ترجمه الغدیر جلد 21

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه الغدیر - جلد 21

عبدالحسین امینی؛ مترجمین: محمدتقی واحدی، علی شیخ السلامی، سید جمال موسوی، محمدباقر بهبودی، زین العابدین قربانی لاهیجی، محمد شریف رازی، علی اکبر ثبوت، جلال الدین فارسی، جلیل تجلیل

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در تاريخ ابن عساكر 220:3 - 224 آمده: " بسر از پيروان معاويه بود و با او در جنگ صفين شركت داشت. معاويه او را در آغاز سال چهلم هجرت به يمن و حجاز فرستاد و دستور داد كه شيعيان على را بخواند و بر آنها حمله برد. او در مكه و مدينه و يمن، كارهايى زشت انجام داد و از طرف معاويه والى " بحر " شد و در يمن، دو كودك عبيدالله بن عباس را كشت. و دار قطنى مى گويد كه بسر از اصحاب بود، لكن پس از پيامبر صلى الله عليه واله استقامت در دين را از دست داد، يعنى مرتد شد.

و نقل مى كند كه بخارى در تاريخ روايت كرده: معاويه بسال 37 بسر را ماموريت داد واو وارد مدينه شد و بيعت گرفت. سپس به مكه و يمن آمد و عبدالرحمن وقثم، دو طفل عبيدالله بن عباس را به قتل رساند، و بروايت زهرى، معاويه در سال 39، او را ماموريت داد و او بمنظور تبليغ معاويه به مدينه آمد و خانه زراره بن خيرون برادر بنى عمرو بن عوف را آتش زد و خانه ي رفاعة بن رافع و خانه عبد الله بن سعد از بني اشهل را نيز آتش زد. سپس بسوى مكه و يمن
براه افتاد و عبدالرحمن بن عبيد و عمرو بن ام ادرا كه ثقفى را بقتل رساند. و همه اين امور، بگفته ابن سعد، براى آن بود كه معاويه او را گفته بود كه هر كس را كه در اطاعت على عليه السلام است، بقتل رساند. او يكماه در مدينه اقامت كرد. در باره هر كس كه گفته مى شد بر عليه عثمان كمك كرده، او را بقتل رساند و گروهى از بنى كعب را بر سر آب بين مكه و مدينه كشت و اجسادشان را به چاه انداخت و سپس به يمن آمد و هر كه از قبيله همدان در صفين با على عليه السلام بود، به قتل رساند و بيش از دويست تن را كشت و بسيارى از كودكان را بقتل رساند و همه اينها پس از كشتن على عليه السلام روى داد.

ابن يونس گويد: عبيد الله بن عباس دو فرزند خود عبدالرحمن وقثم را در نزد مردى از بنى كنانه سپرده بود و هر دو صغير بودند. وقتى بسر به ميان بنى كنانه رسيد، خواست كه آن دو را بكشد. كنانى كه كار را بدين منوال ديد، داخل خانه خود شد و شمشير خود را سر برهنه بر حمله كنندگان كشيد و اين شعر را مى خواند:

" شير آن است كه در حريم خانه خود دفاع كند و همواره شمشير بدست از همسايه خانه دفاع مى كند، و اين نيست بجز جوانى كه زيبا و شگفت و دلاور و بدور از مكر باشد ".

آنگاه بسر اظهار داشت: مادر ت بعزايت بنشيند. بخدا ما نمى خواستيم ترا بكشيم. چرا خود را به كشتن مى دهى؟ او گفت: بخدا كه در كنار همسايه ام كشته مى شوم، تا مگر در پيشگاه خدا و نزد مردم معذور باشم. پس كشته شد و بسر پيش دو كودك آمد و سر آنها را از تن جدا كرد. زنان بنى كنانه بيرون آمدند و زنى از آن ميان گفت: اى مرد، اين مردها را كشتى، پس چرا كودكان را مى كشى؟
بخدا سو گند كه نه در جاهليت و نه در اسلام، كودكان را چنين نمى كشتند. بخدا هر آن حكومتى كه جز با كشتن كودكان شير خواره و پيران كهنسال و از بين بردن آيين رحم و عقوق ارحام حاصل نشود، حكومت تباهى است. بسر در جواب گفت: بخدا مى خواستم شما زنان را نيز از دم تيغ بگذارنم. گفت: من نيز بخدا خواهر آن زنى هستم كه تو او را كشتى، و لذا از تو در امان نيستم. آنگاه به زنان اطراف خود گفت: واى بر شما. متفرق بشويد. "

و در " الاصابه " 9:3 آمده است: " بسر بن ارطاه، عمرو بن عميس را در ماموريتى كه از طرف معاويه بمنظور حمله به كار گزاران على و كشتن گروه زيادى از ماموران على عليه السلام در حجاز و يمن داشت، بقتل رسانيد ".


/ 171