پرسش ها و پاسخ ها نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
اما كساني كه به دنيايي ديگر و قيامت معتقد باشند و لذات روحاني و معنوي را هم علاوه بر لذات دنيوي و بالاتر از آنها قبول دارند و ميگويند رفتار انسان در سعادت و شقاوت ابدي او تأثير دارد، اين عدّه ناچار ميپذيرند كه آزادي تا آنجايي مطلوب و مجاز است كه به سعادت ابدي انسان ها لطمه نزند.تا اين اختلافات مبنايي بر سر خدا و قيامت و سعادت واقعي بشر و عوالم وجود حل نشود، قهراً نميتوان به نتيجه مشتركي رسيد و راه ما با مخالفين كاملاً از هم جدا ميشود و در دو طرف متقابل قرار ميگيريم.امّا اختلاف بنايي، منظور اختلافي است كه بعد از اتفاق بر سر وجود خدا و قيامت و دين و حساب و كتاب بر سر اين مطلب وجود دارد كه چه چيزهايي موجب تأمين مصالح جامعه و چه چيزهايي موجب ايجاد و گسترش مفاسد در جامعه ميشود.كساني ميگويند ما اعتقادات مسلّم اسلامي را قبول داريم اما در شرايط كنوني و در عصر مدرنيته و پُست مدرنيته اگر آزادي بيان و قلم نباشد، انسان ها كاملاً رشد نميكنند، مسائل سياسي و اجتماعي و عقيدتي بخوبي بررسي نميشود. نقاط ضعف و قوّت نظريات روشن نميشود. بايد آزادي بيان و مطبوعات، وسيع و كم قيد و شرط باشد يا بيحد و مرز باشد تا انسانها به رشد و انتخاب بهتر برسند.در مقابل كسان ديگر معتقدند: افراد جامعه دو دسته اند: برخي در مقابل شبهات و مطالب انحرافي و خلاف دين و مصالح واقعي بشر، واكسينه و بيمه شده اند و لذا تحت تأثير مفاسد واقع نميشوند. براي اينگونه افراد شنيدن و خواندن سخنان مخالفين اشكالي ندارد بلكه در مواردي و براي عده اي لازم و واجب است.دسته دوّم كه اكثريت جامعه را تشكيل ميدهند، كساني هستند كه در همين شرايط كنوني اگر شبهات و مسائل انحرافي و گاه كفرآميز با لحن و كيفيت خاصي ايراد شود، اگر از زبان افراد خاص اظهار شود، تحت تأثير قرار ميگيرند; خصوصاً اگر شبهه براحتي قابل فهميدن باشد و جواب شبهه هم در همان سخنراني يا مقاله يا كتاب يا ... سريعاً و بخوبي داده نشود. پس مصلحت جامعه ايجاب ميكند كه آزادي بيان و قلم محدودتر شود بگونه اي كه منجر به انحراف فكري و اخلاقي افراد جامعه نشود. اين اختلاف در بنا و در مصداق و تشخيص شرايط جامعه و افراد است.اختلاف مبنايي بدون حل مسائل اساسي جهان بيني و دين قابل رفع نيست. اما اختلافات بنايي با بحث و تفاهم و دقت در مباني قابل حلّ است.آنچه بنظر صحيح ميرسد اين است كه ما بوضوح تجربه كرده ايم كه ذكر مطالب انحرافي و مشكوك و كفرآميز به هر صورتي و در هر جمعي به مصلحت جامعه نيست و بسيار بوده و هستند افرادي كه از اين طريق به بيراهه و انحراف و فساد كشيده شده اند. بعضي شبهات بگونه اي است كه ميشود آنها را به صورت قوي و معقول مطرح كرد و چاشني ادبي و شعر و داستان هم به آن افزود، تا موجب تأثير در مخاطب شود. در قرآن كريم صريحاً اين مطلب آمده است و اين افراد را «شياطين انس» ناميده است. در سوره مباركه انعام آيه 12 ميفرمايد:«يُوحِي بَعْضُهُمْ اِلَي بَعْض زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً; بعضي از شياطين انس بوسيله سخنان زيبا و شيرين، ديگران را ميفريبند.» پس با توجه به تجربيات گذشته و با توجه به روحيات انسان ها و روان شناسي اجتماعي و با استناد به تعاليم بارز اسلامي ميتوان گفت هر گفتار و نوشتاري كه به ضرر افراد جامعه و موجب انحراف آنها شود ـ اعم از سخنراني، مقاله، روزنامه، كتاب، فيلم و ... ـ از ديد اسلام آزاد نيست.نكته ديگري كه بايد در اين زمينه توجه كرد اين است كه در قبال حقي كه مطبوعات و نويسندگان در مورد مصالح مادي و معنوي جامعه دارند، تكليفي هم متوجه آنها است كه بايد مطالب لازم و اعتقاداتي را كه مصالح جامعه متوقف بر آنهاست، بخوبي طرح و تبيين كنند تا زمينه انحراف افراد كمتر شده و از بين برود.بالا بردن سطح آگاهيهاي افراد جامعه و بيمه كردن در قبال شبهات و ذكر سؤالات ديني به همراه نقد و بررسي و پاسخ آنها از جمله وظايف اهل قلم و بيان در زمان ما و در هر زمان ديگري است.نتيجه اينكه در مورد آزادي بيان و قلم بايد گفت: آنچه تأمين كننده مصالح لازم الاستيفاي جامعه باشد، گفتن و نوشتنش واجب و لازم است، و آنچه مضرّ و مخرّب مصالح عمومي جامعه باشد، ممنوع و غير اين دو مباح و آزاد است.