اساسى ترين عامل تقوى كه براى همه مديران و مسئولان لازم است - حکمت اصول سیاسی اسلام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حکمت اصول سیاسی اسلام - نسخه متنی

محمد تقی جعفری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اساسى ترين عامل تقوى كه براى همه مديران و مسئولان لازم است

اساسى ترين عامل تقوى كه براى همه ى مديريتها از شخص حاكم گرفته تا مدير كوچكترين و ساده ترين مجموعه از افراد انسانى لازم است، ضرورت احراز شايستگى كسى است كه تصدى مقامى را بر عهده مى گيرد

اين آيه ى شريفه را دقت كنيم: تلك الدار الاخره نجعلها للذين لا يريدون علوا فى الارض و لا فسادا... [ القصص آيه ى 83. ]
آن سراى آخرت را براى كسانى قرار مى دهيم كه در روى زمين علو و فسادى نمى جويند..

در حدود 53 مورد از آيات قرآنى درباره ى وقاحت و طرد كبر و استكبار كه ناشى از احساس قدرت و بى نيازى در خويشتن است وارد شده است. حال، به نمونه اى از روايات توجه كنيم:

چند روايت بسيار مشهور را مورد توجه قرار بدهيم كه از رسولخدا صلى الله عليه و آله و سلم نقل شده است:

1- من تقدم على المسلمين و هو يرى ان فيهم من هو افضل منه فهو خائن هر كسى كه بر مسلمين پيش بيفتد "پيشوائى برگزيند در هر امرى" در حاليكه او در ميان مسلمانان برتر از خود را مى بيند، او خائن است.

2- معمر بن خلاد در خدمت حضرت موسى بن جعفر عليه السلام مردى را متذكر شد، و گفت: آن مرد رياست را دوست دارد، آن حضرت فرمود: ما ذئبان ضاريان فى غنم قد تفرق رعاتها باضر فى دين المسلم من طالب الرئاسه [ سفينه البحار مرحوم محدث قمى ج 1 ص 492. ]
ضرر دو گرگ درنده در رمه ى گوسفندى كه چوپانهايش متفرق شده اند، بيشتر از ضرر طالب رياست در دين مسلمان نيست.

3- از امام صادق عليه السلام چنين روايت شده است: ملعون من تراس، ملعون من هم بها، ملعون كل من حدث بها نفسه [ سفينه البحار مرحوم محدث قمى ج 1 ص 492. ]
ملعون است هر كسى كه رياست را بدون شايستگى به خود ببندد، ملعون است هر كسى كه قصد به دست آوردن آن را داشته باشد، ملعون است هر كسى در درون خود صحبت و به دست آوردن آن را خطور بدهد.

با جرئت و صراحت مى توان گفت كه هيچ عاملى براى تقواى مديريت در حيات اجتماعى مردم، بااهميت تر از آن نيست كه شخص خود متصدى كاملا و صد در صد شايستگى
خود را براى آن مقام با نظر به دستورات الهى و اخلاقى كه بر مبناى عقل سليم و وجدان پاك استوار است احراز نمايد. براى توضيح اين عامل بسيار بااهميت چند مسئله را بايد در نظر بگيريم:

/ 339