حکمت اصول سیاسی اسلام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حکمت اصول سیاسی اسلام - نسخه متنی

محمد تقی جعفری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

راه دوم- توجه دقيق و مخلصانه به خود قوانين و دستورات، همه ى ابعاد و علل آنها را براى انسان دقيق و مخلص آشكار مى نمايد و او از راه ابعاد و علل آنها همه ى موارد و مصاديق مربوط به حيات معقول در زندگى اجتماعى و سياسى را درك و تفسير مى نمايد. بدينجهت است كه اميرالمومنين عليه السلام مى فرمايد: من در اين فرمان به تو و به هر كس كه زمامدارى اسلامى را به عهده بگيرد اتمام حجت نمودم و اگر با در دست داشتن چنين دستوراتى نقصى، يا خداى نخواسته انحرافى در حكومت پديد آيد، زمامدار معذور نخواهد بود.

نيايش اميرالمومنين عليه السلام در خاتمه ى فرمان مبارك كه درون زمامدار را براى درك معانى فرمان و عمل جدى به آن آماده مى سازد

و انا اسال الله بسعه رحمته و عظيم قدرته على اعطاء كل رغبه ان يوفقنى و اياك لما فيه رضاه من الاقامه على العذر الواضح اليه و الى خلقه مع حسن الثناء فى العباد و جميل الاثر فى البلاد و تمام النعمه، و تضعيف الكرامه، و ان تختم لى ذلك بالسعاده و الشهاده، انا اليه راجعون و السلام على رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم الطيبين الطاهرين و سلم تسليما كثيرا، و السلام، و من از خداوند متعال به رحمت واسعه و قدرت باعظمتى كه بر بخشيدن هر گونه مورد رغبت دارد، مسئلت مى دارم كه مرا و ترا موفق فرمايد بر آنچه كه رضاى او در آن است از پايدارى بر عذر روشن به بارگاه او و به مردم، با ستايش نيكو در ميان بندگان و آبادى زيبا در شهرها و اتمام نعمت و افزايش كرامت، و نيز مسئلت مى نمايم عاقبت مرا و ترا با سعادت و شهادت ختم فرمايد. قطعى است كه ما به سوى او بازگشت خواهيم كرد، و درود و سلام فراوان بر رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم و اولاد پاك و پاكيزه، او باد، و السلام، چه مى شد اگر زمامداران و ديگر مقامات گرداننده ى جوامع درك مى كردند و مى پذيرفتند كه بعد سياسى و حقوقى بشر جاندارتر از آن است كه اصول سياسى و مواد حقوقى گسيخته از جاذبه ى آفريننده ى كمال بخش، بتواند آن را آنچنانكه هست و آنچنانكه بايد باشد، اداره كند. اميرالمومنين عليه السلام در سرتاسر اين فرمان مبارك، چند بار ارتباط بعد سياسى و حقوقى جامعه را با جاذبه ى كمال الهى و با اخلاق به معناى شكوفائى حقيقت در روح آدمى براى مالك اشتر تذكر داده است، تا مالك را متوجه كند به اينكه سر و كارش با يك عده موجوداتى گسيخته از آغاز و انجام معنى دار و گسيخته از خدا و ابديت، و گسيخته از ارزشهاى والا نيست بلكه او با موجوداتى به نام انسانها سر و كار دارد كه در بساط بسيار پهناور و عميق
خلقت، مورد مشيت بالغه خداوندى است. او بايد بداند كه با انسانهائى سر و كار دارد كه داراى جان پرمعنى مى باشند. و اين حقيقت هنگامى براى زمامدار قابل درك و دريافت است كه پرمعنى بودن جان را به جهت وابستگى آن به خدا بفهمد و باور كند كه كردار و انديشه ها و اقداماتش را با اين باور تنظيم نمايد. بدين جهت است كه اميرالمومنين عليه السلام آغاز و انجام فرمان مبارك را با جملات ملكوتى الهى تنظيم مى فرمايد، يعنى آن بزرگوار فرمان مبارك را با جمله: امره بتقوى الله شروع و با انا اليه راجعون به پايان مى رساند،اميرالمومنين عليه السلام به وسيله ى نيايش پايان فرمان مبارك كه هم اكنون مورد توضيح و تفسير ما است، مالك و هر زمامدارى را كه مديريت انسانى را از يك نفر گرفته تا ميلياردها نفر به عهده مى گيرند، چنان تربيت مى كند كه هيچ عذرى براى تقصير در امرى كه به گردن گرفته "زمامدارى و مديريت جامعه" نداشته باشند. براى درك اين موضوع محتويات نيايش را در نظر مى گيريم:

1- همانگونه كه توفيقات مالك اشتر را در انجام ماموريتى كه به او داده است از خداوند متعال مسئلت مى دارد، نياز خود را بر آن توفيقات، پيش از مالك متذكر شده و از خداوند سبحان مى خواهد كه او را هم مانند مالك اشتر به تحصيل رضاى خداوندى موفق فرمايد.

2- از رحمت واسعه ى خداوند متعال مى خواهد كه در اداره ى مردم "كه زمامدارى آنان را دارد" همانگونه كه كارهاى مالك اشتر را براى مردم قابل پذيرش بسازد و عذر او را در موقع اشتباه براى مردم مقبول نمايد، كارهاى او را هم قابل پذيرش و غرور او را هم در نزد مردم مقبول فرمايد.

3- از خداوند متعال مسئلت مى دارد كه مديريت آن دو را هم مورد رضايت خود فرمايد و هم مورد رضايت مردم قرار بدهد كه همواره مردم از آنان به خير و نيكى ياد كنند. اين جمله از نيايش را در اوائل فرمان چنين فرموده است: كه خداوند كيفيت شخصيت زمامداران را از نيكى و بدى به زبانهاى مردم صالح و وارسته جارى مى سازد، بنابراين، ستايش زيبا در حقيقت همان قدردانى از مديريت و اعمال شايسته و برازنده ى زمامداران مى باشد. اين سنت الهى است كه براى تشويق و تحريك مردم به خيرات و كمالات شايستگى يا ناشايستگى گردانندگان جوامع را سينه به سينه، دهان به دهان، و قلم به قلم "به وسيله ى كتابها" در گذرگاه تاريخ به آيندگان منتقل مى نمايد.

4- از خداوند سبحان مى خواهد كه آثار نيكو و مفيد براى مردم از مالك و خود آن بزرگوار در شهرها يادگار بماند، و آثار عام المنفعه و باقيات صالحات به طور كلى از آن دو بزرگوار در طول تاريخ مورد استفاده ى بندگان خدا واقع شود. اين موضوع را هم اميرالمومنين عليه السلام در
بيان اهداف چهارگانه از اين فرمان و اجراى آن به وسيله ى مالك اشتر با تعبير و عماره بلادها فرموده اند و بديهى است كه منظور از آبادى شهرها، ساختن عمارتها و كاخهاى مجلل كه انسانهائى فقير از نظر ماديات و روحيات در آنها زندگى كنند نيست، بلكه مقصود درآوردن شهرها به صورت آشيانه اى زيبا و مناسب با نيازهاى حياتى است كه مردم در هيچ يك از لحظات زندگى با درد جانكاه نوميدى و اختلال حيات مستند به سوء مديريت سياسى در ساختن آشيانه زيباى زندگى احساس زجر ننمايند.

5- دعاى ديگر آن محبوب خداوندى اينست كه با الطاف و عنايات ربانى اش نعمتهاى خود را درباره ى آن دو "اميرالمومنين عليه السلام و مالك اشتر" اتمام فرمايد، و بر كرامت و حيثيت و شرف انسانى آنان بيفزايد. براى هر انسان آگاه كاملا روشن است كه همه ى محتويات اين نيايش در عين حال كه وسيله ى تقرب به خدا است، اثبات كننده ضرورت و عظمت فوق العاده اين محتويات است كه بايد مالك و هر زمامدار اسلامى آن را درك كند و اعمال خود را با آنها تنظيم نمايد.

6- در خاتمه ى اين دعا اميرالمومنين عليه السلام از خدا مى خواهد كه زندگانى آنان را با سعادت و شهادت در راهش ختم فرمايد، توضيح اين جمله در اوائل تفسير اين فرمان بيان شده است.

/ 339