ترجمه الغدیر جلد 21

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه الغدیر - جلد 21

عبدالحسین امینی؛ مترجمین: محمدتقی واحدی، علی شیخ السلامی، سید جمال موسوی، محمدباقر بهبودی، زین العابدین قربانی لاهیجی، محمد شریف رازی، علی اکبر ثبوت، جلال الدین فارسی، جلیل تجلیل

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

عائشه گفت: " بخدا تا آنجا كه من مى دانم، او مرد مسلمان و مرد حج گزار و عمره گزارى بود " و به " معاويه " گفت:،" آيا حجر و ياران او را كشتى؟ بخدا كه به من خبر رسيده است و آگاهى يافته ام كه در عذراء، هفت نفر كشته مى شوند و به تعبير گروهى - خداوند و ساكنان آسمان از كشتن آنان بخشم در آيند ".

مولا نا امير المومنين عليه السلام فرموده است: " اى مردم كوفه، هفت تن از برگزيدگان شما را در عذراء مى كشند كه مثل آنان مانند داستان اصحاب اخدود است " و در عبارتى ديگر آمده: " حجر بن عدى و ياران او همچون اصحاب اخدود مى باشند و دشمن نداشتند از ايشان، جز اينكه بخداى عزيز حميد ايمان آورده باشند ".
و در نامه كه امام حسين سبط عليه السلام به " معاويه " نوشته، چنين آمده است:

" آيا تو قاتل حجر و اصحاب پارساى او نبودى؟ كسانى كه بدعتها را مى كوبيدند و امر به معروف و نهى از منكر مى كردند، و تو پس از آنكه با آنها پيمان هاى سخت و عهد هاى استوار بستى، جسارت بر خداوند و سبك داشتن پيمان را به حدى رساندى كه همه آنها را از روى ظلم و دشمنى به قتل رساندي؟

آيا تو همان قاتل عمرو بن حمق نيستى كه عبادت و طاعت، تن او را فرسوده بود و پس از پيمانى كه با او بستى، باز او را كشتى و جنايتى كردى كه هرگاه آهوان خبر مى شدند، از كوهها سرازير مى گشتند؟

آيا تو همان قاتل حضرمى نيستى، كسى كه زياد درباره او بر تو نوشته بود:

او بر دين على كرم الله وجهه است؟ در حالى كه دين على، همان دين عموزاده اش پيامبر صلى الله عليه و اله است، دينى كه تو ادعاى رهبرى آن را دارى و بر مسند آن تكيه زده اى، و بزرگترين شرف و افتخار تو و نياكان تو همين انتساب به پيغمبر بود كه خداوند تكلف و سختى دو بار كوچ سالانه رحلت تابستان و زمستان را به "بركت" ما، از شما مكيان برداشت به جهت منتى كه خداى تعالى بر شما دارد ".

اين " حجر " و ياران اوست، اما هدف اين بنده صالح و پيروانش در تمام موقعيتها جز نيكوكارى و نهى از منكر و بازداشتن از لعن على - سلام الله عليه - بر بالاى منابر چيزى نبود. و اين جر مى بود كه هر كس مرتكب مى شد، كارگزاران " معاويه " بر صورت او خاك مى پاشيدند. و بر امام منصوب و بر حق، على عليه السلام و پيروانش سخت مى گرفتند و جز اين تقصيرى نداشتند كه ماموران " معاويه " در جامعه اينهمه فساد ببار آوردند و سلطه اسلام و عظمت مسلمانان را شكست دادند، و " حجر " كه پيشواى
قبيله خود بود مى گفت: " آگاه شويد من بر بيعت خود پايدارم و نه آن را عوض مى كنم و نه فسخ و باطل مى گردانم. خدا و مردم اين را از من شنيده اند ".

و به " يزيدبن حجيه " گفت: " به معاويه بگو كه ما بر بيعت خود هستيم و آنرا باطل و دگرگون نمى كنيم، و اين شهادتنامه هايى كه بر عليه ما اقامه شده ساخته دشمنان و بدانديشان ما است ".

و پيوسته مى گفت: " من هرگز از اطاعت كسى سرباز نزدم و ميان مردم، تفرقه ايجاد نكردم و بر بيعت خود استوار مى باشم ". و آنگاه كه او را بر معاويه، وارد ساختند، او را به امير مو منان تهنيت گفت.

صلاحيت و ايمان اين مرد و يارانش، بر كسى پوشيده نبود، حتى بر امثال " مغيره " كه از فرومايگان و متعصبان مامورين " معاويه " و يارانش به شمار مى رفت، " مغيره " اى كه سخت با شيعيان على عليه السلام دشمنى مى ورزيد. اين شخص، وقتى كه شكنجه و كيفر دادن " حجر " را به او پيشنهاد كردند، گفت: دوست ندارم كه در كشتن مردم اين شهر، از كسى شروع كنم كه برگزيده همگان است و در نتيجه آنان به سعادت برسند و من شقاوت يابم و سرانجام معاويه در دنيا به عزت برسد و مغيره در آخرت به ذلت برسد ".

/ 171