انصارى پس از كشته شدن سخن مى گويد
" بيهقى "، آنجا كه كسانى را نام مى برد كه پس از مرگ سخن گفته و صحبت كرده اند، مى نويسد: گفت: من " ابو سعيد ابى عمر " هستم: اين روايترا " ابو العباس محمد بن يعقوب " و " يحيى بن ابيطالب " روايت كرده اند: من " على بن عاصم " هستم: من " حصين بن عبدالرحمن " هستم، از " عبدالله بن عبيد انصارى " نقل است كه گفته:
" هنگامى كه كشتگان روز صفين يا روز جمل را به خاك مى سپردند، بناگاه مردى از انصار از ميان كشتگان به سخن آمد و تكلم كرد و گفت: محمد رسول خدا است، ابو بكر صديق، عمر شهيد، عثمان رحيم. سپس خاموش شد ".
" امينى " مى نويسد: در مورد اسناد " يحيى بن ابى طالب "، " موسى بن هارون " گفته است: " گواهى مى دهم كه او در سخن خود از طرف من دروغ مى گفته"و " على بن عاصم " اظهار داشته است: " اين خالد حذاء آدم دروغگويى بوده از او دورى كنيد ". از " شعبه " روايت شده كه گفته است: " از او چيزى نقل نكنيد ". و از " يحيى بن معين " نقل شده: " او آدم دروغگويى است و قابل اعتبار نيست " و باز از او نقل شده: " سخنش قابل اعتنا نيست و نمى توان استناد كرد و از كسانى نيست كه بتوان حديثش را نوشت " و " يزيد بن هارون " گفته است: " ما او را پيوسته به دروغگويى مى شناسيم ". و " بخارى " گفته است:
" در نزد من آدم قويى نيست ".
و دقت در متن همان روايت، همان سابقه اين روايتها را هم روشن مى كند.
و ما در اينجا همه آنچه را كه آورده اند، ذكر كرديم و نتيجه آنكه اين روايت " قتيل انصارى " از " ابن خارجه " بعيد تر نيست.