زن هايى كه ازدواج با آنها حرام است - مجمع المسائل جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مجمع المسائل - جلد 2

یوسف صانعی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید















زن هايى كه ازدواج با آنها حرام است

س 1307 ـ مردى به عنوان حلّيت در روابط و رفت و آمد، دختر خردسالى (حدود پنج
ساله) را به مدت چهار سال صيغه نموده است. اينك در صورت بذل وقت، آيا ازدواج با
مادر اين دختر، شرعاً امكان پذير است يا حرمتْ ايجاد شده و امكان ندارد؟

ج ـ ازدواج با مادرْزن، حرام است و حرمت ازدواج، اعمّ از دايم و منقطع، و مدخوله
و غير مدخوله است و همين معناى آيه شريفه است كه فرموده: «حرمت عليكم امّهاتكم...
وامّهات نسائكم» بنابراين، اگر نكاح منقطعه دخترى صحيح واقع شده باشد و رضايت پدر
دختر با رعايت مصلحت دختر در عقد متعه اش مراعات شده باشد، مادر آن دختر به مرد
صيغه كننده، حرام ابدى است. 2/3/78

س 1308 ـ مطلّقه رجعيه، پس از انقضاى مدّت عدّه، شوهر نموده است و سپس مطّلع شده
كه شوهر اوّل او در اثناى عدّه مزبور، فوت نموده است. ازدواج دوم او چه صورتى دارد؟
آيا زن وظيفه عدّه وفات دارد؟ و در صورت لزوم، آيا نكاح بعد از عدّه مزبور، موجب
حرمت ابديّه است؟ و اگر نه، آيا دوام زوجيّت آنها مستلزم عقد جديد است يا موضوع
شبيه اعتداى در وطى به شبهه است؟

ج ـ چون نظر اين جانب، اخيراً بر آن است كه عدّه وفات هم مثل عدّه طلاق از زمان
فوت است نه از زمان بلوغ خَبر، بنابراين، اگر ازدواج بعد از گذشتن مدّت عدّه وفات
(يعنى چهارماه و ده روز) از زمان وفات بوده، پس عقد در خارج از عدّه وفات واقع شده
و صحيح است; و امّا اگر قبل از گذشتن مدّت بوده كه در حقيقت، عقد نكاح در عدّه وفات
بوده، باز هم هر چند عقد باطل است، امّا به خاطر جهل به عدّه، هر چند دخول هم محقّق
شده باشد، موجب حرمت ابديّه نيست و فرزندان هم به حكم شبهه محكوم به حكم ولد حلال
هستند و فقط، مجدّداً بايد عقد نكاح بين آن زن و مرد، محقّق شود و صيغه نكاح جارى
گردد. 15/3/78

س 1309 ـ اگر شخصى با زنى شوهردار زنا كند و پس از مدّتى شوهر آن زن، او را طلاق
دهد، آيا شخصى كه با او زنا نموده، مى تواند با او ازدواج نمايد يا خير؟

ج ـ زناى با زن شوهردار ـ كه از آن بايد به خدا پناه برد ـ گرچه موجب رَجمْ زن
بعد از ثبوت نزد حاكم شرع از باب حد مى گردد و موجب رَجمْ مرد، اگر زن داشته و محصن
بوده و موجب حد (يعنى صد ضربه شلاق و تازيانه)، اگر غير محصن باشد، مى گردد، ليكن
به هر حال، اگر آن زن بعد از عدّه وفات يا طلاق كه از اعمال خود پشيمان شده و مرد
هم پشيمان شده تصميم به ازدواج بگيرند، به نظر اين جانب نمى توان گفت كه ازدواج
آنها حرام است و آن زنا، باعث حرمت ابديّه شده است، گرچه حرمت ابديّه به مشهور نسبت
داده شده. 21/8/77

س 1310 ـ پسرى با زنى ارتباط غير مشروع پيدا مى كند. آيا بعداً مى تواند با دختر
آن زن عقد ازدواج جارى كند يا نه؟

ج ـ اگر كسى با زنى زنا كند، احتياط واجب آن است كه با دختر او ازدواج نكند.

س 1311 ـ اگر فردى خانمى را به ازدواج موقّت در آورد، بعد از اتمام مدّت، آيا مى
تواند دختر متاركه شده همان زن را به عقد دايم خود درآورد يا خير؟ در صورت منفى
بودن پاسخ، آيا مى تواند در اين مسئله به مجتهد ديگرى رجوع كند؟

ج ـ ربيبه، يعنى دخترِ زن، چه زن با عقد موقّت و چه با عقد دايم، با فرض آميزش
با آن زن، براى مرد، حرام ابدى است و در حكم دخترِ خود انسان است و مسئله هم اجماعى
و اتّفاقى است. آرى، اگر آميزش با مادر حاصل نشده باشد، بعد از تمام شدن مدّت در
عقد موقّت و يا طلاق در عقد دايم، ازدواج با دختر آن زن، مانعى ندارد. 16/9/77

س 1312 ـ آيا داماد پسر، با مادر پسر مَحرم است؟

ج ـ داماد پسر، به مادر پسر، مَحرم است. 15/9/79

س 1313 ـ آيا نامادرى من به همسرم مَحرم است يا خير؟

ج ـ همسر شما به زن پدر شما محرم نيست و مادر زن به دامادش مَحرم است. 27/1/77

س 1314 ـ آيا زن و مرد مسلمان با مرتد شدن، به محارم خود نامحرم مى شوند؟

ج ـ نامحرم نمى شوند، چون نَسَب از بين نمى رود و تنها علقه زوجيّت است كه بين
زن و شوهر از بين مى رود و به هم نامحرم مى شوند.
23/7/78

س 1315 ـ با توجّه به اين مسئله كه در صورت فوت زن يا شوهر، اين دو به يكديگر
نامحرم هستند، چرا ما در بعضى روايات داريم كه حضرت على (عليه السلام) كه مظهر
ايمان و تقواست، حضرت فاطمه (عليها السلام) را پس از شهادت، غسل داده و كفن نموده و
ايشان را دفن كرده است؟

ج ـ مطلب از نظر فقهى كاملاً برعكس است و زن به شوهرش كه مرده و همين طور، مرد
به زنش كه مرده، تا ابد مَحرم است. 29/5/78

س 1316 ـ آيا دايى و عموى پدر و مادر به دختر، و عمّه و خاله پدر ومادر به پسر،
محرم اند؟

ج ـ به طور ضابطه كلّيه، همه خويشان محرم اند، مگر فرزندان عمو و عمّه، و
فرزندان دايى و خاله كه نامحرم اند. پس كسى كه دايى و يا عموست، ولو با چند واسطه،
مَحرم كسانى است كه به نحوى عمو و دايى آنها حساب مى شود و عمّه و خاله هم در همين
حكم هستند.

س 1317 ـ خواستگار دخترى شده ام كه پدر اين دختر شير مادرم را به مدّت شش ماه
خورده است. آيا اشكال شرعى يا مانعى در اين ازدواج هست يا خير؟ در ضمن، شرايط تحقّق
رضاع چيست؟ و در صورت انجام گرفتن اين ازدواج، بدون اطّلاع قبلى، حكم چيست و چه
بايد كرد؟

ج ـ اگر يقين حاصل شود كه شرايط رضاع محقّق شده، ازدواج با آن دختر، ازدواج با
محارم و باطل است; زيرا آن دختر، دخترِ برادر زوج است، و اگر در رضاع و شرايط آن شك
دارند، ازدواج صحيح است; چون رضاع با وجود شك، شرعاً محقّق نشده و ثابت نيست و
تفصيل شرايط رضاع در رساله توضيح المسائل اين جانب آمده است. ازدواج با محارم رضاعى
در حال جهل به رضاع هم باطل است و بعد از علم به رضاع، معلوم مى شود كه عقد، باطل
بوده است. 13/2/79

س 1318 ـ آيا شوهر خواهر مى تواند خواهر بيوه زنش را به صيغه خود درآورد؟

ج ـ اگر كسى زنى را براى خود عقد كند، دايم باشد يا موّقت، تا وقتى كه آن زن در
عقد و يا عدّه رجعيّه است، نمى تواند با خواهر او ازدواج نمايد، چه به صورت دايم و
چه موقّت. 15/9/79

س 1319 ـ مادر شوهر اين جانب كه قبلاً همسرش فوت نموده بود، پس از ازدواج ما
شوهر ديگرى اختيار كرده است. آيا ايشان (شوهر او) به اين جانب محرم است يا خير؟

ج ـ پدر شوهر به عروسش كه حلائل ابناء است، محرم است و آن همسرِ مادر شوهر كه
ناپدرى شوهر محسوب مى شود، به آن عروس و زنِ ناپسرى محرم نيست.
18/8/78

س 1320 ـ زنى كه شوهرش هشت ماه است به او رجوع نكرده و او را ترك كرده است، آيا
مى تواند با مرد ديگرى ازدواج موقّت كند؟ آيا زن بايد عدّه نگه دارد يا نه؟ اگر
بايد عدّه نگه دارد، چگونه بايد اين كار را انجام دهد؟

ج ـ تا شوهر زن را طلاق ندهد، زن نمى تواند با مرد ديگرى، چه به صورت موقّت و چه
دايم، ازدواج نمايد و اگر شوهر اوّل، او را طلاق داد، در صورتى كه بالغه باشد و
شوهر هم با او نزديكى كرده باشد، بايد از زمان طلاق، عدّه نگه دارد; يعنى به قدرى
صبر كند كه دو بار حيض ببيند و پاك شود و همين كه حيض سوم را ديد، عدّه او تمام مى
شود و بعد از اتمام عدّه، مى تواند به عقد ديگرى، چه به صورت موقّت و چه به صورت
دايم درآيد. آرى، اگر زن يائسه باشد، بعد از طلاق مى تواند ازدواج نمايد و عدّه
ندارد و نسبت به مواردى كه شوهر، زن را رها كرده و او را كالمعلّقه قرار داده، يعنى
نفقه نمى دهد و به ساير حقوق واجب هم عمل نمى كند، امثال مورد سؤال، زن بايد به
محكمه شرعيه مراجعه نمايد تا حاكم، ولايتاً او را طلاق بدهد، و اگر مدخوله است،
عدّه نگه دارد و بعد مى تواند شوهر كند. 27/6/79

س 1321 ـ شخصى با كسى عمل شنيع لواط انجام مى دهد و بعد، دخترش را به ازدواج او
در مى آورد. آيا اين ازدواج حلال است يا حرام مؤبد؟

ج ـ ازدواج مفعول با دختر و خواهر فاعل، على الاقوى حرام نيست و عقد مرقوم در
سؤال، از جهت ذكر شده صحيح است و نافذ، و مانند بقيّه عقد نكاح ها از جهت آثار است
و همه آثار عقد نكاح صحيح بر آن بار مى شود و عمل شنيع، موجب بطلان و حرمت ابديّه
نيست. 5/7/79

س 1322 ـ شخصى زنى فاسد را عقد مى كند. آيا اين عقد، باطل است؟ از آن جا كه اين
گونه زنان گناهكارند، آيا واجب است قبل از ازدواج با آنان، از مسلمان بودن آنها
تحقيق كرد و اطّلاع حاصل نمود؟

ج ـ عقد درست است و فساد شخص، مانع از صحّت عقد نيست. آرى، اسلام زن و مرد، با
همان گفتن شهادتين است. 12/7/78

س 1323 ـ مردى با توسّل به خدعه و نيرنگ به ازدواج دايمى زن پنجم مبادرت نموده
است. آيا فرزندان زن دايمى پنجم، حلال زاده اند و از حقّ ارث نسبت به يكديگر
برخوردارند؟ و اگر كه اين زوجين نخواهند عقد خود را باطل نمايند، ابطال عقد آنها در
صلاحيت كيست؟

ج ـ در صورتى كه هر دو حكم حرمت را نمى دانسته اند، فرزندان نسبت به هر دو شبهه
اند و اگر يكى نمى دانسته، نسبت به او شبهه است و در صورت شبهه، فرزندان نسبت به
كسى كه شبهه داشته در حكلم حلال زاده مى باشند و ارث هم مى برند، و اگر هر دو يا
يكى از آنها مى دانسته كه عقدِ زن دايمى پنجم حرام و باطل است و با وجود اين، دست
به كار خلاف و عقد حرام و باطل زده شده، فرزندان نسبت به عالم و داناى به حكم براى
او فرزند حلال نيستند ولى فرزندان از آنها ارث مى برند; و امّا در مورد مسئله
جدايى، با فرض اين كه عقد، فى حدّ نفسه باطل است، وجهى براى ابطال نيست; و امّا
ابطال از جهت آثار، مربوط به خود آنهاست و ازدواجشان قاچاقى و در حكم اجنبى و
اجنبيّه است و از باب نهى از منكر، بايد از اعمال خلاف شرع و قانون جلوگيرى شود و
اساساً آثار عدم زوجيّت را مترتّب كرد. 15/10/78

س 1324 ـ آيا ازدواج با دخترِ زنْ پدر، جايز است؟ و آيا فرقى وجود دارد بين اين
كه دخترِ زنْ پدر، از شوهر سابق بوده يا از شوهر لاحق؟

ج ـ ازدواج با دخترِ زنْ پدر كه او را از شوهر ديگرى داشته، چون نه خواهرِ پدرى
است و نه مادرى، بلكه اجنبيّه و نامحرم است، بلامانع است; ليكن بچّه هايى را كه زنْ
پدر از پدر شما دارد، چون خواهر و برادر مادرى هستند، به آن دختر محرم اند و اگر
زنْ پدرِ شما از پدر شما جدا شده و با شوهر سومى ازدواج كرده، بچّه هايى كه از شوهر
سوم خودش دارد، با بچّه هاى شوهر قبل از پدر شما نسبت به شما فرقى ندارند، چون با
شما نه از مادر يكى هستند و نه از پدر. 7/12/78

س 1325 ـ آيا بعد از ظهار و لعان، دوباره با عقد جديد مى توان زندگى كرد؟

ج ـ در ظهار، فقط كفّاره لازم است و در لعان هم حرمت ابديّه است، پس در هيچ يك
از دو مورد، بحث عقد جديد مطرح نيست. 13/10/78

شير دادنى كه علّت محرم شدن است

س 1326 ـ لطفاً شرط مَحرم شدن از طريق رضاع را به طور كامل بيان فرماييد. اين
جانب، مدّت يك ماه، روزى يك بار از خانمى شير خورده ام، البته به اين صورت كه شير
را در ظرف مى دوشيده و با شيشه به من مى داده اند و در همان مدّت يك هفته هم روزى
يك بار از پستان ايشان مستقيماً شير خورده ام. حال كه به خواستگارى دختر ايشان رفته
ام، از مدّت يك هفته روزى يك بار مطّلع شده ام. اكنون تكليف ازدواج ما چيست؟

ج ـ ازدواج شما مانعى ندارد و آن دختر به شما مَحرم نشده; چون يكى از شرايط
مسلّم رضاع، خوردن شير از پستان است كه خوش بختانه نسبت به مدّت يك ماه، از ظرف و
شيشه بوده نه از سينه و پستان; و امّا نسبت به يك هفته هم كه از پستان بوده، چون
جمعاً به هفت بار رسيده، موجب رضاع نيست و شرط در رضاع با عدد پانزده بار است كه
خوش بختانه نسبت به اين مورد هم شرط محقّق نشده، و امّا مسئله روييدن گوشت و
استخوان، مربوط به شما و فرض سؤال شما نيست و چه نيكوست كه ديگر از كسى سؤال نكنيد
و خود را به وسوسه نيندازيد. 4/2/77

س 1327 ـ ارتباط مَحرميّت بنده (پدر نوزاد) با خانواده شير دهنده (خانم شير
دهنده و دختر شيرخوارش) به چه گونه اى است؟

ج ـ اگر زنى بچّه اى را با شرايطى كه در رساله هاى عمليّه ذكر شده شير دهد، پدر
آن بچّه نمى تواند با دخترهايى كه از آن زن هستند و از او به دنيا آمده اند، ازدواج
كند و نيز نمى تواند دخترهاى شوهرى را كه شير مال اوست، براى خود عقد كند كه
«لاينكح أبوالمرتضع فى اولاد المرضعة و لا فى أولاد صاحب اللبن» ; بلكه احتياط واجب
آن است كه دخترهاى رضاعى او را هم براى خود عقد ننمايد; ولى جايز است با دخترهاى
رضاعى آن زن ازدواج كند، گرچه احتياط مستحب آن است كه با آنان ازدواج نكند و نگاه
محرمانه (يعنى نگاهى كه انسان مى تواند با آن به محرم هاى خود كند) به آنان ننمايد.
13/7/79

س 1328 ـ اگر دخترى از پدر و مادرى و پسرى از پدر و مادر ديگرى از زن سومى شير
بخورند و اكنون، نه پدر و مادر دختر و پسر و نه زن شير دهنده، هيچ كدام در قيد حيات
نباشند، آيا صرف شياع مبنى بر شير خوردن اين دو از آن زن و فرض اثبات محرميت، كفايت
مى كند؟ اگر پس از ازدواج، مطّلع گرديدند و متاركه نيز صورت گرفت، آيا زن همان
خواهر رضاعى و حقّ گرفتن مهر را دارد؟ و در صورت داشتن فرزند پس از متاركه، اولاد
حقّ ارث دارند يا خير؟

ج ـ اين گونه شياع ها اگر مفيد اطمينان و يقين به حصول رضاع با همه شرايطش باشد،
براى كسى كه مورد ابتلائش هست، حجّت است; ليكن حصول چنين يقين و اطمينانى با گذشت
زمان و فوت والدين و زن شيردهنده، اگر نگوييم محال عادى است، قطعاً نادر و كمياب
است و مرد و زنى كه مسئله رضاع مورد ابتلايشان هست، نبايد به اين گونه شك ها اعتنا
نمايند. به علاوه، نبايد تحقيق هم بنمايند و نبايد كار را بر خودشان مشكل سازند و
زمينه مسائل پيچيده و مفصّلى را كه مطرح شده، فراهم سازند. و زندگى خود را با اين
گونه مسائل، گرفتار وسوسه و ناراحتى ننمايند و به زندگى خود، ادامه دهند. 11/5/79

س 1329 ـ مادربزرگى نوه دخترى خود را دو سال شير داده، آيا اين نوه براى نوه
پسرى اين مادر حلال است يا حرام؟ نسبت ايشان در صورت رضاعى بودن چگونه است؟

ج ـ در فرض سؤال نوه دخترى با نوه پسرى محرم است، چون نوه دخترى كه دختر است
عمّه رضاعى نوه پسرى مى شود، كما اين كه اگر پسر باشد دايى او محسوب مى گردد و
ازدواجشان حرام و ازدواج با محارم است، و بايد توجّه داشت كه رضاع مانند رَحِم است
يعنى مادر رضاعى حكم مادر رَحِمى را دارد، پس نوه اى كه شير خورده فرزند آن شير
دهنده است. 12/9/77

س 1330 ـ اگر شوهر هنگام ملاعبه و مقاربت با زوجه خود، از شير موجود در پستان
هاى همسرش بخورد، و اگر چنانچه اين عمل تكرار شود، آيا نسبت رضاع بين آن زن و شوهر
برقرار مى شود و زن و شوهر نسبت به يكديگر حرام مى گردند يا خير؟ و آيا اين كار
جايز است؟

ج ـ رضاع قطعاً حاصل نمى شود، چون شرايط آن را ندارد و رضاع مخصوص شيرخوردن بچّه
قبل از دو سالگى با بقيّه شرايط است و نسبت به خوردن شير زن و اعتياد به خوردن آن،
نادرست است، امّا براى يك مرتبه يا دو مرتبه كه اتّفاق افتاده، چون جزو خبائث بودن
آن معلوم نيست، نمى توان گفت كه حرام است. 22/5/76

س 1331 ـ اين جانب دخترى را به فرزندى قبول نموده ام كه اكنون هجده سال دارد.
براى مَحرم شدن او با خود، شير خواهرم را به مدّت سه روز، بدون وقفه خورده و براى
مَحرم شدن با خانم من، شير خواهر خانم و دختر خواهر خانم مرا را به مدّت دو ماه، به
طور منقطع (در هفته دو يا سه بار) مصرف نموده اكنون براى ازدواج اين دختر مشكلى
بدين صورت به وجود آمده كه داماد، اظهار مى دارد كه مى خواهم با مادر خانم خود،
مَحرم شوم. آيا راهى براى محرم شدن داماد و همسر اين جانب وجود دارد يا خير؟

ج ـ در فرض مرقوم، راهى براى محرم شدن داماد وجود ندارد. آرى، اگر همسر شما
مرضعه آن دختر مى بود كه مادر رضاعى اش حساب مى شده، محرم داماد مى گرديد، كما اين
كه همه زنانى كه به او (دختر) شير داده اند، به عنوان مادرزن، مَحرم داماد هستند.
8/11/77

س 1332 ـ آيا طفل مسلمان مى تواند از زن كافر شير بخورد؟

ج ـ براى شير دادن و انتخاب مرضعه فرزند، مستحبّ است كه زن، مسلمان و عاقل و
عفيف و صاحب صفات حسنه و كماليّه خَلقيه و خُلقيه انتخاب شود و انتخاب زن هايى كه
پاك و با فضيلت نباشند و انتخاب زنان غيرمسلمان، كراهت دارد. 17/1/77




/ 110