غزلانى از آنچه در دلها است پرده برمى دارد - ترجمه الغدیر جلد 21

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه الغدیر - جلد 21

عبدالحسین امینی؛ مترجمین: محمدتقی واحدی، علی شیخ السلامی، سید جمال موسوی، محمدباقر بهبودی، زین العابدین قربانی لاهیجی، محمد شریف رازی، علی اکبر ثبوت، جلال الدین فارسی، جلیل تجلیل

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

غزلانى از آنچه در دلها است پرده برمى دارد

" ابو محمد ضياء الدين وترى " در " روضه الناظرين " ص 133 در ترجمه
" شيخ محمد موصلى " مشهور به " غزلانى " كه به سال 605 وفات يافته است، از " شيخ محمد ابى عبد الله بن تاج بن قاضى يونس موصلى " روايت مى كند كه گفت:

" با گروهى از علماى موثق موصل، به زيارت شيخ محمد غزلانى قدس الله سره رفته هنگام غروب بود. غارى كه در آن ساكن بود، بسيار تاريك بود، بوديم در حالى كه چنانكه ياران از تاريكى ناراحت بودند. او از اين انديشه ما پرده برداشت و لبخندى زد و گفت: ما اينجا روغن و چراغ نداريم كه روشن كنيم. آنگاه به درخنى اشاره كرد كه رو بروى غار بود. از شاخه هاى آن چنان نور متجلى شد. كه تمام كوهسار را روشن كرد. و بخدا سوگند كه هيچ شبى را خوش وقت تر و شادابتر از آن شب به سر نياورده بوديم ".

" امينى " مى گويد: بخوانيد و تعقل كنيد و به داورى برخيزيد.

شاطبى از جنايت شخص جنب آگاه است

" چزرى مى گويد ": يكى از مشايخ مورد اعتماد. از اساتيد خود روايت كرده: " شاطبى قاسم بن فيره نابينا صبحها در فاضليه بغلس نماز مى خواند.

آنگاه به تعليم قراءت قرآن مى نشست و مردم در رفتن به حضور او بهنگام شب با هم پيشدستى مى كردند، و هر گاه كه مى نشست، فقط مى گفت: هر كس اول آمده، او بخواند. آنگاه بترتيب نوبت آمدن از ديگران شروع مى كرد. اتفاقا يك روز گفت: آن كسى كه نفر دوم است، بخواند و اولى ماند و نخواند. اصحاب
نمى دانستند كه گناه او چه بوده كه از قراءت محروم ماند. او فهميده بود كه اين شخص آن شب جنب شده، اما بسبب شدت علاقه اى كه بر گرفتن نوبت داشته، آنرا فراموش كرده بود آنگاه به حمام نزديك مدرسه رفت و غسل كرد و پيش از آنكه نفر دوم از قراءت فارغ شود. خود را بحضور رسانيد و شيخ هم - كه نابينا بود - نشسته بود. دومى كه فارغ شد، و شيخ گفت: آن كسى كه اول آمده او بخواند.

اين واقعه، يكى از بهترين وقايعى است كه در زندگى بزرگان اين طايفه مى بينيم و نظير آن را در دنيا نديده ام ". مفتاح السعاده 388:1.

" امينى " مى گويد: اينكه " جزرى " پنداشته اين حالت مخصوص " شاطبى " بوده و در دنيا نظير آن ديده نشده، درست نيست و ما شرح گروهى از كسانى را كه از دلهاى مردم آگاهى داشته و غيب را مى دانسته پيش از اين نقل كرده ايم گويا اين گروه مغيباتى را انتخاب كرده اند كه هر بينا و كورى از شنيدن آن در شگفت مى ماند يا اين مايه غلو در فضايل به اينها نسبت داده اند.

/ 171