مبادى تحقيق در فرمان مبارك - حکمت اصول سیاسی اسلام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حکمت اصول سیاسی اسلام - نسخه متنی

محمد تقی جعفری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مبادى تحقيق در فرمان مبارك

يك مقايسه اجمالى ميان فرمان مبارك و ساير فرمانهاى سياسى

تاكنون فرمانهائى فراوان از زمامداران و امرا به كارگردانان خود، در تاريخ ثبت شده است كه مقدارى از آنها مى تواند در دسترس مطالعه كنندگان امروزى قرار بگيرد، از آنجمله نامه ى قابل توجهى است كه ارسطو به اسكندر نوشته و مقدارى از اصول و مبانى كشوردارى را به او گوشزد كرده است، [ شرح نهج البلاغه- ابن ابى الحديد ج 17 از ص 56 تا 60. ] و فرمانى است كه شاپور فرزند اردشير به پسرش نوشته است، [ شرح نهج البلاغه- ابن ابى الحديد ج 17 ص 75 74. ] مفصل ترين فرمانهائى كه در اداره ى جامعه اى صادر شده است، فرمانى است طاهر بن الحسين به فرزندش عبدالله كه زمامدارى ديار ربيعه در اختيار داشت صادر كرده است، [ اين فرمان در تاريخ طبرى تاليف ابوجعفر محمد بن جرير طبرى ج 11 در وقايع سال 206 از ص 1046 تا ص 1061 و در كتاب عصرالمامون مجلد دوم جزء سوم ص 17 نقل شده است. ] اين فرمان كه در حدود سال 206 هجرى نوشته شده است، اگر تاريخ نوشتن فرمان مبارك اميرالمومنين عليه السلام را در حدود 38 هجرت در نظر بگيريم، فرمان طاهر بن الحسين در حدود 168 سال پس از فرمان اميرالمومنين عليه السلام نوشته شده است، چند مسئله كه در اين مورد وجود دارد، اينست:

1- احتمال تقليد طاهر در فرمانى كه نوشته است از اميرالمومنين عليه السلام تا سرحد اطمينان وجود دارد، زيرا مقدارى فراوان از جملات به قدرى شباهت به جملات فرمان اميرالمومنين عليه السلام دارد كه بعيد به نظر مى رسد، همه ى آنها از باب توارد ذهنى باشد، يعنى بدون اقتباس لاحق از سابق انجام گرفته باشد.

2- نورانيت و فروغ الهى كه در جملات اميرالمومنين عليه السلام مشاهده مى شود، در
كلمات طاهر وجود ندارد.

3- تقوى و حكمت و عرفان و شجاعت و بلاغت فوق العاده ى اميرالمومنين عليه السلام به هيچ وجه در تاريخ حيات طاهر وجود ندارد، بلكه با بررسى لازم در زندگى اجتماعى و سياسى اين مرد، ثابت مى شود كه او يك مرد قدرت خواه و سياستمدار به همان معناى معمولى بود كه بزرگترين خدمات را به مامون الرشيد عباسى كرده است و همه مى دانيم كه مامون الرشيد با همه ى اظهار فضل، چگونه امام على بن موسى الرضا عليه السلام را به شهادت رسانيده و براى ابقاى ملك خود چه ظلم و جورهائى كه مرتكب شده است، براى اطلاع بيشتر از شخصيت طاهر بن الحسين رجوع شود به كتاب لغت نامه ى مرحوم على اكبر دهخدا حرف ط، تا روشن شود كه آيا آن مطالب عالى كه در فرمانى به نام او مانده است، مى تواند از تراوشهاى مغزى و روانى چنان شخصيتى بوده باشد؟! دو نامه ى حكيمانه از اكثم بن صيفى نقل شده است كه در نوع خود مفيد است. [ جمهره رسائل العرب- احمد زكى صفوت ج ص 19 تا 24. ]

در دورانهاى بعدى، قوانين اساسى قواعد و اصول اداره ى سياسى و اجتماعى و اقتصادى و حقوقى و دينى و فرهنگى كشور كه با طرقى مختلف مورد پذيرش جوامع قرار مى گيرد، بيان مى كند اين قوانين اساسى متاسفانه معمولا كارى با رشد اخلاقى و معنوى مردم جامعه ندارد، امروزه از مقامات قانونگزارى و متفكران حقوقى دنيا اينگونه جملات را به طور فراوان مى شنويد و مى خوانيد كه قوانين و حقوق فقط تامين ابعاد زندگى اجتماعى مردم را به عهده مى گيرد و هيچ نظرى با ابعاد معنوى و اخلاقى افراد جامعه ندارد، به عنوان نمونه ربرت هوگوت جاكسون دادستان ديوان كشور ممالك متحده آمريكا چنين مى گويد: به نظر يك نفر آمريكائى اساسى ترين اختلافات در رابطه ميان مذهب و قانون قرار دارد، در غرب حتى در آن كشورها كه عقيده ى محكم به تفكيك مذهب از سياست ندارند سيستم قانونى را يك موضوع دنيوى مى دانند كه در آن مقتضيات وقت رل بزرگى را بازى مى كند [ حقوق در اسلام- مجيد خدورى- مقدمه به قلم ربرت هوگوت جاكسون ص ب "2". ] نيز در همين مقدمه مى گويد:
قانون در آمريكا فقط يك تماس محدودى با اجراى وظائف اخلاقى دارد، در حقيقت يك شخص آمريكائى در همان حال كه ممكن است يك فرد مطيع قانون باشد، ممكن است يك فرد پست و فاسدى هم از حيث اخلاق باشد. [ حقوق در اسلام- مجيد خدورى- مقدمه به قلم ربرت هوگوت جاكسون ص ج 3. ]


/ 339