معاويه فردى امين است
3" از " جابر " روايت شده: " رسول الله صلى الله عليه و اله با جبرئيل مشورت كرد كه آيا معاويه را بر نوشتن بگمارد: او گفت: بگمارد كه فردى امينى است ".4" از " عباده بن صامت ": " خدا بر پيامبر صلى الله عليه و اله وحى كرد: معاويه را به كار نوشتن بگمار كه امين و مامون است ". ر ك ص 261 ط 1 و305 ط. 2
5" روايت مرفوعى است از " انس ": " امينان هفت تن هستند: لوح، قلم، اسرافيل، ميكائيل و جبرئيل و محمد و معاويه ". ر ك: جزء 5 ص 262 ط 1 و308 ط 2
6" روايت مرفوعى است از " ابو هريره ": " امينان در پيشگاه خدا سه تن هستند: من و جبرئيل و معاويه " ر ك: جزء 5 ص 261 ط 1 و306 ط 2
7" مردى از مردى نقل مى كند كه گفته: " ده تن از بنى هاشم گرد هم آمده و بحضور پيغمبر صلى الله عليه و اله رسيدند. همينكه نماز خوانده شد، عرض كردند:
يا رسول الله، آمده ايم تا بعضى امور را با تو در ميان بگذاريم خداوند با اين رسالت تفضل فرموده و ترا بدان مشرف گردانيده و ما را هم به وجود تو مشرف كرده است. اينك معاويه بن ابو سفيان را معرفى مى كنيم، تا كاتب وحى تو گردد، چرا كه ما مى بينيم كه غير او از خاندان تو در پيش تو منزلت بهترى دارد. فرمود: آرى كسى غير او را بررسى كنيد. مى گويد كه از هر چهار روز يكبار از جانب خدا وحى به محمد صلى الله عليه و اله رسيد و جبرئيل چهل روز درنگ مى كرد و نازل نمى شد و پس از چهل روز، اربعين با صحيفه اى كه در آن چنين نوشته شده بود، نازل شد:
اى محمد نبايد آن كسى را كه خدا برگزيده تغيير دهى و ديگرى را به نوشتن وحى بگمارى، او را معين كن كه امين است ". ر ك: جزء 5 ص 262 ط1 و207 ط 2.
8" روايت مرفوعى است از " واثله ": " خداوند بر نوشتن وحى خود، من و جبرئيل و معاويه را امين شناخت و نزديك بود كه معاويه را بمناسبت فراوانى دانش و امانتى كه بر كلام خود داشت، او را سمت پيغمبرى دهد. خدا گناهان معاويه را مى بخشد و او را از حساب نگه مى دارد و كتابش را باو مى آموزد و او را هادى و هدايت شده قرار مى دهد " رك جزء 5 ص 262 ط 308:1 ط 2.