جايگاه حقيقي مردم در حكومت ديني
س از بررسي نظريه ها، به نظريه مورد قبول ميپردازيم. گفته شد مردم هيچ مشروعيتي به حكومت فقيه نميدهند رأي و رضايت آنان باعث بوجود آمدن آن ميشود. خدا به پيامبر ميفرمايد: «هُوَ الَّذي اَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤمنينَ ([1]); «خداست كه تو را با ياري خويش و مؤمنان تقويت كرد.» كمك و همدلي مردم مؤثر در عينيت بخشيدن به حكومت ـ حتّي حكومت پيامبر است. حضرت امير (عليه السلام) ميفرمايد: «لَوْ لا حُضُورُ الْحاضِرِ وَقيامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النّاصِرِ... لاََلْقَيْتُ حَبْلَها عَلي غارِبِها ([2]) ميفرمايد: «اگر حضور بيعت كنندگان نبود و با وجود ياوران حجّت بر من تمام نميشد... رشته كار ]حكومت[ را از دست ميگذاشتم.» همچنين از آن حضرت نقل كرده اند: «لارَأْيَ لِمَنْ لايُطاعٌ ([3]); «كسي كه فرمانش پيروي نميشود، رأيي ندارد.» اين سخنان همگي بيانگر نقش مردم در پيدايش و تثبيت حكومت الهي، خواه حكومت رسول اللّه و امامان معصوم و خواه حكومت فقيه در زمان غيبت، دارد.اكنون به اين مطلب ميپردازيم كه اگر چنين است ، حكمت شركت مردم در انتخابات خبرگان رهبري براي تعيين رهبر چيست؟ مردم با رأي به خبرگان، رجوع به «بيّنه» كرده اند يعني كارشناسان ديني را برگزيده اند تا سخن آنان به عنوان حجّت شرعي اعتبار داشته باشد و اين امر تازگي ندارد، زيرا مردم هميشه در امور شرعي خويش به «بينه» رجوع ميكنند، مثلاً براي تشخيص مرجع تقليد به افراد خبره عادل مراجعه ميكنند، تا حجت شرعي داشته باشند. با اين تحليل، انتخابات زمينه اي براي كشف رهبر ميشود، نه اينكه به او مشروعيت ببخشد.روشن است كه بهترين راه فقيه جامع شرائط رهبري، مراجعه به خبرگان است.[1]ـ انفال (8)، آيه 62.[2]ـ نهج البلاغه، خطبه سوّم.[3]ـ نهج البلاغه، خطبه 27.