صلــح - مجمع المسائل جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مجمع المسائل - جلد 2

یوسف صانعی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید















صلــح

س 1107 ـ پدر شوهر اين جانب در زمان عقد ازدواج به موجب صلح نامه اى چهار سهم از
موتور تلمبه چاه عميق مِلكى خود را در برابر يك ريال وجه نقد و پنج گرم نبات به من
صلح نمود و من نيز آن را گرفتم و بلافاصله تحويل خود پدرشوهرم كه مورد اعتمادم بود،
دادم. آيا شرعاً اين مصالحه ابهام و اشكالى دارد يا خير؟

ج ـ مصالحه اموال به هر مقدار، هر چند ناچيز باشد، صحيح و لازم است و سفيهانه
نيست و طرفين، حقّ رجوع ندارند. 16/9/76

س 1108 ـ آيا فرزند مى تواند با گرفتن وجه معيّنى از پدر، كلّيه حقوق فرضى و ارث
خود را با اجراى عقد، مصالحه نمايد كه از اين به بعد، ادّعاى حقّ الارث در اموال و
ماتَرَك پدر ننمايد و كلّيه ماتَرَك پدرى براى ديگر فرزندان پدر باشد يا خير؟

ج ـ صلح، درست است و مشمول اطلاقات ادلّه صحّت عقود و شروط و صلح است. 12/12/79

س 1109 ـ اين جانب، فرزند كوچك خانواده اى هستم. از آن جا كه تمام امور مربوط به
كشاورزى و كارهاى شخصى پدرم را انجام مى دادم، پدرم منزل مسكونى خودش را به من
مصالحه كرد و حتّى در دفتر امام جمعه شهرستان نيز سندى براى اين مصالحه تنظيم شد.
اكنون پس از فوت پدرم، ورثه ديگر، وصيّت نامه اى از پدرم در دست دارند كه تاريخ آن
پس از تاريخ سندى است كه پدرم به من داده است. به دادگاه نيز مراجعه كرده ايم و مى
گويند كه تاريخ سند تو قبل از تاريخ تنظيم وصيّت نامه است و اعتبارى ندارد. لطفاً
بفرماييد كه آيا سندى كه به عنوان مصالحه نوشته شده، باطل مى شود يا خير؟ و آيا ملك
يا منزلى كه مصالحه شده باشد، از ارثيه جدا مى شود يا جزء ارثيه است؟

ج ـ صلح عقد لازم است. لذا بعد از تحقّق، قابل فسخ نيست; امّا اگر اختلافْ
موضوعى است، با مرافعه شرعيّه حل مى گردد و وصيّت بعدى هم به او ضرر نمى رساند، مگر
آن كه وصيّت، از باب اعمال حقّ الخيار باشد كه در عقد شرط شده، و آنچه مرقوم شد،
بيان حكم الهى است، و امّا اختلاف موضوع، رفعش نياز به مرافعه شرعيّه دارد. 23/7/77

س 1110 ـ شخصى در حال حيات خود، در برگه اى نوشته كه «هر كدام از فرزندانم در هر
خانه اى از اموالم زندگى مى كند، مال اوست و هيچ كس حقّى نسبت به آن ندارد; زيرا
مادام العمر به ايشان داده ام و وجه آن را هم تحويل گرفته ام. همچنين باغى را هم كه
دارم، به سه پسرم منتقل نموده ام كه مادام العمر در اختيارشان باشد و ملك طلق
آنهاست. ضمناً از جميع ماتَرَك و اموالم مبلغ سى هزار تومان پول نقد به هر يك از
دخترهايم بدهند. زير اين برگه را هم چند نفر امضا كرده اند. حال پس از فوت او تكليف
چيست؟

ج ـ ظاهراً آنچه در سؤال آمده، صلح است و صلح هم لازم الوفاست و ورثه، حقّى نسبت
به آن ندارد; و آنچه بيان شد، حكم كلّى مسئله است; وگرنه اگر كسى صلح بودن را قبول
نداشته باشد و فكر كند كه وصيّت است، چون اختلاف در مورد است، نياز به مرافعه
شرعيّه دارد و به هر حال، آنچه در مورد دخترها وصيّت نموده، لازم العمل است و بايد
مبلغ مرقوم به آنها پرداخته شود; و امّا مسئله حق نداشتن به بقيّه اموال، بر فرض
بودن اموال ديگر براى ميّت، اين وصيّت، نسبت به ثلث، نافذ است; يعنى از ثلث اموال
ميّت به دختران داده نمى شود و بقيّه، به انضمام آنچه كه براى پسرها وصيّت نموده،
بين همه ورثه، كما فرض الله، تقسيم مى شود. 21/5/78

س 1111 ـ شخصى فوت نموده و نسبتاً ماتَرَكى هم دارد. همسر و فرزندان پسر او،
مادر پير متوفّا را فريب داده اند و سهم او را طبق يك فقره صلح نامه عادى از او
گرفته اند. قولا گفته كه من به اين صلح، راضى نيستم. اكنون هم نامبرده بدون سرپرست
است. تكليف او در مورد ارث بردن از پسرش چيست؟

ج ـ چون صلح، عقد مستقل و لازم است، هرگاه با رضايت و اختيار طرفين محقّق شود،
قابل فسخ و رجوع نيست و آنچه در صحّت عقود، معتبر است، رضايت هنگام عقد است و ادامه
آن، معتبر نيست. لذا عدم رضايت بعدى مضرّ نيست. 25/1/78

س 1112 ـ مرحوم پدرم در زمان حيات خود، صلح نامه اى با مادر خود امضا نموده مبنى
بر اين كه بعد از مرگ هر يك از طرفين، طرف زنده ارثى از ميّت نخواهد و ارثيه خود را
كه از طرف مقابل مى برده اند، با يكديگر معامله و معاوضه نموده اند. حال با توجّه
به اين كه فرزند، زودتر از مادر فوت نموده، آيا از نظر شرعى مادر مى تواند تقاضاى
ارث داشته باشد؟

ج ـ هر وارثى كه قبل از فوت مورّثش به نحو مصالحه، از حقّ الارث خودش بگذرد
شرعاً بين خود و خدايش، طلبكار ارث بعد از فوت مورّث نمى باشد و عقد صلح هم عقد
لازم است و قابل فسخ نيست. 15/4/78

س 1113 ـ در صورتى كه فردى قبل از عقد ازدواج، مبادرت به تنظيم مصالحه نامه اى
از بابت رقبات غير منقولى به عنوان «صداقيه» نموده باشد، آيا با توجّه به اين كه در
زمان تنظيم صلح نامه و تصريح به اين كه غرض از تنظيم مصالحه نامه، صداقيه زوجه اى
باشد كه هنوز صيغه عقد او جارى نشده، خواهشمند است بفرماييد كه آيا اين مصالحه با
كيفيت ياد شده، شرعى است يا خير؟

ج ـ با توجّه به مفروض سؤال كه مصالحه مقدارى از صداق، در مقابل غير منقول ها
قبل از اجراى صيغه نكاح بوده، اين گونه مصالحه كه يك طرف مورد صلح، هنوز ملك و مال
مصالحٌ لها (يعنى زن) نشده، باطل است و صلح، مانند بقيّه عقود و معاوضات، احتياج به
ملكيّت دارد; بلكه اگر بعد هم صيغه عقد نكاح جارى شود نيز مصالحه محقّق نمى شود و
صلح بايد بعد از اجراى صيغه نكاح و مالك شدن نسبت به صداق باشد. 16/5/76

س 1114 ـ اگر در وسط ملكى كه در مالكيّت دو نفر است، ديوار مشتركى وجود داشته
باشد كه هر دو مالك، در آن ديوار، سهيم و شريك باشند، اگر يكى از شركا كلّيه حقّ و
حقوق خويش را در خصوص آن ديوار طىّ قراردادى از راه بيع يا مصالحه، به شريك خود
واگذار نمايد و بعد از گذشت مدّتى مالك مصالحه كننده ديوار، ملك خويش را به شخص
ثالثى بفروشد، آيا آن مالك جديد، به عنوان قائم مقام مالك قبلى در خصوص ديوار و
مالكيت آن ديوار مى باشد يا خير؟

ج ـ مالك دوم خانه كه خانه را از مصالحه كننده گرفته است، حقّ او نسبت به خانه و
لوازم و متعلّقات و تبعات عرفى و شرعى كه قبلا به غير منتقل ننموده باشد، ثابت است.
بنابراين، حقوق، ديوار مشترك، تابع صلح و قرارداد قبلى است كه اگر در قرارداد قبلى،
حقوق به ديگرى به طور كلّى منتقل شده، مالك بعدى واضح است كه حقّى به آن حقوق
ندارد. 11/3/78







/ 110