پيشگويى رسول خدا به بيعت مردم با معاويه در بيت المقدس
31" از " عبدالرحمن بن ابى عميره " به روايت مرفوع نقل شده: " در بيت المقدس بيعت هدايتى صورت مى گيرد ". " ابن سعد " از " وليد بن مسلم " از شيخى از اهل دمشق و او از " يونس بن ميسره بن جليس " و او از " عبدالرحمن " روايت كرده است.به سلسله شاميان در اسناد اين دروغ دقت كنيد: " وليد مولى بنى اميه عالم شام كه پيوسته اشتباه و خطا مى كرد روايت مى كند، از دروغگويان نقل
مى نمايد، آنگاه به نيرنگ كارى شروع مى كند. " اوزاعى " از احاديث ضعيف و ناشناخته نقل كرده، سپس " وليد " همه آنها را از طريق شيخى از اهل شام كه هيچ انس و جنى او را نمى شناسد، نقل شده است، از " يونس " نابيناى شامى كه " معاويه " را درك كرده و از او روايت كرده و بخششهايش را گوارا و لذيذ يافته است، از " عبدالرحمن " كه احاديثش ثابت نيست و چنانكه " ابن عبدالبر " گفته، سخنش قابل اعتماد نيست.
پس آيا نظير اين خرافات را جز بوسيله راويان مثل چنين اشخاصى مى توانند نقل كنند؟ و آيا جز با اين اسنادهاى نارسا روايت مى شوند؟ و آيا مى دانى كه العياذ بالله كدام بيعت ستمگرانه را پيغمبر صلى الله عليه و آله بيعت هدايت ناميده است؟! بيعتى كه حكومتى را تجويز مى كند كه قرآن كريم از آن تنفر دارد و پيغمبر اصحاب خود را به پيكار با دارنده چنان حكومتى تشويق مى كند، و همه مى دانيم كه بيعت اين " آزاد شده فرزند آزاد شده "، چيزى است كه بر اساس تبرى از ولايت كبرى خداوند و ولايت " امير المومنين " - كه كتاب خدا آنرا سفارش كرده و بدان وسيله دين را تكميل فرموده و نعمت خود را به مردم تمام كرده - صورت گرفته است، دشمنى با ولايتى كه خدا آنرا با ولايت خود و ولايت رسول الله صلى الله عليه و اله مقرون دانسته است، بيعتى كه فساد آن اسلام را در بر گرفته و در دل هوادارانش بذر گناهان را افشانده است، حلال را با حرام در آميخته و اموال و خون مردم را بر آزاد شدگان و نفرين شدگان مباح كرده است، و بر عترت محمد صلى الله عليه و آله و بر امت پيامبر تا به امروز مصيبتها فراهم آورده است.