عبدالحسین امینی؛ مترجمین: محمدتقی واحدی، علی شیخ السلامی، سید جمال موسوی، محمدباقر بهبودی، زین العابدین قربانی لاهیجی، محمد شریف رازی، علی اکبر ثبوت، جلال الدین فارسی، جلیل تجلیل
گزارش اين اعمال، بتفصيل در جزء نهم: 92 - 111 آمده است و " شهرستانى " در " ملل و نحل ر ص 25 مى نويسد: " امراى ارتش عثمان، عبارت بودند از معاويه عامل شام، سعيد بن ابى وقاص عامل كوفه و پس از او وليد بن عقبه و عبدالله بن عامر عامل بصره و عبدالله بن ابى سرح عامل مصر، كه همگى عثمان را خوار داشتند و او را رها كردند، تا كه به سرنوشت خود رسيد ". آرى، كشندگان " عثمان " اينها بودند. لكن " معاويه " فقط مى خواست كه قصاص " عثمان " را از هواداران " على " عليه السلام بگيرد، و آنها را هر جا ببيند، در كنار هر سنگ و كلوخى بيابد، از ريشه بر اندازد و هر قساوت و شكنجه اى را بر آنها روا بدارد. وى با دشمنان " على " - سلام الله عليه - ، هيچ مقصد و آرمان درستى را تعقيب نمى كرد، و گرنه خونخواهى كسى كه همه صحابه در ريختن خون او اتفاق راى و اجماع داشتند، چه موجبى داشت، با وجود آنكه آياتى صحت اين امر را اثبات مى كرد، چنانكه در جزء نهم ص 164 - 168 و205 گذشت. هر گاه اين نبود كه مردم بدنبال راى صحابه پيغمبر بودند و به سخنان و اعمال آنها رفتار و استدلال مى كردند، و مطابق ميل و هوى دل خود عمل مى كردند، در خلافت " ابو بكر " با آنكه اجماعى نبود، ادعاى اجماع مى كردند، و در قتل " عثمان " كه اجماع ثابت شده، استدلال به عدم اجماع مى كردند. فرض كنيد كه " محمد بن ابى بكر "، تنها قاتل " عثمان " است و هيچ دليلى بر شركت ديگران نيست و محكوم به قصاص شده است و در قصاص حيات جامعه است، آيا در شريعت اسلام قصاصى به اين كيفيت داريم كه مجرم را در پوست خز بكنند و آنگاه با آتش بسوزانند و سرش را در شهرها بگردانند؟ آيا اين رفتارى كه با " محمد بن ابى بكر " شده، در دين خدا درست است يا در دين " هبل " بت " معاويه " و در دين پدران او كه در قرآن، وصفشان آمده، چنين جناياتى پذيرفتنى است؟ ما اخبار آنها را بر تو از روى حق گزارش مى كنيم و اخبار آن چيزهايى كه ريشخند مى كردند، سرانجام خواهد آمد. حكم فقط از خدا است كه بر حق سخن مى گويد و او بهترين جدا كنندگان است.