ترجمه الغدیر جلد 21

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه الغدیر - جلد 21

عبدالحسین امینی؛ مترجمین: محمدتقی واحدی، علی شیخ السلامی، سید جمال موسوی، محمدباقر بهبودی، زین العابدین قربانی لاهیجی، محمد شریف رازی، علی اکبر ثبوت، جلال الدین فارسی، جلیل تجلیل

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خداوند اين شكست و شكاف را جبران فرمود و اشكها تسكين يافت و از آن پس جانشينان او امام ما خواهند بود. و اين پسر هند حتى پيش از امام حسن فرزند بزرگوار على عليه السلام از مرگ امام اميرالمومنين عليه السلام خيلى خوشحال بود خبر اين موضوع كه به امام حسن رسيد، نامه اى بدو نوشت: بمن خبر داده اند كه تو در موضوعى كه هيچ خردمندى شماتت نمى كند، شماتت كرده اى داستان تو همان حكايت كسى است كه اين شاعر گفته است: از من بر آن كسى كه بر خلاف آنچه گذشته
است باقى مانده، بگو كه آماده باش كه تو نيز به سرگذشت پيشينيان گرفتار خواهى شد. ما و آن كسى كه از ميان ما رفته است به مثابه همان زنده اى هستيم كه پيوسته روز و شب را سپرى مى كند و مردم از او پيروى مى كنند.

و به خاطر خوش آمد معاويه بود، كه نگذاشتند حسين بن على برادر امام حسن، آن بزرگوار را مطابق وصيتش در حجره شريف پدرش به خاك بسپارد، در حالى كه او سزاوارترين كس بود كه در آن محل مقدس دفن بشود ".

" ابن كثير " در تاريخ 44:8 مى نويسد: " مروان از اين كار جلوگيرى كرد. وى در آن اوان عزل شده بود. و مى خواست بدين وسيله، جلب رضايتى از معاويه كرده باشد ". " ابن عساكر " 226:4 نقل كرده كه " مروان " گفته بود:

" اجازه نمى دهم كه امام حسن در كنار جدش رسول الله به خاك سپرده شود، در جائى كه عثمان در بقيع دفن شده است. و مروان در آن موقع معزول شده بود و مى خواست رضايت معاويه را جلب كند و پيوسته تا لحظه مرگ، با بنى هاشم دشمنى مى ورزيد.

اين بود نمونه هايى از جنايات " معاويه " بر ريحانه رسول الله صلى الله عليه و اله و چه بسا كه چندين برابر آن را تاريخ فرو گذار كرده و ننوشته است. و آيا ديگر هيچ مساله اى هست كه تقصير " امام مجتبى " سلام الله عليه را توجيه كند، كه چه تقصيرى خداى ناكرده آن بزرگوار داشت كه اينهمه بلا و سختى ها به او برسد؟

و آيا اين پسر جگر خواره چه جوابى آماده كرده است كه در برابر اين جنايت خود بدهد؟ و آيا گناه " امام حسن "، جز اين بود كه سبط پيامبر بود، پيامبرى كه كيش پدران بت پرست " معاويه " را تعطيل و منسوخ كرده بود؟ و جز اين بود كه پسر " على " خليفه خدا بر روى زمين بود، و پسر كسى بود كه اسلاف بت پرست او را از دم تيغ گذرانده، و مادران خاندان اموى را با همه جيزه خوارانش در ماتم نشانده بود؟ " معاويه " بعنوان تشفى خاطر خود، خواسته بود كه در برابر
آن همه اندوهها، انواع شكنجه ها و آزارها را در حق " امام حسن " معمول دارد و او را با زهر كشنده اى به هلاكت رساند. " معاويه "، آن چنان دست پاچه و مغلوب نفس خود شده بود كه حتى در مرگ " امام حسن "، شادى خود را نتوانست مخفى نگاه دارد، و خبر مرگ او را كه شنيد به سجده افتاد، و من نمى دانم او به لات اش سجده كرد، يا به الله خداى سبحان؟ و زبان حال او، همان چيزى بوده است كه پسر حرام زاده اش " يزيد " گفته است: " من مهتران و پيشوايانشان را به قتل رساندم. و كاشكى بزرگان تبار من در بدر، شاهد جزع قبيله انصار "خزرج" بود ند كه چگونه شمشير بر آنها فرود آمد. پيامبر هم با فرمانروايى بازى مى كرد نه خبر ى از خدا رسيده و نه وحى نازل " شده است.

وى، پاره تن فاطمه زهرا صديقه محبوب پيامبر صلى الله عليه واله بود، پاره تن كسى كه از سلاله پاكش، دنيا از نسب پاك و حسب درخشان آكنده شده است و شرف عالى و دين حنيف، همه بوسيله اينها جلوه كرد و معاويه بر عكس، بر ضد همه اين ارزشها پيكار كرد و آيه ها و انذارهاى قرآنى در او تاثيرى نكرد.

" و در قرآن كريم مى خوانيم: ساصرف عن آياتى الذين يتكبرون فى الارض بغيرالحق وان يروا كل آيه لا يومنوا بها و ان يروا سبيل الرشد لا يتخدوه سبيلا و ان يروا سبيل الغى يتخذوه سبيلا ذلك بانهم كذبوا باياتنا و كانو ا عنها غافلين ".

"اعراف 146"



/ 171