مقصود از توسعه سياسي چيست؟ و ديدگاه اسلام در اين رابطه كدام است؟
مفهوم توسعه سياسي كه نخست سياستمداران درباره آن سخن گفتند و سپس اقتصاددانها و پژوهشگران سياسي به آن پرداختند، در عرصه سياست و علم سياست جايگاه مهمّي دارد. با اين حال هنوز ابهام و عدم صراحت زيادي در مورد اين واژه([1]) وجود دارد، و به جرأت ميتوان گفت: واژه «توسعه سياسي» تعريف دقيق و مشخّصي ندارد. با اين همه بايد گفت: توسعه سياسي از دو واژه «توسعه» و «سياست» سامان مييابد كه توضيح هر يك از آن دو ميتواند مفهوم توسعه سياسي را روشن تر گرداند:توسعه (Development) عبارت است از: «رفتاري كه يك فرد يا يك ارگان و يا كلّ جامعه با استفاده از بهترين ابزارها و وسايل و توأم با برنامه اي كامل، انجام ميدهد تا هر چه زودتر و بهتر به هدف سيستم نايل آيد».در اين تعريف به دو عنصر كمّي و كيفي اشاره رفته است. اين كه ميگوييم «زودتر»، به كميّت زماني رسيدن به مطلوب نظر داريم و هر گاه كه مطلوب ما مطلوب كلّ جامعه نيز باشد، ملازم با مشاركت هر چه بيشتر مردم براي برآوردن هدف خواهد بود; و اين كه ميگوييم «بهتر» به كيفيّت نيل به هدف نظر داريم كه اين كيفيّت در رابطه با ابزارها و توجّه به بُعد ارزشي به كارگيري آنها و اهداف مورد نظر معنا پيدا ميكند.سياست (Politics) نيز عبارت است از: «رهبري صلح آميز يا غير صلح آميز روابط ميان افراد، گروه ها و احزاب (نيروهاي اجتماعي) و كارهاي حكومتي در داخل يك كشور، و روابط ميان يك دولت با دولت هاي ديگر در عرصه جهاني([2]) كه به منظور نيل به اهداف و مصالح يك جامعه و افراد آن صورت ميگيرد».بنابراين، بستر توسعه در بُعد سياسي آن، رهبري و تدبير روابط افراد و تشكّلها، كارهاي حكومتي و روابط خارجي يك كشور است كه براي رسيدن به اهداف آن انجام ميگيرد. بالطبع اين اهداف در عين مشترك بودن در برخي امور، بر حسب كشورهاي مختلف تفاوت هايي با يكديگر پيدا ميكنند. به عنوان نمونه در كشور ما اين هدف نيل به رفاه مادّي و اقتصادي، توأم با رشد فرهنگي و معنوي و حاكميّت ارزش هاي اسلامي، و در يك كلمه تأمين سعادت دنيوي و اخروي شهروندان است كه در سايه عمل به احكام و دستورات اسلامي حاصل ميشود.بنابراين، قوام توسعه سياسي به دو عامل كمّي و كيفي «مشاركت هر چه بيشتر مردم در امور سياسي» و «درك هر چه بهتر ايشان از مسائل سياسي» است. ولي اين تعبير امروز مانند بسياري از شعارهاي ديگر دستاويزي براي سلطه جويان شده كه با ارائه تعريفها و شاخصه هاي خاصّي، كشورهاي مستقل و داراي فرهنگ و ايدئولوژي خاصّ، بخصوص اسلام، را از اصالت هاي خود تهي كنند و زمينه را براي هجوم فرهنگي فراهم آورند.([3]) اما مفهوم «توسعه سياسي» كه از تلفيق دو واژه توسعه و سياست بدست آمده است مفهومي انتزاعي است، و مفاهيم انتزاعي بر حسب شاخصه هاي خود قابل تعريف و شناسايي هستند.([4]) اين شاخصها نشان ميدهد كه كشوري در چه مرحله از توسعه سياسي قرار دارد: در مرحله فرارَوي و رشد نهادهاي مردمي يا در مرحله توسعه بيثباتي و فروپاشي نهادها([5]).برخي صاحبنظران([6]) ضمن تأكيد بر نقش مشاركت سياسي در روند توسعه، «نهادينه كردن» را معيار منحصر به فرد توسعه سياسي ميداند. بر اين اساس، آن دسته از نظامهاي سياسي توسعه يافته تلقي ميشود كه به نهادهاي پايدار، جا افتاده، پيچيده و منسجمي مجّهز باشد.([7]) بنابراين يكي از ويژگيهاي مهمّ نظام توسعه يافته داشتن نهادهاي مدني مستحكم و مستقل معرّفي گرديده است.