عبدالقادر مرغى را زنده مى كند - ترجمه الغدیر جلد 21

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه الغدیر - جلد 21

عبدالحسین امینی؛ مترجمین: محمدتقی واحدی، علی شیخ السلامی، سید جمال موسوی، محمدباقر بهبودی، زین العابدین قربانی لاهیجی، محمد شریف رازی، علی اکبر ثبوت، جلال الدین فارسی، جلیل تجلیل

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

عبدالقادر مرغى را زنده مى كند

" يافعى " در " مرآت الجنان " 356:3 مى نويسد: " شيخ امام فقيه عالم مقرى ابو الحسن على بن يوسف بن جرير بن معضاد شافعى لخمى در باره مناقب شيخ عبد القادر، با سندى از پنج طريق رسيده از گروهى از بزرگان و عرفاى مشهور كه شيوه اقتدار را برگزيده اند، روايت كرده است كه گفته اند: زنى پسرش
را پيش شيخ عبد القادر آورد و عرض كرد: اى آقاى من مى بينم كه دل اين بچه خيلى به تو علاقمند است و من در راه خدا و بخاطر تو از حق خود گذشتم. شيخ پذيرفت و او را به مجاهده و سلوك راه سفارش داد. يك روز مادرش كه به ديدن او آمد، ديد كه لاغر و رنگ چهره اش زرد شده است و آثار گرسنگى و بيخوابى در پيش دارد كه استخوانهاى جوجه پخته اى كه خورده است، در آن قرار دارد. گفت: اى آقاى من تو گوشت جوجه مى خورى و پسرم نان جو؟ عبد القادر دستش را بر روى استخوانهاى جوجه گذاشته، گفت: باذن خداى تعالى، كه استخوانها را در حالى كه پوسيده اند، زنده مى كند برخيز مرغ، صحيح و سالم برخاست و آواز داد. شيخ گفت: هر آن موقع كه پسر تو نيز به اين مقام رسيد، هر چه دلش بخواهد بخورد ".

اين قضيه را " شيخ عبد القادر قادرى " نيز در " تفريح الخاطر " ص 32 ياد كرده است.

" امينى " مى نويسد: آيا خواص انبيا و ويژگيهاى آنها، كه در طليعه آن زنده كردن مردگان است، به هر مرتاضى داده ميشود؟ اگر چنين است، ديگر چه تفاوتى بين نبى مرسل و مرتاضى خواهد بود؟ فرض كنيد بحث كننده اى كه اينها را از اوليا كرامت و از انبيا به عنوان معجزه بداند، لكن اين اعتبارى است كه پس از مطالعه و تفكر طولانى مى توان به آن راه يافت. اما ديگر چنين نيست كه همه افراد بدان راه داشته باشند و قاعده اى كلى باشد كه در همه ظاهر شود و از طريق مشاكله صورى، انسان به مقام پيغمبرى برسد و اگر چنين باشد، وقوع اين اعمال امكان ندارد.

و انگهى آيا خوردن نان جو و غذاى خشن، خود بخود مى تواند سالك را به مرتبه اى برساند كه مردگان را زنده كند و هر گاه خداى سبحان خاصيت اين را در
اين عمل قرار داده، ديگر خوردن يك مرغ بطور كامل كه انسان را دل مشغول مى كند و از آن مقام باز مى دارد!

و آيا رياضت، شرط پيدايش نيروى نفسانى و ملكات فاضله مى تواند باشد، ولى شرط بقاء آن نيرو نمى تواند باشد؟ آيا اشتغال به اين لذايذ آن احوال روحى را از بين مى برد و رياضت آن احوال را پديد مى آورد؟ از اين طايفه، اين مشكلات را بپرس هر گاه جواب دادند، اينجانب را آگاه كن.

/ 171