توضيح تفسير اوّل - پرسش ها و پاسخ ها نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پرسش ها و پاسخ ها - نسخه متنی

محمدتقی مصباح یزدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

يكم:

هيچ ديني باطل محض و يا حقّ مطلق نيست، بلكه هر ديني داراي آموزه هاي صحيح و آموزه هاي نادرست است.

دوم:

حق و حقيقت واحد است و هر يك از اديان راهي به سوي آن حق واحد است


سوم:

قضاياي ديني از قبيل گزاره هاي غيرحسياند; و اين گزاره ها يا اصولا بيمعنا هستند و يا اگر هم معنايي داشته باشند قابل اثبات نيستند، بنابر اين همه در يك رديف اند و هر فردي هر ديني را بپسندد ميتواند اختيار كند.

توضيح تفسير اوّل

گويندگان اين نظر، حقيقت را مجموعه اي از اجزاء و عناصر ميدانند كه هر يك از بخش هاي آن، در يك دين و آيين پيدا ميشود. اينگونه نيست كه يك دين كاملاً نادرست و باطل باشد و هيچ تعليم يا حكم صحيح و خوبي نداشته باشد، كمااينكه ديني كه هيچ آموزه نادرست و خلاف واقع نداشته باشد نيز نداريم. بسياري از احكام مسيحيت در اسلام هم به گونه اي آمده است، لذا نميتوان گفت مسيحيت بطور كلي باطل است. همچنين اسلام در بسياري از موارد با يهوديت موافق است، پس نميتوان گفت يهوديت يا اسلام تماماً مردود هستند.

وقتي خوبيها و حقيقت ها در بين اديان پخش شده است، پس نميتوان گفت يك دين به طور كلي درست و دين ديگر نادرست است، بلكه بايد به همه اديان و مذاهب به يك اندازه احترام گذاشت و اساساً ميتوان بين مذاهب تفكيك قائل شد; يعني آموزه هاي صحيحِ هر كدام از اديان را گرفت و تلفيقي از آن ها را پذيرفت; بخشي را از يهوديت بگيريم، بخشي را از اسلام و بخشي را هم از آييني ديگر.

بررسي تفسير اوّل

اصل اينكه بسياري از اديان، بلكه كلّ مذاهب، كم يا بيش داراي عناصر حقّي هستند، موردپذيرش است.

باطلِ صددرصد در عالم نداريم. و چنين سخني أصلاً قابل پذيرش هيچ انساني نيست. اما از سوي ديگر اگر منظور اين است كه همه اديان موجود در عالم، بهرحال داراي عقايد يا احكام باطل اند و هيچ دين كامل و جامعي نداريم، اين سخن البته مورد پذيرش ما نيست. اسلام ميگويد آنچه دين الهي و شريعت محمد (ص) است كاملاً صحيح و با نزول اسلام دين به كمال و نعمت به تمام رسيده است. و آنچه در مكاتب ديگر آمده، اگر موافق با اسلام باشد، صحيح و در غير اين صورت باطل است. به هيچ وجه بُت پرستي، حيوان پرستي، و... با اسلام و دين غيرمحرَّف توحيدي يكسان نيستند. وجدان هر انسان منصفي بين اين اديان و مذاهب و تعاليم آنها با يكديگر تنافر آشكار ميبينيد.

بعلاوه اسلام ديني است كه آشكارا ايمان به بعضي از آيات و كفر و نپذيرفتن برخي ديگر از آيات را رد ميكند و ميگويد تبعيض بين تعاليم و دستورات دين مساوي با عدم پذيرش كلّ دين و كفر به آن است. خلاصه اينكه اسلام و آنچه در ثقلين آمده است كلاً بر حق است و هيچ باطلي در آن راه ندارد.

توضيح تفسير دوم

اين نظر بر آن است كه دين حق بمنزله قلّه واحدي است كه همه اديان موجود در عالم راههايي هستند به سوي آن نقطه واحد. هر ديني ميخواهد ما را به آن حق واحد راهنمايي كند و بهرحال به مقصد ميرساند، خواه از راهي طولاني يا راهي كوتاهتر يا به نحو يكسان. كسي كه به مسجد ميرود يا به كليسا يا كنشت يا بتخانه، همه به دنبال معبود واحد و حق هستند.

بررسي تفسير دوم

اين بيان در مقام مثال و تشبيه قابل تصورّ است، اما نسبت ميان اديان مختلف اينگونه ترسيم نميشود.

وقتي اسلام اولين مسأله و اوّلين سخنش اين است كه «خدا يكي است» و راه رستگاري، پذيرفتن توحيد است، اين راه چگونه با راه مسيحيتي كه دعوت به تثليث ميكند يكي است؟ چگونه ما را نهايتاً به نقطه واحدي ميرسانند!؟ آيا دو خط كه در دو جهت متقابل امتداد دارند ممكن است در يك نقطه با هم تلاقي كنند!؟ قرآني كه در برخورد با عقيده تثليث ميگويد: «كساني كه براي خداوند فرزند قائل شده اند، حرفي زده اند كه جا دارد آسمانها از هم پاشيده شود و زمين از هم بشكافد و كوهها پاره پاره گردند.»[1] آيا با قائلين به تثليث در راه و هدف مشترك است!؟ ديني كه از گوشت خوك و مشروبات الكي برحذر ميدارد، با مذهبي كه آنها را تجويز ميكند آيا در نتيجه و نهايت به يك جا ميرسند!؟

/ 124