جايگاه حقيقي مردم در حكومت ديني - پرسش ها و پاسخ ها نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پرسش ها و پاسخ ها - نسخه متنی

محمدتقی مصباح یزدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ما شكل سوّمي از حكومت را ميشناسيم كه در آن مشروعيت، با آراي مردم به دست نميآيد، بلكه مشروعيت آن با حكم الهي است، در همان حال هيچگونه تحميلي هم بر مردم وجود ندارد، زيرا توسّل به زور براي دستيابي به حكومت مورد نظر ما روا نيست.

درباره نظريه دوّم بايد توجه كرد اكثريت فقهاي شيعه، مشروعيت حكومت در زمان غيبت را از ناحيه خدا ميدانند، اگرچه پذيرش و بيعت مردم باعث عينيت بخشيدن به حكومت ديني خواهد شد. و اگر مشروعيت، بسته به آراي مردم باشد، اشكالاتي پيش خواهد آمد كه در نقد نظريات ديگر مطرح ميشود.

درباره نظريه سوم بايد گفت: خداي متعال در مورد حكومت در عصر غيبت سكوت نكرده است; متون ديني ميگويند:

مردم در زمان غيبت بايد تحقيق كنند و فقيه جامع شرائط را براي حكومت بيابند و حكومت را به او بسپارند.

درباره نظريه چهارم بايد گفت: در بينش ديني حق حاكميت از آنِ خداست، همه چيز مملوك اوست. هيچ كس حق تصرف در چيزي را مگر با اجازه خدا ندارد، حاكميت بر مردم در صورتي مشروع است كه با اذن خدا باشد. پس حاكميت حق مردم نيست، تا بخواهند آن را به كسي واگذار كنند يا كسي را وكيل نمايند.

اشكالاتي ـ كه در جاي خود ـ بر «دموكراسي» وارد است، بر نظريه چهارم هم وارد است; از جمله اينكه اگر اكثر مردم حاكميت را به كسي توكيل يا تفويض كردند، وظيفه مخالفان چيست؟ آيا بايد اطاعت كنند؟ چرا؟!

همچنان كه ميتوان اشكال كرد چرا مردم حق حاكميت را فقط به فقيه واگذار كنند؟! اگر حق مردم است، ميتوانند آن را به هر كس كه بخواهند واگذارند. پس طبق نظريه چهارم ولايت فقيه ضرورت ندارد.

جايگاه حقيقي مردم در حكومت ديني

س از بررسي نظريه ها، به نظريه مورد قبول ميپردازيم. گفته شد مردم هيچ مشروعيتي به حكومت فقيه نميدهند رأي و رضايت آنان باعث بوجود آمدن آن ميشود. خدا به پيامبر ميفرمايد: «هُوَ الَّذي اَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤمنينَ ([1]); «خداست كه تو را با ياري خويش و مؤمنان تقويت كرد.» كمك و همدلي مردم مؤثر در عينيت بخشيدن به حكومت ـ حتّي حكومت پيامبر است. حضرت امير (عليه السلام) ميفرمايد: «لَوْ لا حُضُورُ الْحاضِرِ وَقيامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النّاصِرِ... لاََلْقَيْتُ حَبْلَها عَلي غارِبِها ([2]) ميفرمايد: «اگر حضور بيعت كنندگان نبود و با وجود ياوران حجّت بر من تمام نميشد... رشته كار ]حكومت[ را از دست ميگذاشتم.» همچنين از آن حضرت نقل كرده اند: «لارَأْيَ لِمَنْ لايُطاعٌ ([3]); «كسي كه فرمانش پيروي نميشود، رأيي ندارد.» اين سخنان همگي بيانگر نقش مردم در پيدايش و تثبيت حكومت الهي، خواه حكومت رسول اللّه و امامان معصوم و خواه حكومت فقيه در زمان غيبت، دارد.

اكنون به اين مطلب ميپردازيم كه اگر چنين است ، حكمت شركت مردم در انتخابات خبرگان رهبري براي تعيين رهبر چيست؟ مردم با رأي به خبرگان، رجوع به «بيّنه» كرده اند يعني كارشناسان ديني را برگزيده اند تا سخن آنان به عنوان حجّت شرعي اعتبار داشته باشد و اين امر تازگي ندارد، زيرا مردم هميشه در امور شرعي خويش به «بينه» رجوع ميكنند، مثلاً براي تشخيص مرجع تقليد به افراد خبره عادل مراجعه ميكنند، تا حجت شرعي داشته باشند. با اين تحليل، انتخابات زمينه اي براي كشف رهبر ميشود، نه اينكه به او مشروعيت ببخشد.

روشن است كه بهترين راه فقيه جامع شرائط رهبري، مراجعه به خبرگان است.


[1]ـ انفال (8)، آيه 62.

[2]ـ نهج البلاغه، خطبه سوّم.

[3]ـ نهج البلاغه، خطبه 27.

/ 124