توضيح تفسير سوم - پرسش ها و پاسخ ها نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پرسش ها و پاسخ ها - نسخه متنی

محمدتقی مصباح یزدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

توضيح تفسير سوم

در اينجا برخي از پوزيتيويستها به صورت افراطي همه اين قضايا را بيمعنا ميدانند و برخي ديگر ميگويند شايد معنا داشته باشند، امّا قابل اثبات نيستند، و شايد براي عده اي خوب و صحيح و براي عده اي ديگر بد و خطا باشند، يا در زماني خوب باشند و در زمان ديگر بد. ما شناخت قطعي و صددرصد از واقع نميتوانيم پيدا كنيم. يقين صددرصد به يك قضيه، نشانه عدم دقت و تحقيق در آن مسأله است، و نظاير اين ديدگاه ها.

خلاصه اين امور يك نوع بازي زباني و تابع گرايش هاي اجتماعي و فردي است. يكي از پايه ها و ريشه هاي دعوت به تسامح و تساهل در دنياي كنوني به همين بحث برميگردد.

براساس اين مبناي فلسفي، برخي قائل به پلوراليسم ديني شده و ميگويند اساساً دين درست و دين نادرست يا دين حق و دين باطل نداريم. بكار بردن درست و نادرست در اين امور، خود خطاست. اين گزاره ها يا بيمعنا هستند و يا غيرقابل بررسي و اثبات يا ردّ. به عبارت ديگر و با قدري تسامح ميتوان گفت همه اين اديان و صراط ها بر حق و مستقيم اند.

در اينجا بعضي بين گزاره هاي ديني فرق گذاشته ميگويند: آنچه از واقعيت ها و هست ها حكايت ميكند معنادار است و صدق و كذب در آن راه دارد مثل قضيه «خدا يكي است» و آنچه از قبيل بايدها و نبايدها است، صدق و كذب در آن راه ندارد مثل قضيه «بايد عدالت ورزيد» و «نبايد ظلم كرد».

بررسي تفسير سوم

بحث از فلسفه پوزيتويسم و معناداري گزاره هاي غيرحسي و حس گرايي يا عقل گرايي در باب معرفت، به محلّ ديگري مربوط است كه مفصل در بحث هاي فلسفي و معرفت شناسي آمده است.[2] در اينجا فقط اشاره ميكنيم كه با توجه به اينكه در عرصه معارف و علوم بشري تكيه صددرصد بر حس و عدم اعتماد بر عقل، از ديدگاه ما مردود است و با توجه به اينكه تنها راه بررسي صحت و سقم يك سخن حس و تجربه نيست ـ بلكه از راه عقل هم ميتوان قضيه اي را اثبات يا رد كرد; مثل مباحث رياضي و فلسفي ـ اين نظريه و مبنا از نظر ما به طور كامل مردود است. افزون بر اين ما بالوجدان بين قضاياي «خداوند وجود دارد» و «نبايد ظلم كرد» و «بايد نماز خواند» با قضيه «نور چراغ ترش مزه است» تفاوت ميبينيم. اگر سه قضيه نخست بيمعنا بودند نبايد به لحاظ معنايي با قضيه چهارم تفاوتي ميداشتند.

وقتي گزاره هاي ديني معقول و قابل بررسياند و اثبات و ردّ آنها ممكن است، در اينصورت اشكال قبلي مطرح ميشود كه سه گزاره: «خدا وجود ندارد»، «خدا يكي است» و «خدا سه تا است»، چگونه ميتوانند با هم جمع شوند و همگي درست باشند؟ آيا حقيقتاً، بر طبق مبناي پلوراليسم، ميتوان به صحّت هرسه قضيه اعتقاد پيدا كرد؟

[1]. مريم/ 90، 91.

[2]. ر.ك: مصباح يزدي، محمد تقي; آموزش فلسفه، ج 1، درس سيزدهم تا نوزدهم.

/ 124