آيا وليّ فقيه در اِعمال حكومت ديني ميتواند به زور متوسّل شود؟
در فرهنگ ديني تشيّع، مشروعيّت حكومت برآمده از اذن الهي است، با اين حال براي عينيّت يافتن حكومت و پياده شدن احكام الهي داشتن مشروعيّت به تنهايي كافي نيست، زيرا حكومت با هر پشتوانه سترگ نظري مادام كه مقبوليّت مردمي نيابد هرگز قابل اِعمال نخواهد بود.كساني كه كمترين آگاهي از تاريخ اسلام داشته باشند به واهي بودن اين سخن كه اسلام با زور شمشير پيروز شد و تشكيل حكومت داد واقف اند. اساس دين بر پايه تبليغ و راهنمايي انسانها به سوي زندگي بر مبناي عقل و منطق است و آيات قرآني روشن ترين گواه بر اين مدّعي است:«إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَبِيلَ إِمَّا شَاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً»([5]) و «مَا عَلَي الرَّسُولِ إِلاَّ الْبَلاَغُ»([6]) و آيه: «فَمَنْ شَآءَ فَلْيُؤْمِنْ وَ مَنْ شَآءَ فَلْيَكْفُرْ»([7]) پيامبر اكرم(صلي الله عليه وآله) و ائمّه معصومين(عليهم السلام) با آن كه از قدرت معجزه برخوردار بودند و ميتوانستند از راه هاي غير عادي و بكارگيري نيروي قهريّه غيبي اِعمال حكومت كنند، امّا هرگز چنين نكردند; زيرا خواست اسلام اين است كه مردم از روي بصيرت و آگاهي اسلام و حكومت ديني را پذيرا شوند. چرا كه حكومتي پايدار و بالنده خواهد بود كه دلها را مسخّر خويش كند: «وَ أَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَ الْمِيَزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ»([8]) خدا دين و شريعت را براي بشر فرو فرستاد تا بشر خود با بصيرت و منطق به برپايي حكومت عدل و داد قيام كند.اسلام معتقد است كه بايد حقّ براي انسانها تبيين شود و كسي حق ندارد مانع تبيين آن گردد، اگرچه همه كساني كه حقّ را بازشناختند در برابرش سر تسليم فرود نياورند.در هر حال، اگر مردمي با بينش و آگاهي اسلام را به عنوان دين حقّ، و پيامبر(صلي الله عليه وآله) يا امامان معصوم(عليه السلام) و يا وليّ فقيه را به عنوان حاكم الهي پذيرفتند. آنها موظّف اند تشكيل حكومت دهند و جامعه را بر اساس حكومت اسلامي اداره كنند و در برابر كساني كه علاوه بر عدم پذيرش حكومت ديني به توطئه عليه حكومت ديني و احكام الهي دست ميزنند، به مقابله برخيزند و از كيان دين و حكومت ديني پاسداري كنند و متخلّفان را ملزم به تبعيّت و اطاعت سازند.اين نگاهباني از حدود الهي از وظايف مسلّم حكومت اسلامي است و تخطّي از آن كه مستلزم وهن احكام اسلامي و مسدود يا كمرنگ كردن راه كمال بر روي افراد جامعه است، گناهي بس بزرگ و نابخشودني است كه دامنگير كارگزاران حكومت ديني خواهد بود.البتّه چنان كه پيش تر نيز گفتيم، قدرت حاكم الهي و وليّ فقيه از ناحيه مردم است و پذيرش (= مقبوليّت) مردمي است كه به حاكم توان اِعمال حكومت ميدهد. به همين دليل، با آن كه پيامبر اكرم(صلي الله عليه وآله) در غدير خم حضرت علي(عليه السلام) را به جانشيني خود و امامت مسلمانان برگزيدند، چون پشتيباني و همياري مردمي قرين اين انتخاب نشد، امير مؤمنان(عليه السلام) از قيام به تشكيل حكومت و عمل به وظيفه معذور گرديدند. امّا همگي ميدانيم به محض آن كه مردم با حضرتش بيعت كردند و جهت پياده كردن