زمان تعلّق خمس و پرداخت آن - مجمع المسائل جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مجمع المسائل - جلد 2

یوسف صانعی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید















زمان تعلّق خمس و پرداخت آن

س 736 ـ آيا هنگام پرداخت خمس، قصد قربت واجب است؟ و چنانچه قصد قربت ننمايد،
برئ الذمّه مى شود يا خير؟

ج ـ قصد قربت، امر زايد و مشكلى نيست; بلكه همين كه فرد خمس را مى پردازد به
خاطر دستور خداوند، نه به خاطر جبر و اكراه، كفايت مى كند. آرى، اگر به خاطر اغراض
دنيوى داده شود، نه براى خدا، خمس نيست و برائت ذمّه هم حاصل نمى شود.
6/9/78

س 737 ـ امسال حقوق خرداد ماه مرا دو روز قبل از موعد پايان سال خمسى اين جانب
به حسابم ريخته اند. آيا در روز سال خمسى، حقوق خردادم جزو مازاد درآمد سالانه ام
حساب مى شود يا خير؟

ج ـ به حقوق خرداد ماه كه قبل از موعد سال خمسى گرفته شده و براى مصرف و مخارج
خرداد ماه مورد نياز است، خمس تعلّق نمى گيرد. 5/4/79

س 738 ـ كسى كه در بين سال از دنيا مى رود، خمس مال او را چگونه حساب كنند؟ و
آيا بين كسى كه حساب سال دارد و كسى كه حساب سال ندارد، فرقى وجود دارد؟ و در اين
فرض، اگر حقوق بگيرى باشد كه تنها با حقوقش مى تواند نيازهاى مالى زندگى را تأمين
كند، چنانچه در آخر ماه از دنيا برود، آيا به حقوق وى خمس تعلّق مى گيرد؟

ج ـ معروف است كه موت افراد، سال خمس است; يعنى چنانچه ميّت اضافه بر مخارج خود
تا زمان موتش دارد، متعلّق خمس است و در اين جهت، بين داشتن سال خمسى و نداشتن آن،
فرقى نيست. آرى، كسى كه خمس نمى داده، آنچه از اموالش كه اگر زنده بود، متعلّق خمس
مى شده، بايد خمسش پرداخت شود و ورثه، قبل از اداى خمس، حقّ تصرّف در آن را ندارند
و مقدار باقى مانده از حقوق، اگر مورد نياز ميّت براى مخارج ترحيمش نباشد، كه
معمولاً هست، متعلّق خمس است. 6/9/78

س 739 ـ پولى كه از باز خريد خدمت به دست مى آيد، آيا از زمان وصول، خمس به آن
تعلّق مى گيرد يا سرِ سال خمسى بايد محاسبه شود؟

ج ـ جزو درآمد سال است و چنانچه از سرِ سال اضافه آمد، متعلّق خمس است.
9/9/78

س 740 ـ اگر عامل يا كارگزار از سود حاصل از برخى معاملات باخبر باشد و مقدار آن
قطعى باشد و يا حدّاقل، مقدار قطعى آن را بداند و از برخى بى اطّلاع باشد، در اين
صورت، براى محاسبه منافع و بدهى هاى پايان سال خمسى چگونه بايد عمل شود؟ آيا جزو
قاعده فايده بالفعل است؟

ج ـ خمس آنچه به دست او رسيده، بايد محاسبه شود و خمس بقيّه سود، اگر بعد از
سال، اطمينان به وصول دارد، جزو درآمد همان سال است و هنگام وصول، بايد خمس آن
پرداخت شود; امّا اگر اطمينان به وصول ندارد، جزو درآمد سال وصول است. 20/6/79

مصرف خمس

س 741 ـ نظر حضرت عالى در مورد مصرف خمس، اعمّ از سهم امام و سهم سادات چيست؟

ج ـ خمس را بايد دو قسمت كنند، يك قسمت آن، معروف به سهم سادات است كه بايد آن
را به مجتهد جامع الشرائط تسليم كنند و يا با اجازه او به سيّد فقير يا سيّد يتيم
يا سيّدى كه در سفر درمانده شده، بدهند و نصف ديگر آن، سهم امام (عليه السلام) است
كه بايد به مجتهد جامع الشرائط بدهند يا به مصرفى كه او اجازه مى دهد، برسانند.
23/7/77

س 742 ـ كسى كه بر تقليد از مجتهد ميّت با اجازه مجتهد زنده باقى است، بايد به
چه كسى خمس بدهد؟

ج ـ بايد حسب مبناى همان مجتهد ميّت عمل نمايد يا از خود مرجعى كه بقا را از او
گرفته سؤال كند و در مسئله خمس به او مراجعه نمايد. 25/12/77

س 743 ـ آيا مى توان پولى يا جنسى را كه مختص به زكات و خمس مال است و بايد به
مجتهد بدهيم، شخصاً براى ساخت و تجهيز مدارس و يا بيمارستان و يا اهداى به فقرا و
نيازمندان وسايلى از اين قبيل، صرف نماييم؟

ج ـ زكات را مى توان در امور مرقومه مصرف نمود; امّا خمس بايد در اختيار مرجع
تقليد يا مجتهد جامع الشرائط كه فتوايش با فتواى مرجع تقليدتان در مصرف موافق باشد،
قرار گيرد. 15/8/77

س 744 ـ آيا پرداختن خمس به سيّدى كه واجب النفقه خمس دهنده است، جايز است؟ و با
اين فرض كه آن مبلغ را صرف مخارجى مثل سفرهاى زيارتى مى كند كه نفقه واجب او حساب
نمى شود، چه حكمى دارد؟

ج ـ پرداخت خمس به واجب النفقه براى مصرف در غير مخارجى كه بر منفق واجب است، با
اجازه مجتهد، مانعى ندارد. 17/11/77

س 745 ـ آيا مى توان سهم سادات را به خود آنها داد و شرط كرد كه يك مقدار از آن
را به خود شخص برگردانند؟

ج ـ شرط كردن جايز نيست، وليكن خود سيّد فقير، اگر مبلغ را گرفت و بعد از مالك
شدن خود، به او بخشيد، در صورتى كه شأن او اين گونه بخشش ها باشد، مانعى ندارد.
7/1/77

س 746 ـ نظر به موقعيت كنونى كشور از حيث تهاجم فرهنگى همه جانبه كفر جهانى، صرف
وجوهات شرعى، صدقات و نذورات در امور فرهنگى، على الخصوص تعليم و تبليغ قرآن، از
نظر معظّم له چه حكمى دارد؟

ج ـ مصرف نمودن وجوهات شرعى بدون اجازه مجتهد جامع الشرائط، جايز نمى باشد و
موجب ابراء ذمّه نيست، ليكن در مورد نذورات، اگر براى جهت معيّنى نباشد، در هر كار
خيرى مى توان مصرف نمود. 4/2/78

س 747 ـ ما فتوى شخصكم الكريم فيمايلى، أحد الأشخاص يملك قوت سنته و ليس بهاشمّى
فلايمكنه أخذ الخمس، فإذا أخذ هذا الخمس سيّد يرى نفسه إنّه مستحقّ لأخذه، ثمّ انّ
هذا السّيد يعطى هذا الخمس الذى أخذه و اعتبره ملكاً له، أو يعطى قسماً منه الى هذا
الشخصّ الذّى هو يملك قوت سنته وليس بهاشمىّ، فهل يجوز لهذا الشخص الّذى يملك قوت
سنته وليس بهاشمّى أن يأخذ و يتملّك هذا المال الذى يعطى له؟

ج ـ الهاشمّى المستحقّ للخمس إذا أخذه باذن المرجع يصير مالكاً له، و يكون له
التصرّف فيه، ولو بالهبة إلى الأشخاص مع كون الهبة كذلك من شئونه و لوازم عرضه
الإجتماعى و أمّا اذا كان تشهيّاً و اضاعةً للخمس فغير جائز قطعاً و الواهب
كالمتهّب ضامن. 15/4/78

س 748 ـ ما فتوى شخصكم الكريم فيمايلى، لو انّ هاشِميّاً يرى إنّه يستحقّ الخمس،
فيأخذ الخمس و يقول: إنّى تملّكته ثم يعطيه أويعطى قسماً منه إلى شخص آخر ليس
بهاشمّى. فهل يجوز لهذا الشخصّ غير الهاشمّى أخذ و تملك هذا المال الذّى يعطى له؟

ج ـ لايجوز له الأخذ، لأنّ الآخذ الأوّل و إن كان هاشميّاً لكنّه لم يصر مالكاً
للخمس حيث انّه ليس له الاخذ من دون اذن الفقيه لاسيّماالأخذ كذلك. 15/4/78

س 749 ـ از بين برادران و خواهران، اشخاصى هستند كه به تبعيّت از نقل گذشتگان و
بستگان و بزرگان محلّ زندگى، خود را سيّد مى دانند; امّا به علّت فوت شدن نياكان
گذشته آنها و جوان بودن نسل فعلى، در اين خصوص، صحّت نظريه گذشتگان براى نسل جديد و
عدم دسترس به شجره نامه هاى معتبر، شجره آنها مجهول مانده است و قويّاً قادر به
اثبات سيادتشان نيستند و نهايتاً بر سر دو راهى و شك و ترديد مانده اند. در اين
زمينه، تكليف چيست؟ و آيا دانستن و اثبات اين كه نسل فرد سيّد به كدام امام معصوم
بر مى گردد، براى گوينده چه حكمى دارد؟ و آيا لازم است كه شخص سيّد بداند جدّش به
كدام امام معصوم (عليهم السلام) مى رسد؟ و آيا اين افراد، سيّد محسوب مى شوند و مى
توان به استناد نقل نياكان گذشته و همچنين بزرگان محل، آنان را سيّد خطاب كرد؟ در
اين زمينه، حكم دادن خمس به آنها چگونه است؟

ج ـ ثبوت سيادت با شهادت دو نفر عادل است يا فرد در بين مردم به طورى معروف باشد
كه انسان يقين يا اطمينان پيدا كند كه او سيّد است; ليكن كسى كه در شهر خودش مشهور
باشد كه سيّد است، اگرچه انسان به سيّد بودن او يقين نداشته باشد، مى توان به او
خمس داد و آنچه در سيادت معتبر است، انتساب از طرف پدر به يكى از معصومان (عليهم
السلام) است، ولو اين كه شخصِ آن بزرگوار، معلوم نباشد. 29/1/77

س 750 ـ آيا سهمين مباركين را در كشورهايى كه حضرت عالى نماينده نداريد، مى توان
به خانه هاى فرهنگى تحويل داد؟

ج ـ نمى توان و خمس «عون على الدّين» است و امروز، مصداق كامل و ظاهر آن، حفظ
حوزه هاى علميّه، همانند قم و نجف و ساير بلاد است و با اجازه بايد مصرف شود.
17/1/77

س 751 ـ كسى به واسطه جهل و ندانستن مسئله، سهم سادات و امام معصوم (عليهم
السلام) را در كار خيرى صرف نموده است; ولى اين مصرف نمودن، بدون اجازه از مجتهد
جامع الشرائط انجام گرفته است. تكليف اين شخص چيست و كارش چه صورتى دارد؟

ج ـ بايد به مرجع تقليدش يا كسى كه نماينده اوست، تذكّر دهد تا اگر مصلحت ديد،
ذمّه اش را برئ نمايد. 14/11/77

س 752 ـ اگر كسى مطابق فتواى «تبعيض» عمل كند، وجوهات (خمس) را به كدام يك از
مراجع بايد پرداخت نمايد؟

ج ـ به كسى كه در مسائل خمس از او تقليد مى نمايد، بايد مراجعه كند و به فتواى
او در رساله عمليّه اش عمل نمايد. 6/5/77

مسائل متفرّقه خمس

س 753 ـ افرادى كه توان پرداخت خمس را ندارند و دستگردان مى كنند، آيا دستگردان
نمودن با چك مدّت دار يا چكى كه وعده آن رسيده، صحيح است يا خير؟

ج ـ دستگردان نمودن با چنين چك هايى كه دَين و محض حواله است، مبرء ذمّه نيست.
آرى، چك هاى تضمينى حكم پول نقد را دارند. 30/7/76

س 754 ـ كسانى كه علاوه بر ماليات، به مراجع خمس يا زكات مى پردازند، آيا مى
توانند به مقدار آن، از پرداخت ماليات (هر چند با صحنه سازى) كم كنند؟

ج ـ نمى توانند و اصولاً خمس و زكات، عبادت است و محتاج به قصد قربت، و حقيقتش
با ماليات متفاوت و متباين است و انجام دادن ضدّ مكلّف به، مسقط تكليف نيست; بلكه
انجام دادن خود مكلّفٌ به، مسقط است، كما هو واضح. 19/5/77

س 755 ـ فرق خمس با ماليات چيست؟ آيا اين دو مقوله از اوّل اسلام بوده است؟

ج ـ خمس، يك واجب الهى و عبادى است كه قصد قربت در آن معتبر است و ماليات، يك
حكم قانونى و حكومتى و تابع شرايط زمان و مكان است. 29/11/76

س 756 ـ تعدادى از دراويش از مردم پولى تحت عنوان عشريه به جاى خمس آل محمد (صلى
الله عليه وآله) اخذ مى نمايند. اوّلاً آيا اخذ عشريه به اين كيفيت، بدعت محسوب مى
شود يا خير؟ و ثانياً فعل حرام محسوب مى شود يا نه؟

ج ـ گرفتن اين گونه پول ها كه از مصاديق واجبات مالى در اسلام نيست، حرام و اَكل
مال به باطل است و غصب مى باشد. 1/7/77

س 757 ـ شخصى قلّكى در خانه دارد كه هر روز، در آن صدقه مى اندازد كه بعد از پنج
ماه به فقير بدهد. آيا به محض اين كه در قلّك انداخت و هنوز به فقير نرسانده، از
ملكيّت او خارج مى شود يا نه؟ و اگر سال خمسى او آمد، آيا دادن خمس آن واجب است يا
نه؟

ج ـ همين كه در صندوق انداخت، از ملك او خارج شده و خمس ندارد.

س 758 ـ نظر به اين كه در رساله حضرت عالى و ساير فقها آمده است كه اگر كسى گنج
به دست آورد، بعد از پرداخت خمس، مابقى آن حلال است و مال خود شخص است و نظر به اين
كه در عصر حاضر، گنج، چيزى جزء اشياى قديمى، اعم از سكّه و ابزارهاى قديمى نيست و
با توجّه به اين كه امروزه، در همه جاى دنيا اين قبيل اموال را ثروت ملّى قلمداد مى
كنند و با توجّه به اين كه اينها جزو ثروت ملّى محسوب مى شوند، آيا باز هم با
پرداخت خمس آن، ما بقى حلال است يا خير؟

ج ـ در جمهورى اسلامى، طبق مقرّرات بايد عمل شود.
12/5/77

س 759 ـ اگر از مسلمان شيعه يا سنّى كه به دادن خمس عقيده ندارند، مالى به دست
ما برسد، آيا خمس دارد يا نه؟

ج ـ مالى كه از افراد غير معتقد به خمس، مانند سنّى ها و يا غير آنها از فرق
اسلامى و يا ديگران به دست مى آيد، دادن خمس آن بر ما واجب نيست و از موارد تحليل
است; و امّا نسبت به شيعه، فرض مسئله درست نيست; چون شيعه معتقد به خمس است. به هر
حال، اگر فرض درست باشد، بايد خمس مالى كه از او به دست آمده با اطمينان به اين كه
مازاد بر مؤونه سالش بوده و خمس آن را نداده، بايد گيرنده مال، خمس آن را بپردازد.
آرى، با شك در يكى از دو جهت، دادن خمس بر گيرنده واجب نيست و معمولاً هم شك وجود
دارد. 14/12/77

س 760 ـ اگر انسان پول غير مخمّس را به حساب بانك واريز كند و بعد از مدّتى همان
مبلغ را از بانك بگيرد، بعضى علما فرموده اند كه چون بانك، همان عين پول غير مخّمس
را به شخص نمى دهد، اگر انسان با اين پول بانك، معامله اى انجام دهد، صحيح است و
فقط بر ذمّه انسان مى آيد كه خمس آن را بدهد. نظر حضرت عالى در اين باره چيست؟

ج ـ در نظر عرف، پولى را كه از بانك مى گيرند، همان پول و سرمايه خود اوست و
تبديل عين، تأثيرى در سرمايه بودن پول ندارد. 1/7/79







/ 110