بهترين ذخيره را براى خود ذخيره عمل صالح تلقى كن
فليكن احب الذخائر اليك ذخيره العمل الصالح بهترين ذخائرى كه براى تو و جامعه ى تو ضرورى و مفيد است ذخيره ى عمل صالح است.هيچ ذخيره اى بهتر از اندوخته ى عمل صالح نيست.
مالكا، آن خداوندى كه كارگاه خلقت را بنا نهاده و همه ى اجزاء و سطوح آن را در مجراى حركت و دگرگونيها قرار داده است، تلاش و تكاپوى آدمى را كه رو به جاذبيت ربوبى است به عنوان هدف اعلاى اين كارگاه بس سترگ برگزيده است كه: يا ايها الانسان انك كادح الى ربك كدحا فملاقيه اى انسان تو با كوشش جدى به ديدار پروردگارت نائل خواهى گشت.
قطره اى كز جويبارى مى رود
خراميدن لاجوردى سپهر
مپندار كز بهر بازيگريست
در اين پرده يك رشته بيكار نيست
نه زين رشته سر مى توان تافتن
گرچه رخنه نيست در عالم پديد
خيره يوسف وار مى بايد دويد
از پى انجام كارى مى رود
همان گرد گرديدن ماه و مهر
سراپرده اى اينچنين سرسريست
سر رشته بر ما پديدار نيست
نه سر رشته را مى توان يافتن
خيره يوسف وار مى بايد دويد
خيره يوسف وار مى بايد دويد
اما گمان مبر كه مقصود از كار و كوشش آدمى كه تنها عامل حركت رو به بارگاه الهى است صرف بيهوده ى انرژيهاى پرارزش عضلانى و فكرى در راه به دست آوردن وسائل بازيگرى و تجملات و تخديرهاى ويرانگر حيات خود و ديگران است، زيرا اينگونه كوششها و تقلاها نه تنها كار با ارزش و سازنده و موجب وصول به هدف خلقت نيست، بلكه كارشكنيهايى از راه تلف كردن قواى خود و ديگران و وارد كردن اخلال به نظم كارگاه خلقت محسوب مى شود.
سعيكم شتى تناقض اندريد
روز مى دوزيد و شب برمى دريد
روز مى دوزيد و شب برمى دريد
روز مى دوزيد و شب برمى دريد
اين بازيگران جدى نما و اين كارشكنان كارسازنما از تباه ساختن كار و محصول كار
ديگران لذتها مى برند و از مستهلك ساختن نقدينه ى حيات كوشندگان در مسير حيات معقول براى دست يافتن به اهداف نابخردانه ى خود مست مى شوند.
زانكه هر بدبخت خرمن سوخته
مى نخواهد شمع كس افروخته
مى نخواهد شمع كس افروخته
مى نخواهد شمع كس افروخته
بگو به آنان: آيا درباره ى خسارت ديدگان در كارهاى خود خبرى به شما بدهم، آنان كسانى هستند كه كوشش ايشان در زندگانى دنيوى تباه شده، و با اينحال گمان مى كنند كار نيكو انجام مى دهند آنهمه اصرار كه قرآن در تحريك به عمل صالح مى نمايد، نه تنها براى اينست كه خداوند سبحان نمى خواهد بشر در اين زندگى چند روزه ى دنيا بارى بر دوش مردم كوشنده و فعال نباشند، بلكه، بايستى روى كارها و فعاليتهاى مردم جامعه محاسباتى انجام بگيرد، كه مى دانى به كارشكنان كارافزا داده نشود. [ تعبير كارافزا در دفتر سوم مثنوى مولوى ص 206 در عنوان مثل زدن در رميدن كره ى اسب از خوردن آب و سبب شخوليدن سايسان آمده و به كسانى گفته مى شود كه نه تنها كارشان مفيد نيست بلكه كار آنان را هم كه سودمند است مى شكنند يا مختل مى سازند. ]
و نقدينه ى حيات آدميان كه در راه كار و فعاليت مستهلك مى شود با نسبت عادلانه اى در مجراى مبادله قرار بگيرد. اينست معناى عمل صالح كه كتاب الهى سخت روى آن اصرار مى ورزد.