نماز قضا - مجمع المسائل جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مجمع المسائل - جلد 2

یوسف صانعی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید















نماز قضا

س 1851 ـ فردى كه اصلاً مسئله احتلام و جنابت را نمى دانسته و با حالت جنابت،
نماز و قرآن مى خوانده و وارد مساجد و حرم ائمه اطهار(عليهم السلام) مى شده است.
اكنون كه آگاهى پيدا كرده، نمازهاى قبلى او چه حكمى دارد؟

ج ـ اعمال گذشته او چون از راه جهل بوده و تقصيرى در ياد گرفتن نداشته،
گناه و معصيت نبوده; ولى نمازهايى كه در حالت جنابت خوانده است، بايد قضا كند. آرى،
بايد توجّه داشت كه هر زمانى كه غسل جنابت انجام داده، نمازهاى بعد از آن تا احتلام
و جنابت بعدى صحيح است، چون هر جنابتى با غسل جنابت بعد از آن، مرتفع مى شود، اگرچه
غسل كننده متوجّه سبب آن نباشد. 15/2/79

س 1852 ـ نماز قضاى پدر و مادر كه بر پسر بزرگتر واجب است، در مورد كودكان كم
توان ذهنى پسر، كه تنها فرزند خانواده هستند، چه حكمى دارد؟

ج ـ بر امثال اين فرزندان كه جزو كم توان هاى ذهنى هستند و توان ذهنى عادى و
متعارف را ندارند، قضاى نماز پدر چه رسد به مادر، بر آنها واجب نيست; چون حكم به
قضا خلاف قاعده است و اقتصار بر مورد يقين و متعارف مى شود و اطلاق ادلّه از چنين
مواردى منصرف است. 23/2/79

روزه

س 1853 ـ فرد كم توان ذهنى كه بايد در طول روز قرص هاى آرام بخش مصرف كند، حكم
روزه اش چگونه است؟ (با توجّه به اين كه توانايى روزه گرفتن را دارد).

ج ـ روزه بر او واجب نيست. 26/2/79

س 1854 ـ با توجّه به نقايصى كه افراد كم توان ذهنى دارند، روزه گرفتن آنان
چگونه است؟ آيا حكم بيمار را دارند يا نقص دايم محسوب مى شود؟

ج ـ اگر خودشان احتمال ضرر در روزه را بدهند، بايد افطار نمايند و روزه نگيرند،
كما اين كه اگر خودشان بگويند روزه برايشان ضرر دارد، تحقيق كردن در مورد صحّت يا
سقم آن، نه تنها واجب نمى باشد بلكه جايز هم نيست; به هرحال اگر احتمال ضرر دايمى
باشد، يعنى از اين ماه رمضان تا رمضان ديگر احتمال ضرر بدهد، قضا هم بر آنان واجب
نيست. 26/2/79

س 1855 ـ رعايت احكام روزه براى افراد كم توان ذهنى و حكم روزه خوارى آنان در
ملأ عام چگونه است؟ آيا استطاعت جسمى روزه دارى براى آنان كفايت مى كند و يا بلوغ
عقلى نيز لازم است؟

ج ـ براى روزه گرفتن، هم استطاعت جسمى لازم است و هم عقلى، و در صورت عدم
توانايى جسمى، اگر عذر تا ماه رمضان ديگر ادامه پيدا كند، روزه قضا ندارد، ليكن
بايد براى هر روز يك مُدّ طعام (057 گرم گندم)، اگر قدرت مالى دارند، به فقير
بدهند. 20/11/80

خمس

س 1856 ـ با توجّه به اين كه نابينايان، قشر آسيب پذير و كم درآمدى هستند، آيا
به سهام و سرمايه آنها در تعاونى نابينايان، خمس تعلّق مى گيرد؟

ج ـ به سرمايه و سهام، خمس تعلّق مى گيرد و در اين جهت، فرقى بين نابينايان و
غير آنها نيست. 16/7/79

حج

س 1857 ـ افراد كم توان ذهنى در صورت برخوردارى از تمكن مالى و استطاعت مالى،
آيا حج بر آنان واجب مى شود؟

ج ـ اگر خودشان متوجّه تكليف نيستند، بر ديگران چيزى واجب نيست.
20/11/80

غنا و موسيقى

س 1858 ـ اجراى سرود و تئاتر توسط دختران و پسران نابينا در مراسم و مناسبت هاى
عمومى و جشن هاى ملّى و مذهبى از نظر شرعى چه حكمى دارد؟

ج ـ حرمت در همه آنها، دائر مدار فساد و تحريك جنسى و ريبه است.
16/7/79

معاملات

س 1859 ـ در احكام معامله و اجاره و... كه يكى از شرايط آن عاقل بودن و سفيه
نبودن مى باشد، حكم افراد كم توان ذهنى در اين مورد چگونه است؟ آيا مى توان با آنها
معامله كرد يا چيزى از آنان اجاره نمود؟

ج ـ اگر كسى عاقل و بالغ و رشيد باشد، يعنى اموال خود را در راه ها و كارهاى
بيهوده مصرف نمى كند، مى تواند در مال خود تصرّف نمايد و معامله با او و يا اجاره
نمودن از او، بلامانع است. بنابراين، در هنگام معامله و داد و ستد با افراد كم توان
ذهنى بايد رشد آنها احراز شود و با شكّ در رشد معاملى چه رسد به يقين به عدم رشد،
نمى توان با آنها معامله نمود، مگر آن كه احراز شود كه ولىّ او اجازه داده و به
عنوان واسطه داد و ستد مى نمايد، كه در اين صورت معامله درست است، همانند معامله در
اشياى جزئى كه اوليا به آنان پول داده اند تا خودشان خريد كنند.
15/3/79

س 1860 ـ بودجه اى كه از طرف وزارت خانه مطبوع صَرف تهيّه كتاب هاى نابينايان
مى شود، خيلى بيشتر از مبلغى است كه از آنها دريافت مى كنيم. آيا مالكيت نسبت به
اين كتاب ها دارند يا مى توانيم كتاب ها را براى استفاده ساير دانش آموزان، تحويل
بگيريم؟

ج ـ بستگى به نحوه قرارداد دارد، يعنى مى توان كتاب ها را به آنها فروخت و با
آنان شرط نمود كه بعد از يك سال مثلاً ما حقّ فسخ داريم، كما اين كه مى توان كتاب
را به آنها به مدّت يك سال اجاره داد; به هر حال حكم كلّى اين گونه مسائل آن است كه
تابع قرارداد و مقرّرات دولتى مى باشد.

/ 110