قرآن كتاب الهى
آياتى فراوان در قرآن مجيد تكليف مزبور را بر همه ى افراد جامعه اثبات مى نمايد، ما فقط به نمونه اى از آنها اشاره مى كنيم:1- يا ايها الذين آمنوا استجيبوا لله و للرسول اذا دعاكم لما يحييكم "الانفال آيه ى 24" اى كسانى كه ايمان آورده ايد، اجابت كنيد خدا و رسول خدا را هنگاميكه شما را به دينى كه براى شما حيات بخش است دعوت مى نمايد و مى دانيم كه توجيه مديريت ضرورتهاى حيات طبيعى مانند تامين خوردن و آشاميدن و پوشيدن و مسكن و تحصيل بهداشت به وسيله ى حواس و تعقل خود انسانها تامين مى شود، و آنچه كه نياز به توجيه و مديريت پيامبران عظام دارد همان حيات معقول است، كه بايد براى وصول به اهداف عاليه آن به تكاپوى جدى پرداخت.
2- من عمل صالحا من ذكر او انثى و هو مومن فلنحيينه حياه طيبه "النحل آيه ى 97" هر كس از مرد يا زن عمل صالح انجام بدهد در حاليكه ايمان دارد، ما او را از حيات طيبه برخوردار مى سازيم و بديهى است كه هيچ نوع از زندگى بدون تنظيم و مديريت صحيح حيات اجتماعى نمى تواند طيبه "حيات معقول" باشد.
3- ان الذين توفاهم الملائكه ظالمى انفسهم قالوا فيم كنتم قالوا كنا مستضعفين فى الارض قالوا الم تكن ارض الله واسعه فتها جروا فيها فاولئك ماواهم جهنم و سائت مصيرا، "النساء آيه ى 97" كسانى را كه فرشتگان آنان را در حاليكه ستم بر خود ورزيده اند، درمى يابند مى گويند: شما در چه حالى بوديد؟ مى گويند: ما در روى زمين مستضعف بوديم، فرشتگان مى گويند: آيا زمين خدا پهناور نبود كه در آن مهاجرت نمائيد، منزلگه آنان دوزخ است و اين سرنوشت بدى است، اين مضمون در سوره ى النمل آيه 28 نيز آمده است، آيا توبيخى سخت ترا از اين نمى توان تصور نمود كه فرشتگان، آن مردم را نموده اند؟! توضيح اينكه خداوند متعال نمى خواهد هيچ انسانى تن به ظلم بدهد، و مظلوم و مستضعف قرار بگيرد، و كسى كه با قدرت به مهاجرت از آن سرزمين كه در آنجا مستضعف و مظلوم شده است، مهاجرت ننمايد و ستمكاران را بر خود مسلط نمايد، چنين شخصى خيانت به امانت خداوندى كه جسم و جان او است روا داشته و به سوختن و تباه شدن نهال باغ خداوندى كه وجود او است رضايت داده است و به اضافه ى ظلم بر خويشتن به پلنگان ترحم نموده و راه باز كرده است كه خود ستم بر ديگر گوسفندان است. اين مطلب مورد ترديد نيست، آنچه كه بايد مورد دقت قرار بگيرد، اينست كه بى خيالى و بى اعتنايى به سرنوشت حيات اجتماعى و تنظيم و مديريت آن كه سياست ناميده مى شود، باعث مى شود كه بر خودكامگى قدرت پرستان افزوده شود و جاى ترديد نيست كه هر اندازه بر خودكامگى قدرت پرستان افزوده شود، حيات انسانها بيشتر در معرض خطر اختلال و نابودى قرار گرفته و بازيچه ى هوى و هوس آن قدرت پرستان خودكامه خواهد بود. در اينجا آن جملات را در صفحات گذشته از كتاب جهان مسلح، جهان گرسنه ص 303 نقل كرديم، بار ديگر متذكر مى شويم: در پائيز سال 1973 در محضر سازمان ملل از سياست مقاومت منفى گاندى با احترام و ستايش ياد كردم اما اكنون نيز چون آن زمان بر اين باورم كه در اين باره نكته ديگرى را نيز بايد گفت: خشونتى وجود دارد كه با سوء استفاده از بردباريها، بى تفاوتيها و بى ارادگيهاى موجود اعمال مى شود و كشت و كشتارى در كار است كه راه خود را از ميان كاهلى جامعه دنبال مى كند، در اينجاست كه نبايد ساكت نشست، زيرا اين سكوت چه بسا كه تعيين كننده ى مرز بقاء و نابودى باشد اگر كسى در جامعه اى كه ظلم و جور در آن رواج پيدا كرده است، گرفتار شود، بايد از خداوند سبحان نجات خود را بخواهد.
4- و مالكم لاتقاتلون فى سبيل الله و المستضعفين من الرجال و النساء و الولدان الذين يقولون ربنا اخرجنا من هذه القريه الظالم اهلها و اجعل لنا من لدنك وليا و اجعل لنا من لدنك نصيرا "النساء آيه ى 75" به چه علت جهاد نمى كنيد در راه خدا و مردم مستضعف از مردان و زنان و فرزندان كه مى گويند: اى پروردگار ما، ما را از اين آبادى كه اهلش ستمكارند، بيرون
آور و براى ما از جانب خود ولى و ياورى قرار بده، مى توان گفت: مضمون اين آيه كه دلالت بر كوشش جدى براى نجات يافتن و بيرون رفتن از جامعه اى دارد كه مردمان آن ستمگرند، يك حكم ارشادى است به آنچه كه عقل و فطرت آدمى آن را دريافته است كه عبارتست از زندگى با حيات معقول "طيبه" و آن آيه ى شماره 3 كه مى گويد: فرشتگان كسانى را كه تن به استضعاف داده و مى دهند تا مرگشان فرارسد، توبيخ مى كنند به اينكه مگر زمين خدا پهناور نبود و خداوند هم وعده عذاب به آنان داده است. همين حكم بر خروج و نجات از جامعه ى ظالم را شديدا تاكيد مى كند، و بديهى است كه پديده ى ظلم در يك جامعه نتيجه سوء سياست اقتصادى يا حقوقى يا اخلاقى يا دينى و يا فرهنگى است كه باعث سلب امنيت زندگى مطلوب "حيات معقول" مى گردد.