ترجمه الغدیر جلد 21
لطفا منتظر باشید ...
حمل شده كه ريش را مى زدند و كوتاه مى كردند. وى مى گويد: گروهى ديگر اين عمل را جز در حج و عمره مكروه دانسته اند، و گروهى هم به اين طريق عمل كرده اند و قول عطا هم همين است. او گفته است: هر گاه مرد ريش خود را رها كند و بلند شود جاى تعرض نيست، مگر آنكه بلندى و يا پهنايش از حد بگذرد و موجب مسخره ديگران باشد. وى آنگاه به حديث عمرو بن شعيب استناد كرده كه از پدرش و او از جدش و او از پيغمبر صلى الله عليه و اله روايت كند كه آن بزرگوار از درازا و پهناى ريش خود كوتاه مى كرد و اين چيزى است كه ترمذى از بخارى نقل كرده كه او در روايت عمر بن هارون دارد: جز اين حديث منكرى بر آن نمى دانم و اين عمر بن هارون را گروهى ضعيف شمرده اند.
عياض گفته است كه تراشيدن و كوتاه كردن يا كندن موى مكروه است، اما هر گاه بيش از اندازه بلند شود، گرفتن از طوال و عرض آن خوب است.
بلكه در درازا كردن آن - همچنانكه در كوتاه كردن - هر گاه بمنظور شهرت باشد، كراهت هست. نووى بدنبال اين مى گويد: اين خلاف ظاهر خبر است كه امر به توفير ريش شده، و اضافه مى كند كه قول مختار و پسنديده اينست كه ريش را بحال خود بگذارند و كوتاه نكنند. و مراد او از اين قول در غير عبادت حج بوده، چرا كه شافعى در مناسك اين كار را مستحب مى داند ".
و در ص 289 گفته است: " ابن التين ظاهر آنچه را كه ابن عمر نقل كرده. انكار نموده و گفته است: مراد اين نبوده كه اندازه قبضه كف دست بايد نگاهداشت، بلكه زير ذقن با چهار انگشت كه بهم چسبيده اند گرفته و از زير آن موها را مى زنند، تا موهاى ريش مساوى زده شود. ابو شامه مى گويد:
طايفه هستند كه حتى بدتر از مجوس ريش خود را مى تراشند و موهاى را مى برند.
نووى گفته است: از امر به نگاهداشتن ريش كه بر صورت زنان برويد مستثنى است و مستحب است آنرا بتراشند. همچنين است حكم سبيل كه بر صورت زنان برويد ".
4 - " مناوى " در " فيض القدير " 198:1 گفته است: " ريش خود را انبوه كنيد و پرنگهداريد و جايز نيست كه آنرا بتراشند يا بكنند، و يا بسيارى آنرا كوتاه كنيد. در " التنقيح " هم چنين آمده، با اين تفاوت كه با تاكيد همراه است و اضافه مى كند كه علت آن چيست و مى گويد: بر يهودى تشبه نكنيد، چرا كه آنها عكس اين عمل مى كنند و در خبر ابن حبان آمده كه مجوس هم عين يهود است. و در خبر ديگر آمده: با مشركان يكسان اند. و در خبر ديگر: آل كسرى هم از آنها است. حافظ عراقى گفته است: مشهور آن است كه ريش تراشيدن كار مجوسان است و مكروه است كه ريش را كوتاه كنند و در بلند بودن ريش هم اختلاف كرده اند. بعضى گفته اند اشكالى ندارد كه همچون ابن عمر، با كف دست آنرا بگيرند و ما زاد را بزنند، و بدين راى تابعين اجماع كرده اند و شعبى و ابن سيرين آنرا مستحب و لكن حسن و قتاده آنرا مكروه دانسته اند و قول صحيحتر آنست كه زدن بلند ريش، مادام كه خيلى انبوه نشده و بيش از اندازه بلند نشده باشد مكروه است ".
5 - " سيد على قارى " در " شرح شفاى قاضى " نقل كرده است: " تراشيدن ريش نهى شده. اما هر گاه زياده بر قبضه دست باشد، زدن اضافى اشكالى ندارد ".
6 - در " شرح خفاجى بر شفا " 343:1 آمده است: " كوتاه كردن ريش، چنانكه ياد شد مستحسن است. و هيات ريش تا اندازه اى بايد باشد، كه ازكف دست زائد باشد. اما تراشيدن ريش نهى است، زيرا اين عادت مشركان است.