حکمت اصول سیاسی اسلام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حکمت اصول سیاسی اسلام - نسخه متنی

محمد تقی جعفری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

به هر حال، بشريت هر راهى را كه براى حركت خود برگزيند، و هر راهى را كه به اجبار پيش پاى او بگسترانند، با انعطافى كه در طول قرون و اعصار از خود نشان داده است، زندگى كرده و خواهد كرد، ولى به شرط اينكه دو طرف انعطاف "پستى و عظمت" را به هيچ وجه مورد توجه قرار ندهد و به راه خود برود، يعنى كارى با اين نداشته باشد كه زندگى با انعطاف به پست ترين نقطه ى سقوط حيوانى و بى هدفى و درندگى اشقياى تاريخ مانند چنگيز و تيمورلنگ مشرق زمين و نرون و آتيلاى مغرب زمين نوعى از زندگى است، و حيات معقول و والاى ابراهيمى و موسوى و عيسوى و محمدى و علوى صلوات الله عليهم اجمعين نيز نوعى از زندگى است. يعنى زندگى با كثافت و شقاوتى كه حاضر است همه ى انسان ها را با يك ضربه ى شمشير از پاى درآورد، تا به ناچيزترين لذت زودگذر خود نائل گردد! زندگى ناميده مى شود، و زندگى با نيت و هدف گيرى احياى همه ى انسان ها مانند احياى اجزاى شخصيت خود نيز يك زندگى است.

اين حيات دوم است كه رديف انبياء و مرسلين و اميرالمومنين عليه السلام براى بشريت تبليغ كرده و در راه تحقق بخشيدن به آن از هيچ گونه فداكارى و گذشت از مزاياى زندگى خود دريغ ننموده اند.

اين كتاب كه در حكمت سياسى اسلام نوشته مى شود، تفسيرى است بر فرمان مبارك
اميرالمومنين على بن ابيطالب عليه السلام كه آن را وضع و تنظيم فرموده و براى اداره ى جامعه ى مصر به مالك بن الحارث الاشتر سپرده است كه دقيقا آن را اجرا نمايد، و همانگونه كه در مباحث آينده خواهيم ديد محتويات اين فرمان مبارك اختصاصى به جامعه ى مصر در آن دوران ندارد، بلكه بدانجهت كه موضوع مديريت در اين فرمان انسان با تمامى استعدادها و امكانات و ابعادى است كه در هر دو حوزه ى فردى و جمعى و در هر دو منطقه آنچنانكه هست و آنچنانكه بايد مطرح است، لذا بطور جمعى ميتوان گفت: فرمان مبارك طرق مديريت همه ى انسان ها را در همه شرايط و موقعيت ها و همه ى دوران ها ارائه مى نمايد.

مالك اشتر از ميان ياران اميرالمومنين عليه السلام شايسته ترين فرد براى درك و اجراى اين فرمان مبارك بوده است، و چنانكه در مباحث آينده خواهيم ديد: اميرالمومنين عليه السلام نسبت او را با خود، مثل نسبت خود با پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم بيان فرموده است.

اگر چه مالك در سر راه به طرف مصر به وسيله عمال خودباخته ى چنگيزهاى دورانش مسموم مى شود و رخت از اين دنيا برمى بندد، ولى فرمانى كه اميرالمومنين عليه السلام بر مبناى شايستگى وى براى اجراى آن صادر فرموده است، براى ابد پايدار مى ماند و به قول آن مرد آگاه:




  • زان بظاهر كوشد اندر جاه و حكم
    تا بيارايد به هر تن جامه اى
    تا اميرى را دهد جان دگر
    تا دهد نخل خلافت را ثمر



  • تا اميران را نمايد راه و حكم
    تا نويسد او به هر كس نامه اى
    تا دهد نخل خلافت را ثمر
    تا دهد نخل خلافت را ثمر



آرى، داستان غم انگيز بشر چنين بوده است كه هر وقت انسان هاى بزرگى چه از گروه مقدس انبياء عظام و چه از شخصيت هاى رشديافته بشرى براى ترقى دادن بشر از تاريخ طبيعى حيوانى به تاريخ تكاملى انسانى قيام نموده و حركت كرده اند، قدرت پرستانى خودكامه و لذت پرستانى بى خبر از خدا و انسانيت، سر راه آنان را گرفته، با كمال وقاحت، از تكاپوى آن صاحبان رسالت و تعهد والا جلوگيرى كرده اند، غافل از آنكه خداوند سبحان همواره با حكمت و مشيت بالغه ى خود مشعل هائى فروزان براى روشن ساختن جاده ى رشد و كمال نصب فرموده و جويندگان حقيقى هدف والاى حيات را در قلمرو فردى و اجتماعى در تاريكى رها نخواهد ساخت تا آنگاه كه وعده ى ربوبى او ان الارض يرثها عبادى الصالحون، الانبياء- آيه 105، قطعى است كه زمين را بندگان صالح من به ارث خواهند برد، فرا رسد.


/ 339