سنت پيامبر اعظم و ائمه معصومين - حکمت اصول سیاسی اسلام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حکمت اصول سیاسی اسلام - نسخه متنی

محمد تقی جعفری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سنت پيامبر اعظم و ائمه معصومين

احاديث معتبرى كه لزوم تكاپوى جدى انسانها را در به وجود آوردن زندگى اجتماعى سالم كه مقدمه ى ضرورى حيات معقول است كه خود مقدمه ى محياى و مماتى لله "زندگى و مرگ الهى" است، گوشزد مى كند فوق شمارش است، از آنجمله:

1- قال رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم: من اصبح و لم يهتم بامور المسلمين فليس بمسلم [ اصول كافى- محمد بن يعقوب كلينى ج 2 ص 163 و 164. ]
هر كس كه شبى را به روز آورد و اهميتى به امور مسلمانان ندهد مسلمان نيست.

2- من سمع رجلا ينادى يا للمسلمين فلم يجبه فليس بمسلم [ اصول كافى- محمد بن يعقوب كلينى ج 2 ص 163 و 164. ]
هر كس بشنود كه مردى مسلمانان را به كمك مى طلبد و او اجابت نكند آن كس مسلمان نيست، احاديث وارده در لزوم تعاون و هماهنگى در ايجاد زندگى سالم بيش از آنست كه در اين مبحث بگنجد.

در رواياتى بسيار معروف از حضرت رسولخدا صلى الله عليه و آله چنين آمده است كه: احب الناس الى الله انفعهم لعباده "اصول كافى 164 2 و تحف العقول حسن بن على بن شعبه ص 49" محبوبترين مردم در نزد خداوند سودمندترين آنها است بر بندگانش.
در بعضى از احاديث ديگر چنين آمده است: انفع الناس للناس "سودمندترين مردم بر مردم" و چه سودى بالاتر از شركت در تامين حيات اجتماعى انسانها در دنيائى كه با اندك مسامحه اى همه ى حقوق ناتوانان دستخوش خودكامگيهاى قدرت پرستان مى گردد.

3- حديثى است بسيار معتبر كه هر دو فرقه ى شيعه و سنى نقل كرده اند، و آن اينست كه حضرت رسولخدا صلى الله عليه و آله و سلم فرموده است: لن تقدس امه لا يوخذ للضعيف فيها حقه من القوى غير متعتع [ نهج البلاغه فرمان امام به مالك اشتر، اين روايت از ابوسعيد خدرى از رسول خدا صلى الله عليه و آله نقل شده است، همچنين ابويعلى با راويان معتبر، و البزاز از حديث عائشه و طبرانى از حديث ابن مسعود به اسناد قوى اين روايت را نقل نموده اند. ]
هيچ امتى هرگز نائل به قداست نخواهد گشت كه در آن امت حق ناتوان از قدرتمند بدون نقص گرفته نشود.

4- اميرالمومنين عليه السلام خدا را براى هدفى كه از تصدى به زمامدارى منظور كرده بود، شاهد مى گيرد: اللهم انك تعلم انه لم يكن الذى كان منا منافسه فى سلطان، و لا التماس شى ء من فضول الحطام، و لكن لنرد المعالم من دينك و نظهرا لاصلاح فى بلادك فيامن المظلومون من عبادك و تقام المعطله من حدودك [ نهج البلاغه خطبه ى 131 ص 189. ]
خداوندا، تو مى دانى اقدامى كه از ما براى به دست آوردن زمامدارى انجام گرفت، براى رقابت در به دست گرفتن سلطه و خواستن متاع ناپايدار دنيا نبود، بلكه، براى اين بود كه به اصول و حقائق دين تو وارد شويم و در شهرهاى تو اصلاح انجام بدهيم، تا بندگان ستمديده ات در امنيت قرار بگيرند و حدودى را كه براى حيات مادى و معنوى بندگانت مقدر فرموده اى برپا داريم.

5- باز در خطبه ى دوم مى فرمايد: اما و الذى فلق الحبه و برا النسمه: لولا حضور الحاضر و قيام الحجه بوجود الناصر، و ما اخذ الله على العلماء ان لا يقاروا على كظه ظالم و لا سغب مظلوم، لالقيت حبلها على غاربها و لسقيت آخرها بكاس اولها آگاه باشيد، سوگند به خدائى كه دانه را شكافت و روح انسانى را آفريد، اگر حضور حاضران "بيعت كنندگان با من" نبود و اگر حجت با وجود يار و ياور، تمام نمى گشت، و اگر خداوند سبحان علماء را مسئول قرار نداده بود كه پرخورى ظالم و گرسنگى مظلوم را نپذيرند، قطعا طناب زمامدارى را بر گردنش مى انداختم و آخرش را با همان كاسه ى اولش سيراب مى كردم.

6- مطلب بسيار قابل توجهى كه مى تواند ضرورت شركت انسانها را در بعد سياسى حيات اجتماعى اثبات كند، اينست كه با نظر به سخنان اميرالمومنين عليه السلام پيش از پذيرش زمامدارى كه ناگواريها و مصائب و شدائد تصدى به زمامدارى خود را پيش گوئى




/ 339