خدا با ابو حامد غزالى سخن مى گويد - ترجمه الغدیر جلد 21

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه الغدیر - جلد 21

عبدالحسین امینی؛ مترجمین: محمدتقی واحدی، علی شیخ السلامی، سید جمال موسوی، محمدباقر بهبودی، زین العابدین قربانی لاهیجی، محمد شریف رازی، علی اکبر ثبوت، جلال الدین فارسی، جلیل تجلیل

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خدا با ابو حامد غزالى سخن مى گويد

صاحب " مفتاح السعاده " 194:2 گفته است: " ابو حامد غزالى در يكى از تاليفات خود نوشته است: من در آغاز، احوال صالحان و مقامات عارفان را انكار مى كردم، تا روزى كه به واردات غيبى موفق شدم. خداى تعالى را در خوب ديدم كه به من گفت: اى ابو حامد. با خود انديشيدم كه اين شيطان است كه با من سخن مى گويد گفت: نه بلكه من خدا هستم كه از همه جهات ششگانه بر تو احاطه دارم، آنگاه فرمود: اى ابو حامد، اعتقادات باطل و اساطير خود را ترك و با طايفه اى كه در روى زمين محل لطف و نظر من هستند، همواره تماس بگير، طايفه اى كه با محبت من هر دو دنيا را خريده اند. عرض كردم:

ترا به عزت خودت قسم مى دهم كه شيرينى و مزه دوستى آنان را بر من بچشان فرمود:

چشاندم و تنها حب دنيا است كه مى تواند بين تو و آنان را هزنى كند و پيوند دوستى بگسلد. از دنيا به اختيار خود ببر، از آنكه به اجبار آنرا ترك كنى و من نورى از تو انوار قدس خود بر تو افكندم، پس برخيز و بگوى.

مى گويد: با خوشحالى و مسرت از خواب برخاستم و نزد شيخ خود يوسف نساج آمدم و ماجراى خواب خود را بدو گفتم. او تبسمى كرد و گفت: اى ابو حامد، با سرمه تاييد خدائى چشم بصيرت ترا روشن مى كنم، تا عرش خدا را و هر چه پيرامون آن هست ببينى. و از آن پس به چيزى، جز اينكه خداى ناديدنى را مشاهده كنى، عشق نخواهى ورزيد. و از كدورت و تيرگى طبيعت
تصفيه و پاك خواهى شد و بر قله عقل ارتقاء مى يابى و از جانب خدا همان خطابى را مى شنوى كه موسى عليه السلام شنيد: خطاب " انا الله رب العالمين ".

" امينى " مى گويد: كاش مى دانستم آيا زبان شيطان از گفتن اينكه: " من خدا هستم كه از هر شش جهت بر تو احاطه دارم "، ناتوان است؟ همانگونه كه ادعاى خدايى كنندگان در روزگاران گذشته از گفن اين سخن باز نايستاده اند.

پس " غزالى " از كجا به صرف ادعاى اينكه " من خدا هسم "، اين سخن را باور كرد؟ و با اين همه، جگونه " غزالى " احتمال نداده است كه او شيطان بوده؟ گيريم كه اين خطاب، روياى صادقانه بوده و خدا " غزالى " را مخاطب قرار داده، از كجا معلوم كه اين خطاب: " اساطير و خرافات را ترك كن " در باب " غزالى " صحت ندارد و " شيخ او " كه اين همه سخنان بى اساس را ادعا كرده بر خطا نبوده و او خود نيز خطا نكرده است؟

اى كاش در داروخانه نساج، سرمه ديگرى بود كه چشم و ديده بصيرت " غزالى " را تيز مى كر تا ديگر آن رياضات نا مشروعى را كه در " احياء " آورده تكرار نمى كرد داستانهايى از قبيل داستان حمام و جز آن، و همچنين نظير آوردن بابى در آفات زبان كه در آن لعن " يزيد " را ممنوع دانسته و نظاير اين اباطيل را فراوان آورده است.

در واقع اين سرمه نساج. چقدر كارگر بوده كه كسى كه آنرا بر جشم خود زده، ديگر به ديدن و هر چه اطراف آن است، قانع نمى شود و به ديدن خداى كه ديده ها او را درك نمى كند، هوس مى نمايد و از او آن خطاب مى شنود كه " موسى " عليه السلام از او شنيد: " انا الله رب العالمين ". من دانم كه سرانجام همين " موسى " عليه السلام كه يك خطاب " ابو حامد " بوده، آيا او هم در دين خدا با او شريك بوده يا نه. شايد اين گوينده هذيان، نفس خود را مربى پيامبر خدا " موسى " عليه السلام فرض كرده. " موسى " اى كه از جانب پروردگار پيغمبر اولو العزم
بود، و به اين سخن پروردگار مورد خطاب گرديد كه: " اى موسى هرگز مرا نخواهى ديد " و اما اين سالك مجاهد بافنده، چنين بافندگى مى كند.

/ 171