حيات در رابطه با خدا - حکمت اصول سیاسی اسلام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حکمت اصول سیاسی اسلام - نسخه متنی

محمد تقی جعفری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حيات در رابطه با خدا

هيچ احدى ترديدى در اين حقيقت ندارد كه مالك حيات و موت خداست و انسان كمترين اختيارى در به وجود آمدن از حيات و از دست دادن آن، در حال اعتدال مغزى و روانى ندارد.




  • من به خود نامدم اينجا كه به خود باز روم
    آنكه آورده مرا باز برد بر وطنم



  • آنكه آورده مرا باز برد بر وطنم
    آنكه آورده مرا باز برد بر وطنم



اين حقيقتى است كه ما آن را مشاهده مى كنيم و نيازى براى اثبات چنين حقيقتى مشهود نمى بينيم، با اينحال، آيات قرآن مجيد براى تاكيد و هشدار آدميان درباره ى اينكه ورود حيات به عرصه ى هستى و خروج آن از اين عرصه، به طور مستقيم از خدا است اشاراتى مى نمايد كه ما به عنوان نمونه بعضى از آنها را متذكر مى شويم:

فاذا سويته و نفخت فيه من روحى فقعوا له ساجدين "الحجر آيه ى 29" و هنگاميكه گل آدم را ساختم و از روح خود در او دميدم "در برابر" او به سجده بيفتيد اين مضمون در سوره ى السجده آيه ى 9 هم آمده است. اينگونه آيات دلالت بر اين حقيقت دارد كه حيات "و نفس يا روح" آدميان، از غير مجراى علل و اسباب طبيعى "اگر چه در عرصه ى طبيعت" و به طور مستقيم از فيض خداوندى به وجود مى آيد.

همچنين مرگ كه مفارقت روح از بدن است، به طور مستقيم مربوط به مشيت الهى است اگر چه هر دو پديده ى حيات و موت در عرصه ى طبيعت و پيوسته به زنجير قوانين جاويد در آن مى باشد. آياتى ديگر در قرآن مجيد با تركيب انحصارى دو پديده ى حيات و موت را به خدا نسبت مى دهد. در صورتيكه به وجود آمدن همه ى مخلوقات از خدا است و خالق و صانع همه ى اشياء او است. مانند و هو الذى احياكم ثم يميتكم [ اين مضمون در آيه ى 56 از سوره يونس و 80 از سوره ى المومنون و آيه ى 68 از سوره ى غافر و آيه ى 8 از سوره ى الدخان نيز آمده است. ] "الحج آيه ى 66" و اوست كه شما را زنده مى كند و مى ميراند و انا لنحن نحيى و نميت [ اين مضمون در آيه ى 43 از سوره ق نيز آمده است. ] "الحجر آيه ى 23" و تحقيقا مائيم كه زنده مى كنيم و مى ميرانيم درباره ى فاعليت مستقيم خدا در پديده ى مرگ به اضافه ى آيات فوق، آيه ى 42 از سوره الزمر چنين است: الله يتوفى الانفس حين موتها خدا است كه نفوس را در وقت مردن آنها مى گيرد و اينكه در بعضى از آيات آمده است كه فرشته يا فرشتگانى مامور قبض روح انسانها
مى باشند منافاتى با آيات مورد بحث ندارد، مانند: قل يتوفاكم ملك الموت الذى و كل بكم "السجده آيه ى 11" به آنان بگو ارواح را ملك الموتى كه به شما وكيل شده است، مى گيرد زيرا ملك الموت كه عزرائيل ناميده مى شود، چيزى جز وسيله ى محض در برابر دستور خداوندى "چنانكه در روايات آمده است" نيست، همانگونه كه فرشته يا فرشتگانى در ايجاد تشكيل اعضاى بدن آدمى در جنين، كار انجام مى دهند و آنها چيزى جز وسيله نيستند و فاعل حقيقى خدا است، هو الله الخالق البارى ء المصور... "سوره الحشر آيه ى 24" اوست خداوند آفريننده و به وجود آورنده و صورتگر... و وساطت فرشتگان در شكل و تصوير مركب حيات و قبض روح در هنگام مردن، به جهت عظمت هر دو پديده است، كه خود ارتباط مستقيم دو پديده را با فيض خداوندى روشنتر اثبات مى كند. ولى در آفرينش ديگر موجودات و از بين رفتن آنها مانند جمادات و گياهان و ديگر حيوانات، فرشتگان الهى كه وساطت در تشكيل اعضاى مادى انسان و از دنيا رفتن وى مى نمايند، دخالت و وساطتى نمى كنند.

/ 339