موانع ارث - مجمع المسائل جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مجمع المسائل - جلد 2

یوسف صانعی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید















موانع ارث

س 1690 ـ اگر يكى از ورثه به نحو تسبيب يا معاونت، در قتل مورّث دخالت داشته
باشد، آيا از ارث محروم مى شود يا خير؟ آيا ولايت در دم براى وى باقى است يا خير؟

ج ـ اگر سببيّت وارث در قتل به نحوى است كه سبب اقوى از مباشر است، و قتل به او
نسبت داده مى شود، ارث نمى برد. 24/1/78

س 1691 ـ در قانون ارث آمده است كه اگر زنى بميرد و اولاد نداشته باشد، نصف همه
اموال زن به شوهرش مى رسد. حال اگر زنى بر اثر تهديد شوهر به مرگ و نزاع با يكديگر
مجروح شود و آثار آن بر بدن زن قابل مشاهده باشد، به طورى كه بعضى افراد بر اين
مطلب شهادت بدهند و در جريان اين اختلافات زن خودكشى كند. آيا در اين صورت نيز نصف
همه اموال او به شوهرش مى رسد يا خير؟

ج ـ ارتكاب معصيت شوهر و اذيت نمودن همسرش، گرچه موجب تعزير است، ليكن مجوّز
خودكشى زن نمى باشد، و شوهر نيز با فرض اذيّت كردن، قاتل محسوب نمى شود; و شوهر با
خودكشى زن، ارث مقدّر را مى برد.
13/6/76

س 1692 ـ آيا ولد زنا بعد از عقد زانى و زانيه حلال زاده محسوب مى شود، و از
مزاياى ارث نسبت به يكديگر برخوردار مى شوند؟

ج ـ اگر زنا بودن ولد ثابت شود حكم ولد زنا بر او جارى است، هر چند زانى و زانيه
بعداً با يكديگر ازدواج شرعى نمايند. آرى، ولد متولّد شده از زنا از هر دوى آنها و
از بقيّه ارحامش به وسيله آنها ارث مى برد، چون همه عناوين ارحام، بر او و آنها
صادق است و مشمول ادلّه ارث مى باشد و «اولى الاحارم بعضهم اولى ببعض» و دليلى بر
ارث نبردنش از آنها نداريم، جز ادّعاى اجماع نسبت به پدر و مادر كه آن هم به علاوه
از اين كه در كلمات متأخّرين است و واضح مى باشد كه نمى تواند كاشف از اقوال قدماء
اصحاب كه قبل از غيبت صغرى و بلكه قريب به غيبت صغرى بوده اند، باشد; چگونه كاشف
است با اين كه در مثل اجماع هاى شيخ هم همين شبهه را كشف القناع دارد، احتمال
استناد آنها به كفر ولد الزنا و يا اين كه عنوان ولد بر او صدق نمى كند و امثال
اينها از اجتهادات وجود دارد و معلوم است كه اين گونه اجماع ها كاشف از تعبّد در
مسئله و قول معصوم (عليه السلام) و رأى او نمى باشد تا حجّت و دليل، بر مذهب باشد;
و ناگفته نماند كه اخبار منع ارث در ولدالزنا مربوط به عكس مسئله است، يعنى ارث
نبردن پدر و مادر از او، نه خود مسئله. 15/10/78

س 1693 ـ چنانچه زنى فرزندى داشته ولى فرزند از شير مادر تغذيه نكرده باشد، آيا
خوردن يا نخوردن شير از سينه مادر، در ارث بردن از مادر دخالت دارد يا نه؟

ج ـ ملاك ارث بردن بين مادر و فرزند، همان رابطه مادر و فرزندى مى باشد و خوردن
و نخوردن شير دخالتى در مسئله توارث ندارد، و نخوردن شير جزو موانع ارث نمى باشد.
23/10/78

س 1694 ـ زن شوهردارى با سوء استفاده از بى اطّلاعى مردى، با توسّل به خدعه و
نيرنگ به عنوان زن بيوه، با وى ازدواج كرده است. اگر آنان صاحب فرزندى شوند آيا ولد
الزناست؟ آيا اين ولد و پدر و مادر از يكديگر ارث مى برند؟ همچنين فرزند به زن ملحق
مى شود يا مرد؟

ج ـ نسبت به مرد كه مطّلع نبوده زن شوهر دارد، و طى به شبهه است، و ولد نسبت به
پدر در حكم ولد اصلى و متعلّق به اوست و از يكديگر ارث مى برند; امّا نسبت به مادر
كه مى دانسته شوهر دارد، در حكم ولدالزناست.
20/6/79

ديون و مطالبات ميّت

س 1695 ـ فردى از شخصى طلبكار بوده و بدهكار فوت كرده است. در حال حاضر قطعه
زمينى از بدهكار نزد وى موجود است. آيا طلبكار مى تواند با توجّه به رضايت ورثه
متوفّا زمين را بفروشد و سپس بدون كسب اجازه از ورثه، ابتدا طلب خود را وصول كند و
سپس باقى مانده را به ورثه بپردازد؟

ج ـ اگر ورثه به نحو ديگرى حاضر به پرداخت پول طلبكار نيستند، وى مى تواند طلب
خود را به خاطر استيفاى حقّش، آن هم حقّى كه قبل از ارث و وصيّت است، اخذ نمايد.
28/5/76

س 1696 ـ اگر يك اثر علمى و هنرى در جريان برگزارى مسابقات علمى، ادبى، مشمول
دريافت جايزه گردد و مؤلّف آن فوت نموده يا در دسترس نباشد، اوّلاً اين جايزه به چه
كسى تعلّق دارد; ثانياً آيا ناشرى كه امتياز نشر كتاب به او داده شده، در اين جايزه
سهيم است؟

ج ـ كسى كه جايزه به او تعلّق گرفته، براى رسيدن جايزه به او، بايد به
وارثش تحويل داده شود، همانند نذر براى اشخاص; و اگر در دسترس نباشد، با صدقه دادن
از طرف او كه ثوابش را مى برد، براى رسيدن جايزه نيز كفايت مى كند.
13/9/76

س 1697 ـ پدر اين جانب در سفر حج فوت كرده است و از آن جا كه حجاج در طول سفر به
مكّه معظّمه بيمه هستند، پس از پيگيرى هاى لازم موفق به دريافت حقّ بيمه شده ايم،
كه پس از وصول به حساب برادر بزرگمان واريز نموده و ايشان تمام وجوه دريافت شده را
بابت بدهى و مخارج هزينه كرده و باقى مانده آن را مقدارى برنج خريدارى كرده و
فقط بين فرزندان تقسيم كرده است. شايان توجّه اين كه از زمان فوت ايشان تا كنون
هيچ گونه وجهى به همسر متوفّا پرداخت نشده است، و حتّى در مقابل هدايايى كه
در جريان سفر آن مرحوم به بيت الله الحرام براى او هديه آورده بودند، توسط
همسر ايشان سوغات تهيّه و به افراد اهدا شده است. لطفاً حكم كلى در رابطه با ورّاث
را بيان فرماييد.

ج ـ در صورتى كه حسب قانون بيمه پولى كه پرداخت مى شود ملك متوفّا محسوب شود، با
بقيّه اموال متوفّا اعمّ از هديه و غير آن فرقى ندارد، و ديون ميّت بر فرض ثبوت قبل
از تقسيم از اصل ماتَرَك پرداخت مى گردد; امّا اگر متوفّا در زمان حيات با شركت
بيمه قراردادى منعقد نموده كه در آن سهم هر كدام از ورثه را تعيين كرده به وصيّت
برمى گردد كه نسبت به آن احكام وصيّت بار مى شود; و آنچه بعضى ورثه اعمّ از همسر يا
فرزندان، بدون اذن بقيّه ورّاث براى ميّت به عنوان عزادارى يا سوغات به
هديه دهندگان قبل از سفر حج خرج نمايند، اگر ورثه به آن راضى نباشند از سهم الأرث
خودشان كسر مى شود، و از اموال ميّت بابت مخارجى كه بدون اذن قبلى و رضايت بعدى خرج
مى گردد به عهده ورثه و ميّت نمى باشد; و زوجه متوفّا در زمان عدّه به غير از
سهم الارثش مستحقّ نفقه نيز مى باشد; ليكن آنچه را كه همسر به عنوان جهيزيه يا سهم
الأرث از پدر و يا اموال شخصى كه در تملّك دارد، مربوط به خودش است و جزو اموال
ميّت محسوب نمى گردد.
16/3/79

س 1698 ـ هرگاه مهريه زنى غير از وجه نقد مانند سفر حج، تعليم كتابت و تعليم
قرآن مجيد باشد و او قبل از سفر يا تعليم فوت كند، آيا اين حقوق به ورثه منتقل
مى شود و قابل مطالبه مى باشد؟ در صورت انتقال به ورثه نحوه استيفاى آن چگونه است؟
آيا بين تقبّل هزينه سفر حج يا تعليم و يا اقدام از طرف او فرقى هست يا نه؟

ج ـ ورثه زوجه طلبكار اجرت المثل اعمالى مثل تعليم، و متعارف از هزينه حج در مثل
سفر حج مى باشند، و فرقى بين موارد مذكوره در سؤال نيست كه هزينه را قول داده باشد
يا خود اقدام نمايد، و هزينه هم بين ورثه تقسيم مى شود و مثل بقيّه اموال زوجه است.
24/2/78

سهام ورثه

س 1699 ـ ورثه متوفّايى عبارت اند از سه برادر زاده تنى و يك خواهر ناتنى كه فقط
از مادر با متوفّا يكى هستند. نحوه تقسيم و سهم ورّاث چگونه است؟

ج ـ با بودن برادر و خواهر مادرى، ارث به فرزندان برادر و خواهر، چه اَبَوينى و
چه ابى به حكم «اولواْ الارحام بعضهم اولى ببعض» ، و اقربيّت خويشاوندى نمى رسد;
بنابراين، در مفروض سؤال همه اموال به خواهر مادرى داده مى شود، و به فرزندان برادر
پدر و مادرى، ارث نمى رسد. 19/12/78

س 1700 ـ زنى به حمل نُه ماهه ذكور باردار بوده كه در اثر سانحه تصادف هر دو فوت
نموده اند (ابتدا حمل و پس از چند ساعت مادر). ورثه متوفّا عبارت اند از همسر و پدر
اين خانم. لطفاً نحوه تقسيم ماتَرَك از جمله جهيزيه و زيورآلات، مهريه و ديه متوفّا
را بيان فرماييد. آيا پدر متوفّا از ديه طفل نيز ارث مى برد يا خير؟

ج ـ با توجّه به اين كه وارث زن باردار منحصر به پدر و همسر است، بنابراين، نصف
مهريه و ديه متوفّا (زن باردار) كه در اثر تصادف فوت نموده و جهيزيّه كه مال زن
بوده و زيورآلات ـ اگر محرز شود كه شوهر به زن بخشيده ـ و غير آنها از اموال آن زن،
به شوهر مى رسد، و بقيّه به پدر متوفّا داده مى شود; امّا در مورد ديه حمل كه قبل
از مادر فوت نموده، يك سوّم ديه اش مِلك آن زن و از اموال و تَرَكه او محسوب و دو
سوم به پدرش يعنى شوهر متوفّا داده مى شود; ناگفته نماند كه يك سوم ديه كه به زن
باردار فوت شده تعلّق دارد، حكم بقيّه اموال آن زن را دارد، يعنى نصف آن به شوهر و
نصف باقى مانده آن به پدرش مى رسد.
26/7/79

س 1701 ـ ورثه متوفّا عبارت اند از شوهر، عمّه ابى و دايى اَبوينى. نحوه تقسيم
ماتَرَك و سهم ورّاث را بيان فرماييد.

ج ـ در مفروض سؤال نصف اموال ارث شوهر است، چون زن، فرزند ندارد، و بقيّه اموال
سه قسمت مى شود، دو سوم را عمّه ابى كه به جاى پدر است، و يك سوم را دايى اَبوينى
كه به جاى مادر است مى برد، و با وجود دايى اَبَوينى عمّه ابى ارث مى برد و منع
اَبَوينى نسبت به ابى در باره عموها و عمّه ها و يا دايى ها و خاله هاست; امّا در
مفروض سؤال كه يكى از ورثه مربوط به پدر ميّت است و يكى ديگر از ورثه مربوط به مادر
ميّت ابوينى است، مانع از ارث يكديگر نمى شوند. 11/10/78

س 1702 ـ شخصى كه داراى فرزند نبوده، فوت كرده است. دو خواهر وى فرضاً هاجر و
جهان نيز قبل از او فوت كرده اند. ورّاث قانونى متوفّا عبارت اند از فرزندان مرحومه
هاجر كه پنج پسر و چهار دختر هستند و دو فرزند مرحومه جهان. ماتَرَك متوفّا چگونه
بين ورّاث تقسيم مى شود؟

ج ـ اموال متوفّا بين ورثه او كه غير از فرزندان دو خواهر نمى باشند، به دو قسمت
مساوى تقسيم مى شود. نصف آن به فرزندان يك خواهر، و نصف دوم به فرزندان خواهر ديگر
داده مى شود و زيادى فرزندان يك خواهر كه در مفروض سؤال نه نفر و كمى فرزند ديگرى
كه در مفروض سؤال دو نفر ذكر شده، تأثيرى در سهم الأرث ندارد، چون فرزند هر كسى
جانشين كسى است كه به وسيله او با ميّت ارتباط پيدا كرده و سهم الأرث او را مى برد،
نه خودش كه سهم بىواسطه ندارد; ناگفته نماند كه فرزندان هر دخترى ارث را پسر بر و
دختر بر (يعنى للذكر مثل حظ الانثين) بين خودشان تقسيم مى نمايند، كه در نتيجه نصف
سهم الأرث كه به ورثه مرحومه جهان رسيده كه دو پسر باشند بالسّويه تقسيم، و نصف
ديگر از اموال متوفّا كه به فرزندان مرحومه هاجر رسيده به چهارده قسمت
تقسيم مى كنند، هر پسرى دو سهم، و هر دخترى يك سهم از چهارده سهم را ارث مى برد.
24/3/77

س 1703 ـ زنى سه دانگ از منزلى را مالك بوده و فوت نموده است. از آن جا كه وى
داراى سه فرند صغير (دو پسر و يك دختر) بوده، تقسيم ارث انجام نشده است. با انجام
انحصار وراثت، ورّاث ايشان به ترتيب، همسر، پدر، مادر و چهار دختر و سه پسر مشخّص
شده اند، هم اكنون پدر و مادر متوفّا نيز فوت كرده اند. حال با توجّه به فوت پدر و
مادر متوفّا آيا از آن مرحومه ارث مى برند؟ در صورتى كه به پدر و مادر متوفّا نيز
ارث تعلّق بگيرد، چگونه بين دو دختر و يك پسر آنان تقسيم مى شود؟

ج ـ كليّه اموال متوفّا بعد از اداى ديون به شش قسمت تقسيم مى گردد: پدر و مادر
متوفّا هر كدام يكْ ششم سهم الأرث خود را مى برند; زوج متوفّا يكْ چهارم; و الباقى
اموال ده قسمت مى گردد و اولاد پسرى متوفّا دو سهم و اولاد دخترى هر كدام يك سهم به
عنوان سهم الأرث مى برند. چنانچه پدر و مادر متوفا در حال حيات سهم الأرث خود را به
فرزندان متوفّا بخشيده اند، سهم الأرث آنها هم به فرزندان متوفّا منتقل مى گردد، و
اگر نبخشيده اند و يا چيزى نگفته اند سهم الأرث آنها به ورثه خودشان منتقل مى گردد،
مثل بقيّه اموالشان كه حقّ ورثه خودشان مى باشد.
1/3/78

س 1704 ـ شخصى فوت نموده است و همسر وى در جريان تدفين شوهرش همه حق و حقوق و
مهريه خود را بخشيده است. آيا دوباره مى تواند مَهر يا ساير حقوق خود را ادّعا كند؟
در صورتى كه متوفّا مالى نداشته باشد، بستگان وى چه مسئوليّتى دارند؟ وسايل منزل از
قبيل تلويزيون، يخچال و... مربوط به همسر است يا بستگان متوفّا؟

ج ـ هركسى كه حق و حقوقى بر ديگرى دارد و او را حلال نمايد و ذمّه اش را برئ كند
و به او بخشش نمايد، حقّ رجوع ندارد، چون اين گونه امور ابراى ذمّه است; و اگر زن
از شوهر خود چيزى طلبكار باشد و شوهر پس از فوت چيزى نداشته باشد، هيچ يك از اقوام
متوفّا، مسئول نيستند; و وسايل منزل جزو ما تَرَك است كه زن و بقيّه ورثه هر كدام
سهم خود را مى برند، و سهم زن با نبود فرزند يكْ چهارم و با وجود فرزند براى ميّت،
يكْ هشتم است. 24/12/77

س 1705 ـ دارايى متوفّايى عبارت از قنات و تلمبه آب است. پس از فوت وى، ارثيه اش
چگونه بين دو همسر تقسيم مى شود؟

ج ـ اگر ميّت بيش از يك زن داشته باشد، چنانچه اولاد نداشته باشد، يكْ چهارم
مال، و اگر اولاد داشته باشد، يكْ هشتم مال به طور مساوى بين زن هاى دايمى او قسمت
مى شود; ليكن مجراى آب قنات و مانند آن حكم زمين را دارد، و آجر و چيزهايى كه در آن
به كار رفته، در حكم ساختمان است; و به نظر اين جانب زن از همه اموال شوهر كما فرض
الله ارث مى برد، ليكن از منقول از عين آن و از غير منقول از قيمت آن مى برد.
29/5/77

س 1706 ـ بر طبق ماده 944 قانون مدنى مستنبط از فقه شيعه، زوجه از اموال منقول و
از ابنيه و اشجار (كه قيمت آن ارزش چوب آن است) ارث مى برد. حال چنانچه پس از فوت
مورّث اشجار از روى خاك بريده شود و سهم زوجه در صورت داشتن اولاد، به يكْ هشتم
پرداخت گردد، سپس جوانه ها از ريشه زير خاك روييده و رشد نمايد، آيا مجدداً زوجه از
جوانه هاى جديد ارث مى برد، يا فقط از اشجار به هنگام فوت به ميزان مذكور؟

ج ـ بر طبق مبانى فقهى كه قانون مدنى هم به استناد آن نوشته شده، جوانه هاى جديد
بعد از فوت مورّث كه در سؤال آمده، مربوط به وارث هاى زمين است و زن از قيمت آنها
چيزى نمى برد; امّا به نظر اين جانب كه زن از قيمت زمين هم ارث مى برد تا سهم زن
داده نشده از قيمت زمين و متعلّقات آن كه جوانه ها هم جزو آن است، زن ارث مى برد.
20/8/78

س 1707 ـ در طلاق رجعى است كه اگر زنى در طول يك سال بعد از طلاق، شوهر نكند و
شوهرش نيز به همان بيمارى زمان طلاق فوت كند، از شوهر ارث مى برد. فلسفه اين حكم در
بحث ارث چيست؟

ج ـ چون شخص بيمار كه به واسطه همان مرض فوت كرده و همسر خود را در همان
بيمارى طلاق داده، گوياى اين است كه وى به قصد اِضرار و محروم كردن همسرش از ارث،
وى را طلاق داده است; لذا اسلام براى جلوگيرى از اين گونه اضرارها، در بحث ارث آن
حكم را وضع نموده است. 1015/78

تصرّف در ماتَرَك ميّت

س 1708 ـ شخصى فوت نموده و ورّاث اثاثيه منزل را به مادرشان داده اند تا تمام
ورثه از آن استفاده كنند، و پس از فوت بين آنان كما فرض الله تقسيم شود، ليكن ايشان
اثاثيه را در زمان حيات خود به يكى از ورّاث داده است. آيا وى مى تواند با چنين
شرطى از سوى ورّاث، اثاثيه را به ديگرى انتقال دهد؟ آيا فردى كه اثاثيه را تصرّف
نموده، مالك مى شود؟

ج ـ از ظاهر سؤال استفاده مى شود كه اثاثيه به عنوان عاريه نزد مادر قرار داده
شده، لذا وى حقّ انتقال به ديگرى را ندارد، چون انتقال مال غير است، و كسى كه به او
داده شده، مالك نمى شود.
6/6/76

س 1709 ـ پدر خانم اين جانب فوت نموده و سه عدد انگشترى داشته كه پسر بزرگتر
ايشان يكى از آنها را به من داده تا استفاده كنم. آيا بدون كسب اجازه از ساير ورثه،
استفاده از آن جايز است؟

ج ـ جواز تصرّف در اموال متوفّا منوط به اجازه همه ورثه است، مگر «حبوة» كه به
پسر بزرگتر مى رسد و از سهم الأرثش كم مى شود; و ناگفته نماند كه انگشتر مورد
استفاده فعلى يا بالقوه كه براى ذخيره نبوده، حقّ پسر بزرگتر است و با كسب اجازه از
او در تصرّف استفاده، مانعى ندارد.
26/3/77


مسائل متفرّقه ارث

س 1710 ـ جمعى از ورّاث، مالى را به ارث برده اند و بين خود تقسيم نموده و هر يك
حصه خود را تصرّف كرده است (تراضى يا به قرعه). پس از آن يكى از ورثه، ادّعاى غبن
كرده است. آيا اين ادّعا موجب به هم خوردن تقسيم مى شود؟

ج ـ اگر بعد از تقسيم، يكى از شركا ادّعاى غبن يا اشتباه در تقسيم نمايد، در
صورت انكار بقيّه ورثه دعوى او مسموع نمى باشد، مگر آن كه اقامه بيّنه نمايد كه در
اين صورت تقسيم جديد انجام مى شود، و در صورت عدم اقامه بيّنه مى تواند منكرين را
به حلف وادار نمايد. 11/10/78

س 1711 ـ پدر اين جانبان در سال 1363 فوت نموده و يكى از فرزندان وى در سال 1361
در جبهه جنگ مفقودالاثر گرديده و تا كنون هيچ خبر موثّقى در مورد شهادت يا حيات او
واصل نگرديده است. لطفاً نحوه تقسيم و سهم ورّاث را بيان فرماييد.

ج ـ در مفروض سؤال اگر يقين به شهادت وى نداريد، بايد سهم الأرث او را كنار
بگذاريد و اگر بعداً معلوم شد كه قبل از فوت پدر شهيد شده، سهم الأرث او بين ورثه
پدر تقسيم مى گردد; و همين طور اگر مالى هم داشته سهم الأرث پدر از اموال او نيز
بين ورثه پدر تقسيم مى گردد، چون پدر هم يكى از ورّاث اوست. لازم به ذكر است كه اگر
به زودى خبرى از او به دست نيامد، بايد از زمان تولّد به مقدارى كه يك نفر به طور
طبيعى عمر مى كند ـ كه معمولا حدود هشتاد سال است ـ صبر كنيد، و بعد اموال او را
تقسيم نماييد، و در عين حال اگر روزى آمد، ضامن سهم او هستيد.
17/8/79

س 1712 ـ همسر، پسر و دختر متوفّايى شهادت مى دهند كه آن مرحوم در زمان حيات
خود، قطعه زمينى را به عنوان بدهى خمس (سهمين) معيّن نموده و بارها سفارش و تأكيد
كرده است; با عنايت به لزوم حقّ اولاد صغير و اين كه بعضى از ورثه، مطالبه سهم
الأرث خود از زمين مزبور را نموده اند، لطفاً حكم شرعى را بيان فرماييد.

ج ـ حقّ ورثه نسبت به چيزى كه برخى از ورثه شهادت مى دهند كه ميّت آن را به
عنوان خمس معيّن نموده، مانند بقيّه اموال و ماتَرَك متوفّا، ثابت مى باشد و
ورثه مى توانند حقّ خود را مطالبه نمايند، مگر آن كه صدق شهادت آنها با حجّت شرعى
ايشان ثابت شود; و ناگفته نماند كه حقّ صغار به هيچ وجه از بين نمى رود و حقّشان
بايد پرداخت گردد، كما اين كه آنهايى كه شهادت مى دهند بايد هرچه از آن عين و مال
سهمشان شد، حسب عقيده و شهادتشان به مصرف خمس برسد.
3/6/78







/ 110