ابوبكر با علوى پناه جويند را نجات مى دهد
" شمس الدين عيدروسى " در " نور السافر " ص 84 از امير مرجان نقل كرده است كه مى گفت: " من با جمعى از دوستان در صنعاء بودم كه دشمن بر ما حمله كرد و دوستان از من متفرق شدند و اسبم كه جراحات زياد برداشته بود افتاد دشمن كه مرا محاصره كرد، من صالحان را به كمك خواستم و نام شيخ ابو بكر رضى الله عنه را به زبان آوردم و او را صدا كردم. ناگاه ديدم او ايستاده و به خدا سوگند كه در روز روشن او راديدم و او از سر من و اسب گرفت و ما را نجات داد. اسب در گذشت، اما من به بركت او نجات يافتم خدا از او خشنود باد ".سروى موشها را مى پراند
" ابن عماد " در " شذرات الذهب " 178:8 نوشته: " الدين محمد سرورى مشهور به ابن حمايل كه به سال 933 در گذشت، پيوسته از شهرى به شهر ديگر پرواز مى كرد و شبهاى به او حال دست مى داد و به زبانهاى غير عربى مانند فارسى و هند و زبان سياهان صحبت مى كرد " تا اينكه مى گويد:" از كرامات او اينكه مردم يك شهر بزرگ، از دست موش در خوردن خربوزه ها شكايت كردند. وى گفت: در بوستانها و مزارع ندا دهيد كه محمد بن ابى الحمائل گفته است از اينجا كوچ كنيد. پس از آن ديگر موشى در آنجا نماند اهالى شهر ديگرى در اين مورد از او درخواست كردند، گفت: اصل،
اجازه و اذن است ديگر اين كار را نكرد ".
" امينى مى گويد: بر گوشها خيلى سخت و گران مى آيد كه كسى از شهرى به شهرى ديگر پرواز كند و اين عمل را در امم گذشته حتى در مورد انبياء نمى يابيد. مرحبا بر پيروان " محمد " صلى الله عليه و اله در ميان آنها كسانى يافته مى شوند كه حتى بدون پر، - كه به " جعفر طيار " داده شده تا در بهشت پرواز كند - در اين دنيا پرواز مى كنند اين را نمى توان بدعت ناميد، چرا كه امت پيغمبر صلى الله عليه و اله در ترقى و پيشرفت اند و زمان " جعفر طيار " غير از روزگار " ابى الحمايل " بوده است، و اكتشافات قرن بيستم غير از قرنهاى پيش از آن است.
هر گاه در آن شهر. عده اى گربه وجود داشت. احتمال اينكه رفتن موشها را تصديق بكنيم زياد بود از معجزه سروى بى نياز مى شدند، اما دستور ابن الحمايل ديگر كار گربه ها را انجام داده و مرحبا بر او و آثار او.