي، ج 1، ص 67.