حشر معاويه در مقام نبوت
34" اسحق بن محمد سوسى " از طريق " محمد بن حسن " با اسناد مرفوعى روايت كرده: " معاويه بمناسبت حلمى كه داشت و اعتمادى كه به كلام پروردگارم داشت، در قيامت در حال پيغمبرى خواهد آمد "." ابن حجر " اين روايت را از " لسان الميزان " 125:5 نقل كرده و گفته است: اين " محمد بن حسن " شايد همان " نقاش " صاحب " تفسير " باشد كه مردى دروغگو و يكى از فريبكاران است.
خدا از دوستدار معاويه حساب نمى كشد
35" سعيد بن مسيب " نقل كرده: " هر كس ابو بكر و عمر و عثمان و على را دوست بدارد و گواهى دهد كه اينان در بهشت معاشر يكديگرند و بر معاويه رحم كند، براستى كه جاى آن دارد كه خدا از او در قيامت حساب نكشد "تاريخ ابن كثير 139:8"" امينى " گويد: اول كسى كه خدا از او حساب خواهد كشيد، همين " معاويه " خواهد بود كه " پيغمبر " صلى الله عليه و اله و " على " عليه السلام هر دو او را لعنت كرده اند، چنانكه حديثش گذشت و در اين حساب كشى، همه بزرگان صحابه و عادلان مقرب درگاه خدا ناظر خواهند بود و به اين شخص نفرين خواهند كرد.
بلكه سزاوار است كه خدا ناظر خواهند بود و به اين شخص نفرين خواهند كرد. بلكه سزاوار است كه خدا از هر مومن صالحى هم كه در پيشگاهش مورد عنايت است، بمناسبت كارهايى كه اين " پسر جگر خواره " مرتكب شده يا وظايفى كه
ترك كرده، هر صبح و شام او را نفرين كرده اند، به دقت حساب كشد.
با اين حساب، آيا مى توان تصور كرد كه خدا از " پسر ابو سفيان "، كه اينگونه احكام قاطع و بى ارزش صادر كرده است، حساب نخواهد كشيد؟ و آيا " معاويه " با اين همه نفرين و دشنامى كه به " على " عليه السلام داده، از پس آنكه او را خوار داشته، مردم را به دشمنى او وادار كرده، با شمشير بر عليه او قيام و به جنگ با او اقدام نموده، و اين همه فجايعى كه در سينه تاريخ از اين مرد سيه كار درباره شيعيان " على "
- صلوات الله عليه - بجاى مانده - شيعيانى كه بر جرم محبت او و در راه او شهيد شده اند - باز هم شايسته ترحم است؟
آيا خوددارى " معاويه " از يارى " عثمان " و دست كشيدن او از دفاع او و سفارشى كه در اين باره به سپاهيان خود داده بود، مى تواند نشان محبت " معاويه " به " عثمان " تلقى شود، تا بتواند در بهشت با او محشور و مستوجب ترحم گردد؟ از گفتار بى انديشه به خدا پناه مى بريم.