پرسش ها و پاسخ ها نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پرسش ها و پاسخ ها - نسخه متنی

محمدتقی مصباح یزدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آيا سكوت رهبري و برخي مراجع تقليد در برابر پاره اي انحرافها كه گاه و بيگاه از بعضي مسؤولين سر
ميزند، از مصاديق تساهل و تسامح است؟

براي پاسخ به اين سؤال و پرسشهاي مشابه ناگزير از ذكر مقدمّه اي كوتاه هستيم:

دين حق و عدالت خواهي گرچه در مقام بحث و نظر مورد قبول همه انسانهاي حق طلب و عدالت جو است، ولي در مقام عمل چنين وفاق و پذيرشي از سوي همه اين افراد مشاهده نميشود. تطبيق رفتار و كردار با همه خواسته ها و بايدها و نبايدهاي ديني و يا گردن نهادن به آنچه حقّ و عدالت اقتضاء ميكند، در مواردي كه به ضرر افراد تمام ميشود پيوسته با پذيرش عملي همراه نيست و بسيارند انسانهايي كه عدالت را تا وقتي ميخواهند كه به كامشان تلخي نياورد.

از سوي ديگر، مصالح و ارزشها در اسلام همگي در يك پايه از اهميّت و ارج نيستند و بعضي بر بعض ديگر فزوني مرتبه و اولويّت دارند.

بالاخره، افراد با توجّه به موقعيّت هاي خاصّ اجتماعي خود، از نظر تكاليف و وظايف يكسان نيستند و افراد ضمن آن كه به عنوان مكلّف وظايفي در برابر جلوگيري از كجرويها بر عهده دارند، به تناسب موقعيّت اجتماعي خويش نيز وظايفي سنگين بر دوش خواهند داشت. از همين جاست كه در اجراي فريضه امر به معروف و نهي از منكر شرايط ويژه اي مطرح ميشود و هر كس موظّف است به تناسب موقعيّت خاصّ خود از ارزشهاي اسلامي دفاع كند.

بنابراين، آنچه براي همگان و بويژه رهبران ديني از بالاترين درجه اهميّت برخوردار است، حفظ اساس و كيان اسلام است و رهبري و مراجع تقليد از آن جهت كه رهبر و مرجع هستند، هرگاه احساس كنند خطري متوجّه اصل اسلام و احكام نوراني آن است، ساكت ننشسته و اعلام خطر خواهند كرد.

مقام رهبري نيز كه عهده دار پايه گذاري سياست هاي كلان حكومت است بعد از تشريح اين سياست ها، مسؤولان را موظّف به اجراي آن كرده اند و بر حُسن اجراي آنها نظارت ميكنند. مسؤولان نيز به عنوان بازوهاي اجرايي حكومت، ملزم به اجراي اوامر و دستورهاي رهبري هستند.

با اين حال، مشكلي كه پيوسته رهبران ديني با آن مواجه بوده اند، نحوه برخورد با كساني است كه از نظر فكر ديني كاستيهايي دارند و عملكرد آنها با بينش اسلامي وفق نميدهد. امّا از آنجا كه مهمترين چيز براي رهبر حفظ اساس اسلام و نظام اسلامي است، ناچار ميبايست در برابر برخي انحرافها به تذكّر و نصيحت بسنده كند; زيرا موضع گيري صريح گاه ممكن است بيش از آن كه در تقويت نظام مؤثّر باشد، اساس آن را تضعيف كند. اينجاست كه وجود مصلحت اهمّ كه همان حفظ اساس اسلام و نظام است بر مصالح ديگر اسلام مقدّم ميشود و رهبران دين را وا ميدارد تا براي صيانت از آن گاهي سكوت اختيار كنند.

البّته اين نوع سكوت هرگز به معناي تساهل و تسامح نيست، بلكه حاكي از خون دل خوردن و حفظ اساس نظام و اسلام است. ميتوان شكل حادّ موقعيّت رهبران ديني در مقابل كجرويهاي مسؤولان حكومتي را در اين سخن امير مؤمنان حضرت علي(عليه السلام) ديد كه فرمودند:

«فَصَبَرْتُ وَ فِي الْعَيْنِ قَذَيً وَ فِي الْحَلْقِ شَجَي»([1]); به صبر گراييدم در حالي كه ديده از خار غم خسته بود و آوا در گلو شكسته.

آري، رهبران الهي ميسوزند و چون شمع آب ميشوند تا مبادا سردمداران و يا افراد امّت از صراط مستقيم هدايت و كمال دور افتند.

امّا با اين همه مردم بايد هوشيار باشند و ضمن داشتن بصيرت در دين و شناخت اوضاع و احوال اجتماعي و نظارت بر كار مسؤولان، مترصّد شنيدن و دريافت رهنمودهاي رهبري باشند تا حقّ را از باطل تشخيص دهند و به موقع به وظايف شرعي و انقلابي خود عمل كنند.

[1]- نهج البلاغه، خطبه شقشقيه.

/ 124