ترجمه الغدیر جلد 21
لطفا منتظر باشید ...
آن بزرگوار همچنين خطبه اى در ميان مردم خوانده، خدا را حمد و ثنا گفت و بر رسولش صلى الله عليه و اله درود فرستاد و گفت:
" آگاه باشيد كه مصر را ستمگران و طرفداران فسق و فجور فتح كرده اند.
اينها كسانى هستند كه در برابر خدا سدى افكنده و اسلام را به راه كج برده اند. آگاه باشيد كه محمد بن ابى بكر در راه خدا شهيد شده است. خدايش رحمت كناد و ما او را در پيشگاه خدا مى دانيم. سوگند بخدا كه هر گاه من يقين نداشتم كه روز باز خواست در انتظار همه است و كار ها پاداش و كيفر داده مى شود و توهم فاجران سرانجام بد دارد و هدايت و ايمان مومنان عاقبت پسنديده خواهد داشت... " تا آخر خطبه.
" ابو عمر " روايت مى كند كه " محمد بن ابى بكر " را پيش " عمرو بن عاص " آوردند و " عمرو " با زهر او را به قتل رسانيد. " شعبه " و " ابن عيينيه " از " عمرو بن دينار " روايت كرده اند كه گفت: " محمد بن ابى بكر را دستگير كرده پيش عمرو بن عاص آوردند. گفت: آيا پيمانى دارى، و آيا با كسى عقد و قرار دادى دارى؟ گفت: نه. آنگاه او را دستور داد كه كشتند. على بن ابيطالب پيوسته محمد بن ابى بكر را مى ستود و در فضيلت وى سخن مى گفت، چرا كه او اهل عبادت و جهاد بود ".
" ابن حجر " نقل مى كند كه گفته اند: " او در خانه زنى از قبيله غافق مخفى شده بود، خانه اى كه برادرش راهنمايى كرده بود كه خود او تخت تعقيب معاويه بن حديج بود. خواهر اين مرد كه آنها را ديد كه آمدند، پنداشت كه آمدند برادرش را دستگير كنند. ناگهان گفت: آيا شما را به محل محمد بن ابى بكر راهنمايى كنم تا برادرم را نكشيد؟ گفتند: بسيار خوب، آنگاه او را به ايشان نشان داد و گفت: مرا بخاطر ابو بكر نگهداريد. معاويه گفت: من هشتاد نفر از طايفه خودم را به انتقام خون عثمان كشته ام، آيا ترا رها مى كنم؟ " تهذيب التهذيب. 80:9.
" امينى " مى نويسد: امثال اين فجايع و تبهكاريها و جنايات، از اين " پسر تبهكار " بعيد نيست. و همه چيزهايى است كه در راه كسب مقام و تقرب آن " پسر جگر خواره " و به دست كسانى صورت مى گرفت كه در ريختن خونهاى پاك، از همان سالهايى كه توانايى پيدا كردند، بخصوص از هنگامى كه آتش جنگ صفين را شعله ور كردند، هرگز بيمى نداشتند. كسانى كه اسير شهوات خود شدند و نتوانستند از ريختن اين همه خون نيكان و پاكان دست بردارند.
فرض كنيد كه " محمد "، اين اعمالى كه آنها پنداشته اند، بر عليه " عثمان " انجام داده بود. باز جاى شگفت است كه به خونخواهى او، كسى مثل " معاويه " - كه هنگامى كه " عثمان " كمك مى خواست، پاسخ نداد و دست نگهداشت - برخيزد، يا كسى مثل " عمرو عاص " از او حمايت كند كه از قتل " عثمان " اظهار شادى كرد. و گفته بود: من، ابو عبدالله، او را كشتم و در وادى سباع بودم ".