تبعيت از اوامر خداوندى در قرآنش
و اتباع ما امر به فى كتابه من فرائضه و سننه التى لا يسعد احد الا باتباعها و لا يشقى الا مع جحودها و اضاعتها توصيه مى كند كه از دستورات خداوندى كه خدا در كتابش فرستاده است، چه تكاليف بايستگيها و چه شايستگيها، پيروى كند. اين بايستگيها و شايستگيها دستوراتى است كه هيچ كسى بدون پيروى از آنها به سعادت نايل نمى گردد و هيچ فرد و جامعه اى دچار شقاوت نمى شود مگر با انكار نمودن و ضايع كردن آنها.پيروى از قرآن پيروى از فطرت است
مالكا: در كتاب الهى كه پيام حياتبخش خداوندى به سوى انسانها است، درست بينديش خداوندى كه به وجود آورنده ى كائنات است، خداوندى كه فوق تجسمهاى محسوس و تعينهاى محدود است، بالاتر از آن است كه بيايد روياروى آدميان بنشيند و با آنان به گفتگو بپردازد، در عين حال لحظه اى در زندگى آدمى وجود ندارد كه نتواند با آن خداى بزرگ كه از رگ گردن به انسانها نزديكتر است، سخنى بگويد، و يا سخنى از او بشنود. تو در هر لحظه اى كه بخواهى سخن او را بشنوى، او به وسيله ى كتابش سخنها با تو خواهد گفت و اگر بخواهى سخنى با او در ميان بگذارى، وجدان پاك و آزاد تو مى تواند با آن مقام شامخ الهى هم صحبت شود. قرآن كه كتاب الهى ما است، همه ى بايستگيها و شايستگيهاى انسانى را كه تامين كننده ى سعادت مادى و معنوى او است، بازگو مى كند. اين كتاب مشتى نقوش لفظى كه روى كاغذها نمودار مى شود، نيست و اين كتاب آن امواج شكل يافته نيست كه به صورت كلمات، آشيانه اى جز گوش آدميان نشناسد. محتويات اين كتاب بازگوكننده ى فطرت پاك انسانها است كه بدون زمان و مكان مشخص و محدود بذر هدف اعلاى حيات و راه هاى رسيدن به آن هدف را در بردارد.
اميرالمومنين عليه السلام بار ديگر اين دستور را در پايان وظائف زمامدار درباره ى ارتشيان به زمامداران صادر فرموده است: و اردد الى الله و رسوله ما يضلعك من الخطوب و يشتبه عليك من الامور، فقد قال الله سبحانه لقوم احب ارشادهم: يا ايها الذين آمنوا اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولى الامر منكم فان تنازعتم فى شى ء فردوه الى الله و الرسول "النساء آيه 59"، فالرد الى الله الاخذ بمحكم كتابه و الرد الى الرسول الاخذ بسنته الجامعه غير المفرقه در آن مواردى كه حوادث بزرگ ترا ناتوان بسازد و امور بر تو مشتبه گردد، ارجاع كن به خدا و رسولش، خداوند سبحان به مردمى كه ارشاد آنان را دوست مى دارد مى فرمايد: اى مردمى كه ايمان آورده ايد، خدا و رسول و اولياى امورى كه از خودتان هستند اطاعت كنيد و
اگر درباره چيزى با همديگر نزاعى داشتيد، آن را به خدا و رسولش ارجاع كنيد، ارجاع به خدا اخذ به آيات واضح كتاب خداوندى است و ارجاع به رسول او اخذ به سنت او است كه مردم جامعه را به هم مى پيوندد و آنان را از يكديگر پراكنده نمى سازد.
مى توان گفت: دستور سوم اعم از اين دستور است و شامل آن نيز مى باشد، يعنى وجوب تبعيت از كتاب و سنت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم با عموميتى كه دارد، شامل موارد رفع نزاع و خصومتها هم مى باشد. لذا به نظر مى رسد دستورى كه اميرالمومنين عليه السلام در پايان وظائف زمامدار درباره ى ارتشيان صادر فرموده است به جهت اهميت شديد مسئله تنازعها و خصومتها است كه بايد زمامداران و هر صنفى از اداره كنندگان بدانند كه هيچ راهى براى حل خصومتها ميان بندگان خدا جز راهى كه خود خدا تعيين فرموده است وجود ندارد.