ترجمه الغدیر جلد 21

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه الغدیر - جلد 21

عبدالحسین امینی؛ مترجمین: محمدتقی واحدی، علی شیخ السلامی، سید جمال موسوی، محمدباقر بهبودی، زین العابدین قربانی لاهیجی، محمد شریف رازی، علی اکبر ثبوت، جلال الدین فارسی، جلیل تجلیل

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سپس " عبدالرحمن بن حسان " را آوردند. " معاويه " بدو گفت:

" بگو به بينم اى برادر ربيعه، درباره على چه مى گوئى؟ " گفت: " مرا رها كن و از من مپرس كه اين براى تو بهتر است ". گفت: " بخدا سوگند كه ترا آزاد نمى كنم تا درباره على سخن بگوئى " عبدالرحمن " گفت: " گواهى مى دهم كه على از كسانى بود كه خدا را همواره ياد مى كرد، همواره امر به معروف و نهى از منكر مى نمود و از مردم در مى گذشت ". " معاويه " گفت: درباره عثمان چه مى گوئى؟

گفت: " او نخستين كسى است كه باب ستم را گشود و درهاى حق را بست ". گفت: " خودت را به كشتن دادى ". گفت: " بلكه در وادى محشر، تو خودت را به كشتن دادى نه ربيعه - يعنى كه در آنجا از قبيله او كسى نيست كه چنين سخن بگويد - آنگاه معاويه نماينده اى بطرف " زياد " فرستاد و نوشت: " اما بعد، اين عنزى بدترين كسى است كه من مى فرستم. آن كيفرى را كه شايسته اوست، در حق او معمول بدار، و به بدترين وضع ممكن او را بكش. " وقتى او را پيش " زياد " آوردند، او را به ناحيه " قس الناطف " فرستاد و در آنجا زنده بگورش كردند.

كسانى از ياران حجر، كه با او كشته شدند عبارتند از:

" شريك بن شداد حضرمى "، " صيفى بن فسيل شيبانى "، " قبيثه بن ضبيعه عيسى "، " محرز بن شهاب منقرى "، " كدام بن حيان عنزى " و " عبدالرحمن بن حسان عنزى ".

و گروهى از ياران حجر كه آزاد شدند عبارتند از:

" كريم بن عفيف خثعمى "، " عبدالله بن حويه تميمى "، " عاصم بن عوف بجلى " ورقاء بن سمى بجلى "، " ارقم بن عبدالله كندى "، " عتبه بن اخنس سعدى " و " سعد بن نمران همدانى ".

ماخذ اين فصل "معاويه و حجر بن عدى و يارانش - صفحه - " بدين قرار
است: " اغانى " 2:16 - 11، " عيون الاخبار " ابن قتيبه 147:1، " تاريخ طبرى " 141:6 - 156، " مستدرك " حاكم 468:3، " تاريخ " ابن عساكر 84:4 و 459:6، " كامل " ابن اثير 202:3 - 208، " تاريخ " ابن كثير. 49:8 - 55.

" امينى " مى نويسد: " حجر بن عدى " چه كسى بود و ياران او چه كسانى بودند و هدف و آرمانشان از اين خطرات و مبارزات چه بود؟ چه گناهى داشتند كه اينچنين كشته شدند؟ چرا اينگونه بر آنها هتك حرمت شد، و بند هاى حياتشان گسسته شد؟ نه مگر همگى مسلمان بودند؟

" حجر بن عدى " از عادلان صحابه بشمار مى رفت يا يكى از عدول صحابه و راهب و پارساى اصحاب محمد صلى الله عليه و اله و به تعبير " حاكم "، او از بزرگان صحابه بود و در سنين كودكى - آنگونه كه از روايت " استيعاب " 135:1 بر مى آيد - يك شخص مستجاب الدعوه بود و بنا بنوشته " ابن سعد " يك ثقه معروف بود.

" مرزبانى " مى گويد: " او به حضور رسول الله صلى الله عليه و اله شرفياب شد. وى از بندگان خالص خدا و شخصى پارسا بو د و در حق مادرش خيلى خدمت كرد و بسيار نماز خواند و بسيار روزه دار بود ".

"ابو معشر" نوشته است: " او عابدى بود كه هيچ حدثى به او دست نمى داد مگر اينكه بيدرنگ وضو ميگرفت و هيج وضو نميگرفت مگر آنكه بدنبال آن دو ركعت نماز مى خواند " و چنانكه در " شذرات " آمده، " مراتب دوستى و
خدمتگذارى و جهاد و عبادت او مشهور بود " او داراى كرامت و مقام استجابت دعا و همواره در برابر خدا تسليم بود.

" ابن جنيد " در كتاب " الاولياء " روايت كرده است: " حجر بن عدى را جنابت دست داد. به نگهبان خود در زندان گفت: آب خوردن مرا بدهيد، تا با آن تطهير كنم و جيره فردايم را ندهيد. نگهبان گفت: مى ترسم كه از تشنگى بميرى و معاويه مرا بكشد. مى گويد دعا كرد و خداوند از آسمان ابرى فرستاد و باران بريخت و او بقدر نياز خود از آب آن گرفت. يارانش به او گفتند دعا كن خدا ما را آزاد كند. پس او گفت: خدايا به ما خير عطا كن".

/ 171