ترجمه الغدیر جلد 21
لطفا منتظر باشید ...
از " كعب بن عجره " روايتى به پيغامبر اسلام مى رسد كه فرمود: فرمانروايانى خواهند آمد كه دروغگو و ستم پيشه خواهند بود. هر كس دورغ آنها را تاييد و بر ظلمشان كمك كند، از من نيست و من نيز از او بيزارم و در قيامت وارد حوض نخواهد شد. اما هر كس دروغ آنها را تصديق و ظلم ايشان را تاييد نكند، از من است و من نيز از او هستم و در قيامت با من خواهد بود ".
و نيز آن حضرت فرموده است: " فرمانروايانى بر شما حكم خواهند راند كه كارهاى روزمره، آنها را از نماز بموقع باز مى دارد، چندانكه وقت آن را به تاخير مى اندازند، اما شما نمازها را به هنگام ادا كنيد " و " پسر سميه "، از همان كسانى است كه نماز را به تاخير انداخت و چنانكه در جزء دهم ص 120 ياد شده،" حجر بن عدى " بر اين عملش او را نكوهش كرده است.
" معاويه " در برابر كشتن اين پاكان، هيچ عذرى نداشت كه ارائه كند و فقط به بهانه هاى بى اصل و واهى متشبث مى شد و در جواب ضد و نقيض صحبت مى كرد و مثلا مى گفت: " من كشتن آنها را به صلاح امت ديدم و ماندنشان مايه فساد امت بود. من معتقدم كه كشتن مردى كه به صلاح مردم منتهى شود، از زنده نگاه داشتن او كه مايه فساد مردم باشد بهتر است ". آيا صلاح مردم در وا داشتن آنها به لعن امير المومنين على عليه السلام و اظهار تبرى از او بود؟ و فساد امت، آيا در اين بود كه تبرى از على عليه السلام را ترك كنند؟ حال دقت كن و بينديش، شايد بتوان در غير شريعت اسلام وجهى بر اين اعمال پيدا كرد!
و يا بهانه هايى نظير اين سخن را مطرح مى كرد كه: " من ايشان را نكشتم، بلكه آنها را كسانى كشتند كه بر عليه شان شهادت دادند " اينك شما از كيفيت اين شهادتهاى دروغ آگاه شديد و اينكه از طرف كسانى اقامه شده بود كه قابل اعتنا نبودند.
" معاويه "، خودش ماهيت اين گواهان و گواهيها را بخوبى مى دانست. و با وجود انيهمه، خون مردم را مباح شمرد و اين گفتارها را سپرى در برابر طعنه منتقدان قرار داد. و براستى كه انسان، خودش بهتر از هر كس به چگونگى اعمالش آگاهى دارد، ولو اينكه عذرها بر انگيزد و بهانه ها جويد.
و يا همچون اين سخن " معاويه " كه گفته بود: " من در برابر اين گزارشهايى كه زياد به من نوشته و شدت عمل را در برابر اين گروه لازم ديده، چه مى توانستم بكنم؟ چرا كه اين گزارشها حاكى بود كه مى خواهند چنان تفرقه اى در قلمرو من بيفكنند كه ديگر هيچ چيز قادر به جبران آن نمىتواند باشد "
و همچنين " معويه " گفته بود: " پسر سميه مرا به اين كار واداشته است"خداوند دروغگو ولافزن را لعنت كند. آيا او عامل " زياد " بود يا " زياد " عامل و كارگزار او؟ تا كه با اشاره يك مامور، به چنين جناياتى دست بزند. و آيا جامعه دينى اجازه مى دهد كه خون پاكان و نيكان به گفته يك فاسق فرومايه ريخته شود؟
در حالى كه خدا مى فرمايد: " كسانى كه ايمان آورده ايد، هر گاه فاسقى خبرى آورد، نخست تحقيق كنيد، مباد كه از روى جهالت با مردمى روبرو شويد،و سپس بر كرده خويشتن پشيمان گرديد ".
اما " معاويه "، پس از آنكه " زياد " را به هوادارى " ابو سفيان " در آورد، او را واداشت كه هرگز از رضاى خاطر و هواى دل او عدول نكند تا بتواند آتش دل و كينه باطن خود را فرو نشاند، و لو اينكه فرسنگها از خطاب آيه شريفه بدور افتد و فاصله بگيرد. و همچنين " معاويه "، آنجا كه " عايشه " او را بمناسبت كشتن " حجر " ويارانش نكوهش كرد ه بود، در جواب گفته بود: " من و حجر را رها كنيد. در پيشگاه پروردگار همديگر را ملاقات مى كنيم ".
و نيز در جواب " عايشه " كه پرسيد: " آن حلم و بردبارى ابو سفيان، هنگامى كه حجر و يارانش را كشتى كجا رفت "؟ گفته بود: " در آن موقعيت، بردبارانى مثل شما از مجلس من غائب بوديد".
همه اين بهانه ها جز توهين به خدا و پيغمبرش چيز ديگرى نيست. آيا آن همه اندرزهاى قرآنى و شريعت محمدى صلى الله عليه و اله بسنده نبود كه او را از اين مايه خونريزى باز دارد، و از ريختن خون مومنان و پاكان مانع شود؟ آيا " معاويه در روز قيامت در برابر آيه شريفه: " و لا تقتلوا النفس التى حرم الله الا بالحق "هرگز كسى را مكشيد كه خدا او را محترم داشته مگر آنكه مطابق حق باشد اسراء: 33 "با اين اظهارات پوچى كه مى كند، مى تواند از خود دفاع نمايد و چه جوابى آماده كرده است؟ همچنين پاسخ او در جواب آيات قرآن چيست؟
" و ما كان لمومن ان يقتل مومنا الا خطا و من يقتل مومنا متعمدا فجزاو جهنم خالدا فيها و غضب الله عليه و اعد له عذابا عظيما. "هرگز فرد با ايمانى، يك شخص با ايمان را نمى تواند بكشد مگر آنكه به اشتباه و خطا باشد و هر كس مومنى را عمدا از پاى در آورد، كيفرش جهنم و در آن هميشگى است، خداى بر چنين كسى غضب و نفرين مى كند و كيفر سختى آماده كرده است - نساء: 92 و 93".
" ان الذين يكفرون بايات الله و يقتلون النبيين بغير حق و يقتلون الذين بامرون بالقسط من الناس فبشر هم بعذاب اليم "آنانكه به آيات خدا كافر مى شوند و پيامبران را بغير حق مى كشند و كسانى را از مردم كه به داد و عدل دعوت مى كنند به قتل مى رسانند، بر آنها به عذابى دردناك مژده بده - آل عمران:21".