تصوير مفصل معاويه - ترجمه الغدیر جلد 21

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه الغدیر - جلد 21

عبدالحسین امینی؛ مترجمین: محمدتقی واحدی، علی شیخ السلامی، سید جمال موسوی، محمدباقر بهبودی، زین العابدین قربانی لاهیجی، محمد شریف رازی، علی اکبر ثبوت، جلال الدین فارسی، جلیل تجلیل

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تصوير مفصل معاويه

معاويه به سال 39 بر شيعيان " على " عليه السلام يورش برد، و سپاهيانش را در تمام قلمروش در هم شكست و گروهى را كه ايمان نداشتند، بر قتل اين پاكان بر گماشت و فرمان داد هر جا كسى از ايشان را يافتند بكشند. و " نعمان بن بشير" را با هزار نفر به " عين التمر " فرستاد.

همچنين " سفيان بن عوف " را با شش هزار سپاهى بطرف " هيت " فرستاد و دستور داد از آنجا به " انبار و مدائن برود و مردمش را نابود كند و او نيز به اين نقاط و به كشتن اصحاب على كمر بست و با آنها جنگيد و " اشرس بن حسان بكرى " و سى نفر را بقتل رساند. هر چه دارائيهاانبار بود، برداشتند و بسوى " معاويه " برگشتند.

از آن جمله " عبدالله بن مسعده بن حكمه فزارى " سختترين دشمنان " على " بود، كه از طرف " معاويه " با هزار و هفتصد سپاهى به " ثيما " گسيل شد " معاويه " به او فرمان داد از مردم باديه، هر كسى خلاف او را تصديق كند، امان يابد.

و هر كس كه سر باز زد: به قتل برسد. او نيز اين ماموريت را انجام داد وارد " مكه " و " مدينه " شد و همين فجايع را در آنجا ادامه داد.

" معاويه "، " ضحاك بن قيس " را دستور كه به " واقصه " برود و بر هر كسى كه در فرمان " على " عليه السلام است: حمله ور شود. و سه هزار نفر را با او همراه كرد.

او به راه افتاد و مال مردم را غارت كرد. از " ثعلبيه " كه رد مى شد، بسيارى را بقتل رساند و به انبار اسلحه " على " عليه السلام " حمله کرد و از آنجا به " قطقطانه " آمد.

خبر که به " علي " عليه السلام رسيد، " حجر بن عدى " را با چهار هزار نفر به نبرد
اينان فرستاد. " ضحاك " ضربه سختى ديد و 19 نفر از ياران وى كشته شدند.

از اصحاب على نيز دو نفر بقتل رسيد. شب فرارسيد: " ضحاك " و يارانش فرار كردند و " حجر " با همراهان باز گشت.

" معاويه "، همچنين " عبدالرحمن بن قباث بن اشيم " را به شهرهاى "جزيره " فرستاد و " شيب بن عامر جد كرمانى " كه در " خراسان " بود، در آنجا حضور داشت، و نامه اى به كميل بن زياد كه در " هيت " اقامت داشت، نوشت و او را از واقعه اى آگاه كرد. " كمل " با او به جنگ برخاست و شكست داد، و بر لشگر " عبدالرحمن " پيروز شد و گروهى از شاميان به قتل رسيدند و دستور داد فراريان را دنبال نكنند و بر مجروحان حمله نبرند.

و " حرث بن نمر تنوخى " را به " الجزيره " فرستاد تا بر پيروان على حمله برد. او نيز هفت نفر از " بنى تغلب " را دستگير كرد و كشتارى در آنجا بوقوع پيوست.

و " زهير بن مكحول عامرى " را به " سماوه " فرستاد و دستور داد كه مالياتهاى مردم را بگيرد. اين خبر به على عليه السلام رسيد و او سه نفر از جمله " جعفر بن عبدالله اشجعى "را فرستاد تا كسانى از قبيله بكرو كلب را كه در طاعت او بودند صدقه دهند كه آنها بر زهير رسيدند و جنگى در پيوستند. اصحاب على تار و مار شدند و " جعفر بن عبدالله " بقتل رسيد.

و بسال 40 هجرى، " بسر بن ارطاه " را به لشگرى فرستاد، تا اينكه به " مدينه " رسيد و " ابو ايوب انصارى " عامل على عليه السلام در آنجا بود. ابو ايوب از آنجا گريخته، به حضور على عليه السلام در كوفه آمد. " بسر " كه به مدينه وارد شد، كسى با او نجنگيد و ببالاى منبر رفت و ندا كرد: " اى دينار - اى نجار - اى زريق - "بزرگان انصار بودند" شيخ و رهبر ما عثمان، كه با او پيمان بسته بوديم، كجا است؟ " آنگاه گفت:
" اى مردم مدينه، سوگند بخدا، هر گاه معاويه دستور داده بود، حتى هيچ كودك نا بالغى را از كشته شدن باز نمى داشتم. " و كسى را پيش بنى سلمه فرستاد و پيغام داد: بر شما هيچ اماني نمي دهم، مگر آنکه " جابر بن عبدالله " را پيش من بفرستيد. جابر به نزد ام سلمه همسر پيامبر صلي الله عليه و آله آمد و گفت: چه دستور مي دهي؟ اين بيعت گمراهي و ضلالت است و من، آيا مي ترسي من کشته مي شوم؟ او گفت: من صلاح مي بينم که بيعت کني و به داماد " عبدالله بن زمعه " و دو پسر " عمر بن ابي سلمه " نيز توصيه کرده ام که بيعت کنند.

" بسر " خانه هاي مدينه را ويران کرده، آنگه روي به مکه نهاد و " ابو موسي " از ترس کشته شدن فرار کرد.

/ 171