نگاهى به مناقب دروغين پسر هند
مقدمه
شايد تا كنون " معاويه " را شناخته باشيد و روشن شده باشد كه اين مرد چه كسى است و چه نفسانيات و عاداتى داشته است. كسى بوده كه بجز در آتش نشيمن ندارد و در ميدان تبهكارى و ماجراجوئى نظير ندارد. راويان و مورخان بد كردار، چه فضيلتى مى توانند به او نسبت دهند، و قلمهاى مزدور و اجير چگونه از اعمال اين مرد - كه آلوده به شهوات و هوسهاى گونه گون است - مى توانند به دورغزنى بپردازند در حالى كه در بازار عبرت پذيرى، رفتار او هيچ وزنى ندارد و در گذرگاه حق، اعمال او هيچ توجيهى نمى تواند داشته باشد؟ پس، چشم بسته ظن بخرج بده و هرگز از احوال او مپرس. آيا اين " معاويه " عامل اصلى اين همه جنايات و جسارت به درگاه خدا و بر اسلام و پيامبر و كتاب و سنت او نبوده كتاب و سنتى كه هرگز دگرگونى پذير نيست.
آيا او نبود كه حرمتهاى الهى را هتك و مقام اولياى خدا را پست داشته است؟
آيا او نبود كه خونهاى پاك اولياى خدا را ريخته و با نابود كردن نفسهاى پاك و مبرا از گناه، ستم را رواج داده است؟ در حالى كه: " هر كس مومنى را به عمد بكشد، كيفرش جهنم و در آن بطور جاويد ماندگار است و خداوند بر او لعنت
و غضب فرستاده و عذاب بزرگى آماده كرده است ".
آيا همين " معاويه " نبود، كه با كشتن صالحان امت و عادلان صحابه نخستين و تابعين آنها كه خون و ناموسشان محترم بود و با انداختن آنها به ژرفاى زندانها و دور كردن آنها از خانه و عائله و با ترساندن خاندانشان خدا و پيامبرش را آزرده است؟ " آنانكه خدا و رسولش را بيازارند خداوند در دنيا و آخرت بر آنها لعنت كند و عذاب دردناكى آماده آنها مى نمايد. و كسانى كه مردان و زنان با ايمان را خلاف آنچه كردار آنها است بيازارند، بهتان و گناه بس بزرگى را اندوخته اند ".
نه مگر او كسى است كه با جنگ افروزى بر عليه جانشين و خليفه راستين او، پيغمبر را آزرده است؟ در حالى كه فرمانبردارى و فروتنى در برابر او و كسب رضاى او واجب بوده است، " كسانى كه پيامبر خدا را بيازارند عذاب سختى خواهند ديد ".
آيا " معاويه " نبود كه حرمت رسول بزرگوار را درباره نزديكان و ذوى القربى او نگاه نداشت، احترام پدر فرزندان او را با لعن گفتن بر او زير پا گذاشت، مجامع دينى را به اجراى اين جنايت و گناه بزرگ اسلام را كه خداوند مطهر داشته، به دروغها و افتراهاى گوناگون متهم ساخت؟