ترجمه الغدیر جلد 21

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه الغدیر - جلد 21

عبدالحسین امینی؛ مترجمین: محمدتقی واحدی، علی شیخ السلامی، سید جمال موسوی، محمدباقر بهبودی، زین العابدین قربانی لاهیجی، محمد شریف رازی، علی اکبر ثبوت، جلال الدین فارسی، جلیل تجلیل

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و حديثى بطور مرفوع از " ابو هريره " نقل شده كه: " هر كس در قتل مومنى به اندازه نيمه كلمه اى كمك كند، خدا را در حالى ملاقات مى كند كه در بين دو چشمش نوشته باشند:از رحمت خدا نوميد است ".

و در حديث مرفوعى از " ابو موسى " نقل شده: " شيطان لشكريانش را مامور مى كند هر كس امروز مسلمانى را تباه كند، من تاجى به او مى بخشم. يكى از آنها آمد و گفت: كارى كردم كه فلان مسلمان زنش را طلاق داد. ابليس گفت:

امكان دارد كه دوباره ازدواج كنند. ديگرى آمد و اظهار داشت: كارى كردم كه فلانى عاق والدين شد. گفت: ممكن است دوباره بر آنها نيكى كند. اما ديگرى آمده گفت: كارى كردم كه فلان بنده خدا مشرك شد. گفت: تو، موفق شدى.

سرانجام يكى آمد و گفت: يك نفر را چنان فريب دادم كه مرتكب قتل شد. شيطان گفت: تو، تو موفق شدى و تاج را به او داد ".
و در حديثى مرفوع از " عبدالله بن عمرو " آمده: " هر كس يك مرد معاهد را بكشد، بوى بهشت به مشامش نمى رسد، در حالى كه بوى بهشت پس از چهل سال نيز عطر خود را مى دهد و هر كس زن معاهده اى را بنا حق بكشد، خداوند بهشت را بر او حرام مى كند و بوى بهشت را نيز نمى تواند ببرد ".

احاديث فراوان ديگرى در اين زمينه هست، كه حافظان و پيشوايان حديث در صحاح و مسانيد جمع كرده اند و " حافظ منذرى " بخشى از آنها در " الترغيب و الترهيب " 120:3 - 123 گرد آورده است.

با وجود اين آيات و احاديث، ديگر نيازى نبود كه " معاويه " نصايح كسانى مانند " عايشه " را بشنود، همان كسى كه خود او نيز در ريختن خونهاى هزاران هواداران اسلام كه همه را فرزندان خود مى دانست باكى نداشت، چنانكه شاعر گويد:

" او با سپاهيانش با شقى ترين مردم سوار بر تختى بر بصره لشكر كشيد و در جنايتى كه انجام داد، همچون گربه اى قصد داشت كه فرزندان خود را بخورد ".

آرى، " حجر " سلام الله عليه با روى سپيد و پيشانى گشاده به پيشگاه خدا شتافت. و نيكنام و نيكبخت و مظلوم، و در حالى كه حقوقش غصب شده بود و آغشته بخون و بندهاى ظلم و ستم بر دست و پاى، از دنيا رفت.

به هنگام پايان زندگى، نماز خواند و اين سخنان بر زبان آورد: " بندهاى آهنين را از من بر نداريد، و با خونم غسل بدهيد و با همين لباسهايم دفن كنيد كه من در حال پيكار مى ميرم " و در عبارت ديگر آمده كه گفت: " ما بر راه صراط با
معاويه ديدار خواهيم كرد ".

اين جنايت، نكبت جاويد بر " معاويه " بار خواهد آورد. " حسن "، چهار خصلت را كه " معاويه " داشت، بر شمرد و گفت: " تنها اين يكى كه حجر را بقتل رساند، كافى است كه جنايتكارى او ثابت كند ". و گفت: " واى بر معاويه در باره حجر و ياران حجر ".

ما يقين داريم كه خداى متعال، " فرزند جگر خواره " را سر انجام به كيفر يان همه جناياتى كه با دست گناهكارش درباره اهل " بصره " مرتكب شد، خواهد رسانيد، چنانكه فرموده است:

" ريختن خونى كه حلال نيست و كشتن نفوسى كه خداوند حرام كرده، يك هلاكت درد آور و زيانكارى آشكار است كه هرگز خداوند از كسى كه خونى را به ظلم و تجاوز ريخته، نخواهد گذشت ".

/ 171