ترجمه الغدیر جلد 21
لطفا منتظر باشید ...
آورد، و نزديكى به او را بر تقرب پروردگار ترجيح دهد، و خودش از كرامت و آگاهى برخوردار باشد؟ آيا باور دارى كه جامعه " شام " در عصر " معاويه "، كسى را بپرورد كه خداشناس باشد و كارهايش از روى بصيرت انجام گيرد و بخششها و عطاياى آن فرمانرواى گزنده و خطرناك او را از راه حق منحرف نكند؟ آرى، دست دروغ و مكر، اين همه دروغها را همچون علامت و نشانى بمنظور تشكر از " ابو مسلم و بپاس دوستى او با خاندان " بنى اميه " و دشمنى با خاندان وحى ساخته و پرداخته است. اين مرد از طرفداران " عثمان " و منسوب به امويان بود و در زير پرچم " قاسطين " بر امام زمان خود خروج كرده و گفته بود: " اى مردم مدينه، شما در ميان قاتل و خاذل قرار گرفته ايد كه خدا بر هر دو كيفر بدى بدهد، اى مردم مدينه، شما از قوم ثمود هم بدتريد، چرا كه قوم ثمود ناقه خدا را كشتند و شما خليفه الله را به قتل رسانديد، و معلوم است كه خليفه خدا از ناقه خدا برتر است ".
اين مرد، در جنگ " صفين "، سفير " معاويه " نزد " على " عليه السلام بود.
و برخى نامه هاى " معاويه " را بر " امام " رسانيد، آنگاه كه " ا " امام " عليه السلام اقامه حجت كرد و او را در برهان مغلوب نمود، او بيرون آمد و گفت: اكنون جنگ و نبرد بر ما گوارا شد و همو بود كه در روز صفين رجز مى خواند:
" دردى ندارم، دردى ندارم، زره خود را به تن كرده و در پيشگاه طاعت خود مى ميرم ".
آيا اين چه كسى است كه در اطاعت " پسر هند " حاضر به مرگ شده است، بدنبال هوسها و شهوات او مى تازد، در تمام كارها و خودداريها او را امام متبع مى شمارد، با امام زمان خود كه به فرموده خدا مطهر است، به نبرد بر - مى خيزد و او را نمى شناسد، از آنچه رسول الله صلى الله عليه و اله درباره جنگ با " على " صلى الله عليه و اله بطور عموم و در جنگ " صفين " خصوصا سفارش فرموده بود اعراض كرد و گامهاى بلندى در اين جنايات برداشت، تا اينكه در نظر " بنى اميه " صاحب اين كرامات و منزلت رفيعى گرديد كه با مقام انبياء برابرى مى كند، و مقام هر ولى صادقى از آن فروتر است. پناه بر خدا كه، همچو چيزى خدا نيافريده است. و به خدا كه جز دروغ و يك امر ساختگى، چيز ديگرى نيست، اسلام و مبانى و مبادى اسلام آنرا نمى پذيرد و عقل و منطق آنرا قبول ندارد.
خدا اين تعصب كوركورانه و جاهلانه را نابود كند، اين آدميزاد بر چه رفيقه هاى پستى رجز خوانى مى كند، از " ابو مسلم " شامى خارجى و باغى كه با امام عصر خود به محاربه بر خواسته بود، يك چهره عابد و زاهد پارسا مى سازد كه صاحب كرامات و مقامات باشد، و از اين مرد شيوعى مشرك، شخصيتى مى سازد كه در زهد و اطاعت و قربانى و عبادت، او را پايگاهى همچون " عيسى بن مريم " عليه السلام ممدوح " نبى اعظم " صلى الله عليه و اله ببخشد، و سر انجام در زندان جان سپارد، خدايا ما را ببخشاى و بازگشت ما به سوى تست.