قاعده ى افزايش استفاده از قدرت - حکمت اصول سیاسی اسلام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حکمت اصول سیاسی اسلام - نسخه متنی

محمد تقی جعفری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

قاعده ى افزايش استفاده از قدرت

اين قاعده را بايد بديهى تلقى كرد كه هر اندازه دانش ما درباره ى كميت و كيفيت قدرتها افزايش يابد، قطعى است كه بر امكان استفاده ما از قدرتها افزوده مى شود.

با توجه به اين قاعده بوده است كه قدرتمندان همواره از گسترش دانش انواع قدرتها، با طرق مختلفى جلوگيرى كرده اند و نگذاشته اند ديگران در شناخت قدرتها و كاربرد آنها بهره ور شوند، به همين جهت است كه نخستين اقدامى كه براى جلوگيرى از سوء استفاده قدرت پرستان خودكامه بايد صورت بگيرد، تكاپو براى تحصيل احاطه ى علمى هر چه بيشتر بر انواع قدرتها و محصول آنها و پس از تهيه ى وسائل بوجود آوردن و كاربرد آنها براى دفاع از حريم حيات است. خداوند خالق قدرتها به انسانهاى باايمان اين دستور را صادر فرموده است: و اعدوا لهم ما استطعتم من قوه و من رباط الخيل.

9- افزايش دائمى قدرتهاى ويرانگر و تقدم كمى و كيفى آنها بر قدرتهاى سازنده همراه با ادعاى تكامل و ترقى!!

در دورانهاى اخير همانگونه كه در عبارات گذشته ملاحظه كرديم باعظمت ترين تفكرات و انرژيها و اوقات عمر گرانبهاى نوابغ و مواد بسيار مفيد بر حيات بشرى، صرف ساختن اسلحه ى كشنده مى شود، چرا؟ پاسخ اين سئوال را نخست از عقل و وجدان پاك خويش و سپس از صاحبنظران انسان شناس تاريخ بپرسيد. همه ى اين منابع پاسخى جز اين براى شما نخواهند داد كه فقط و فقط هوى و هوس قدرت پرستان خودكامه است كه در راه وصول به هدف وقيح و شوم: من هدف و ديگران وسيله حاضرند بساط حيات همه ى جانداران را از روى زمين برچينند!! خداوندا، خودت بشريت را از دست اين لوياتان، كه توماس هابسها و ماكياولىها براى بشريت ساخته اند نجات بده.
افلاطون چنين گفته است: نادانى و عدم صلاحيت سياسيون موجب لعنت و بدبختى دموكراسى گرديد، و صنعتگران لااقل آگاه به كار خويشتن اند، ولى سياسيون هيچ بلد نيستند، مگر فن پست فرومايه ى تهيه ى وسائل شهوترانى يك حيوان عظيم الجثه را "مقصودش از
حيوان عظيم الجثه زمامداران هر جامعه است [ تاريخ فلسفه ى سياسى، آقاى بهاءالدين پازارگاد ج 1 ص 98.". ] چند سال پيش اينجانب در كنگره بين المللى كه در دهلى نو براى بزرگداشت ابن سينا تشكيل شده بود، شركت كرده بودم، مقاله ى اينجانب پيرامون لذت و الم از ديدگاه فلسفى و عرفانى ابن سينا بود، در آخر سخنرانى مطلبى را طرح كرده بودم كه در اينجا نيز متذكر مى شوم. مطلب اين است كه بشر با همه ى ادعاهاى پرطمطراقى كه درباره ى پيشرفت و تكامل و ترقى خود راه انداخته است، هنوز اين اصل را نفهميده است يا فهميده است و از اجراى آن ناتوان است كه: لذائذ خود را بنحوى تنظيم كند كه بر آلام ديگران تمام نشود. در دنبال اين مطلب گفتم: و متاسفانه اين تكامل يافته!! هنوز نتوانسته است، قدرت را كه بزرگترين نعمت خدادادى است به طور شايسته شناخته و آن را به جاى به كار بردن در ويرانگريها و ريشه كن كردن حيات ميليونها انسان بى گناه در آبادى و احياء انسانها به كار بيندازد، شگفتا اين تكامل يافته! همينكه قدرتى را به دست آورد، همان لحظات نخستين از ناتوانى در عمل كردن به اصول و قوانين ارزشى انسانى به زانو درمى آيد، و در حال سقوط و پس از سقوط باز نعره مى كشد كه من قدرتمندم!! البته اگر ما انسانها ادعاى ترقى و پيشرفت و تكامل نداشتيم، و فقط مشغول درندگى پلنگ وار و نيش زدنهاى افعى صفت و مانند سيل و آتشفشانيها و طاعونهاى ضدحيات به شغل بنيان كنى حيات مى پرداختيم قضيه اينقدر سوزناك و وحشتناك و وقيح نبود، ولى با آن ادعاهاى فريبنده كه آنها هم براى تحصيل قدرتهاى بيشتر و توسعه ى كاربرد ويرانگر آنها به راه انداخته مى شود، چه بايد كرد؟! ايكاش آنان مى فهميدند كه مردم دنيا معمولا حياتشان مسخ نشده است درباره ى آنان چگونه مى انديشند.

/ 339