نماز قضا - مجمع المسائل جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مجمع المسائل - جلد 2

یوسف صانعی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید















نماز قضا

س 429 ـ طريقه خواندن نماز قضا چگونه است؟ آيا مى توان سوره آن را حذف كرد يا
خير؟ در صورتى كه كسى بيمار باشد و مدّت زيادى نماز قضا بدهكار است، چه بايد انجام
دهد؟

ج ـ نمى توان، و همان طور كه خواندن سوره در نماز واجب ادا، شرط و لازم
است و بدون آن باطل است، در قضا نيز لازم است و تفاوت ادا و قضا فقط در وقت و خارج
از وقت است. «يقضى ما فاته كما فات» .
11/12/77

س 430 ـ نيّت نماز قضا، مثلاً نماز ظهر، چگونه است؟

ج ـ همان قدر كه بداند چه نمازى را قضا مى كند، كافى است; يعنى در هنگام قضا
نمودن بايد متوجّه باشد كه قضاى ظهر است يا عصر يا مغرب.
17/3/78

س 431 ـ آيا مى توان در نماز از نيّت قضا به قضا عدول كرد؟

ج ـ عدول، جايز نيست، مگر آن كه دو يا چند نماز قضا داشته باشد و شروع به خواندن
دومى، قبل از اوّلى كند كه در اين صورت، عدول از دومى به اوّلى، اگر مترتّبتين
باشد، مثل ظهر و عصر و مغرب و عشا، واجب است و اگر غير مترتّبتين باشد، مثل صبح و
ظهر، احتياط واجب در عدول از ظهر به صبح است; بلكه لزوم در اين صورت، خالى از وجه
نيست. 17/8/79

س 432 ـ حمد و سوره را در نمازهاى قضاى صبح و مغرب و عشا با صداى بلند بايد
بخوانيم يا با صداى آرام؟

ج ـ شرايط نماز قضا از حيث جَهر و اخفات، مانند نماز اداست. 14/12/77

س 433 ـ اگر كسى متوجّه شود كه مدّتى از بلوغ او گذشته و نماز و روزه اش را در
اين مدّت به طور كامل انجام نداده، آيا بايد قضا كند؟ و آيا در روزه، كفّاره لازم
است يا خير؟

ج ـ قضاى نماز و روزه هايى كه به جا نياورده، واجب است و كفّاره ندارد; چون
افطار، عمدى نبوده; ليكن اگر تا ماه رمضان بعد قضاى آن را نگرفته ; براى هر روز،
علاوه بر قضا، يك مدّ طعام هم بپردازد، و اگر در مقدار آن شك دارد، به اقل اكتفا
كند. 17/8/79

س 434 ـ تعدادى نماز قضا داشتم كه موقع به جا آوردن، ترتيب آنها را رعايت ننموده
ام. بدين صورت كه مثلاً ده بار نماز ظهر خوانده ام و سپس ده بار نماز عشا را خوانده
ام و همين طور ديگر نمازهايم را و هيچ ترتيبى را رعايت نكرده ام تا اين كه چندى قبل
متوجّه شدم كه بايد ترتيب حاصل شود. در نمازهايى كه اين چنين خوانده ام، تكليف من
چيست؟

ج ـ بايد دو مرتبه به تدريج، به نحوى كه در زحمت نباشيد، به جا آوريد، و آنچه از
ترتيب لازم است، ترتيب بين ظهر و عصر و مغرب و عشاست; يعنى هميشه بايد اوّل نماز
ظهر و بعد، نماز عصر خوانده شود، مثل زمان ادا، و همين طور نماز مغرب و عشا،
و غير از اين، ترتيب ديگرى شرط نيست; يعنى مى توان نماز قضاهاى صحيح را يكجا
خواند و بعد سراغ نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا رفت.
22/10/79

س 435 ـ شخصى نماز ظهر و عصر يا مغرب و عشا را مى خواند و بعد از اتمام هر دو
نماز، متوجّه مى شود كه نماز اوّلى (ظهر يا مغرب) باطل بوده است. آيا لازم است هر
دو نماز را اعاده يا قضا نمايد؟

ج ـ فقط نماز باطل را بايد اعاده و يا قضا نمايد و ترتيب بين ظهرين و عشائين،
شرط ذكرى است نه واقعى. 5/8/78

س 436 ـ يك نماز چهار ركعتى از من فوت شده. نمى دانم نماز ظهر يا عصر يا عشا
بوده، آيا لازم است به نيّت هر يك، سه نماز چهار ركعتى را قضا كنم؟ يا فقط يك
نماز چهار ركعتى به نيّت مافى الذمّه بخوانم؟ و در صورت اخير، بايد نماز را جهرى يا
اخفاتى قضا كنم؟

ج ـ يك نماز به قصد مافى الذمّه در مثل ظهر و عصر كه هر دو واجب است آهسته
خوانده شود، كافى است و يكى هم به قصد عشا، احتياطاً، چون بايد قضايش مثل ادايش
بلند خوانده شود.

س 437 ـ اگر شخصى دو سال نماز بدهكار باشد و يك سال آن را بخواند و بعد از مدّتى
بفهمد كه نماز سال اوّل او صحيح بوده و نياز به قضا نداشته، آيا مى تواند نماز
قضايى را كه خوانده براى سال دوم منظور نمايد؟

ج ـ همان يك سال خوانده شده كفايت مى كند; چون به مقدار نمازهاى قضا شده است.
26/5/77

س 438 ـ اگر كسى تعداد زيادى از نمازهاى يوميه اش قضا شده باشد و نداند تعداد
آنها چندتاست، چه بايد بكند؟

ج ـ به قضاى حدّاقل معيّن مى توان اكتفا نمود و قضاى زيادتر از آنچه يقينى است،
لازم نيست; يعنى اگر نمى داند ده نماز از او قضا شده يا پانزده نماز، مى توان به
قضاى همان ده نماز اكتفا كرد، چون نسبت به بقيّه، اصل، برائت ذمّه است.
10/1/78

س 439 ـ در مورد نمازهاى صبحى كه قضا مى شود، آيا مى توان همان روز قبل يا بعد
از نمازهاى ظهر و عصر خواند، يا صبح روز بعد، قبل از نماز صبح بايد خواند؟

ج ـ قضاى نماز را هر موقعى كه انسان بخواند، صحيح است و منوط به وقت معيّنى
نيست.
8/8/76

س 440 ـ اگر شخصى در ركعت سوم و چهارم نماز، عادت به گفتن تسبيحات داشت، ولى
سوره حمد به زبانش آمد، در اين جا فتواى برخى علما اين است كه بايد حمد را رها كند
و تسبيحات را بخواند. سؤال اين است اگر كه شخصى اين كار را نكرده و حمد را ادامه
داده، نمازش چگونه است؟ آيا قضا دارد.

ج ـ اگر از روى عمد و علم نباشد، نمازش قضا ندارد.
14/12/77

س 441 ـ يكى از برادران اهل سنّت در زمانى كه سنّى بوده، يك سال نمازش را موافق
مذهب شيعه خوانده و بعداً مجدّداً مدّتى به مذهب خود نماز خوانده. حال كه بعد از
چند سال مُستبصر شده، آيا آن يك سال نماز موافق مذهب شيعه اش درست است، يا قضا
دارد؟

ج ـ قضا ندارد، چگونه قضا داشته باشد، حال آن كه با استبصار، نمازهايى كه بر وفق
مذهب اهل سنّت قبل از آن خوانده، قضا ندارد با اين كه خلاف مذهب شيعه بوده و خلاف
واقع، چه رسد به آنچه كه در آن زمان، حسب مذهب شيعه و مطابق با واقع خوانده شده.
27/2/78

س 442 ـ اين جانب در هشتاد و سه سالگى به علّت باد فتق و پروستات و پوسيدگى
استخوان، نمازهاى يوميه را روى صندلى انجام مى دهم. تقريباً نيمى از سنين بلوغم را
نماز و روزه عقب افتاده در گردن دارم نه خود توان انجامش را دارم و نه وجهى براى
خريد آن بعد از فوتم، و نه روى آن را دارم كه براى وارثانم چنين تكليف شاقّى را
بگذارم، تكليف بنده چيست؟

ج ـ با فرض اين كه نمازهاى ادا روى صندلى انجام مى گيرد و چاره اى هم جز آن
نداريد، نمازهاى قضا شده را نيز به همان نحو، در حدّ قدرت و توان قضا نماييد، ليكن
خود را به زحمت زياد نيندازيد و همين كه از عمل گذشته پشيمان هستيد و قضا هم مى
نماييد، بقيّه را خداوند، ان شاءالله مى بخشد و در عين حال، وصيّت كنيد كه
اگر كسى خواست تبرّعاً براى من نماز قضا به جا بياورد، خدمتى به من نموده است.
25/1/77

س 443 ـ اگر كسى حتماً نمازش را بايد روى صندلى بخواند، آيا مى تواند نمازهاى
قضايش را به همان حالت بخواند؟

ج ـ اگر اطمينان دارد كه ديگر بهبود نمى يابد، مى تواند به همان حالت نماز قضا
را هم بخواند. 17/1/78

س 444 ـ پدرم پنج سال پيش سكته كرده است. به دليل بيمارى، ايشان گاهى اوقات قادر
به كنترل خود نيست و احتمال مى دهيم كه پاكى و نجسى را كاملاً رعايت نكند. آيا
نمازها و اعمالى كه در حال حاضر انجام مى دهد، قضا دارد يا خير؟

ج ـ قضا ندارد و خداوند، بيش از قدرت و توان افراد، تكليف نمى نمايد و تكليف او
و شما و ديگران كه توجّه زيادترى داريد، متفاوت است. «لا يكلّف الله نفساً اِلاّ
وُسْعَها» . 18/8/78

س 445 ـ شخصى در ده سالگى يا كم تر به رساله امام (قدس سره) عمل مى كرده و
برداشت او در آن زمان از مسئله غسل، اشتباه بوده است; يعنى او اين گونه عمل مى كرده
كه اوّل نصف سر و سمت راست بدن و بعد نيمه چپ و سر و سمت چپ بدن را مى شسته و تا سه
الى چهار سال بعد از سنّ تكليف به اين نحو عمل مى كرده است، اينك او بايد در مورد
نمازها، خصوصاً روزه هاى اين چند سال چه كند؟

ج ـ روزه ها قضا ندارد و نمازهايى كه يقين دارد به اين صورت خوانده، بايد قضا
نمايد و اكتفا به حدّاقل كه يقينى است مانعى ندارد.
18/7/76

س 446 ـ فردى كه اصلاً احكام محتلم شدن و جنابت را نمى دانسته و با حال جنابت،
نماز و قرآن مى خوانده و وارد مساجد و حرم ائمه اطهار (عليهم السلام) هم مى شده است
و اكنون آگاهى پيدا كرده، نمازهاى قبلى او چه حكمى دارند؟

ج ـ اعمال گذشته، چون از روى جهل بوده و تقصيرى در ياد گرفتن نداشته، گناه و
معصيت نبوده، امّا نمازهايى كه با حال جنابت خوانده شده، بايد قضا شود. آرى، بايد
توجّه داشت كه هر زمانى كه غسل جنابت انجام داده، نمازهاى بعد از آن تا احتلام و
جنابت بعدى صحيح است، چون هر جنابتى با غسل جنابت بعد از آن مرتفع مى شود،
گرچه غسل كننده متوجّه سبب آن نباشد. 18/2/79

س 447 ـ اگر كسى خواب بماند و نماز صبح او قضا شود، آيا كار حرامى انجام داده يا
خير؟

ج ـ قضاى آن نماز را كه در اثر خواب به جا نياورده بخواند، و همين قدر كه
به فكر بيدار شدن براى نماز صبح باشد، ان شاءالله مغفرت و آمرزش خداوند، شامل حالش
مى شود و معصيت ننموده است. 13/4/78

س 448 ـ اگر نافله ظهر و عصر بعد از فوت در وقت در همان روز خوانده شود، آيا
اشكال دارد؟

ج ـ مستحّب است در قضاى نوافل، تعجيل شود و افضل آن است كه قضاى نوافل شب را در
شب و روز را در همان روز يا روزهاى ديگر به جا بياورند.
11/6/77

س 449 ـ آيا غير بالغ مميّز كه نماز او صحيح است و روزه درست مى گيرد، مى تواند
اجير ديگران باشد؟ يا مى تواند به عنوان فرزند بزرگ، قضاى نماز و روزه پدر را انجام
دهد؟

ج ـ اگر بدانند كه صبىّ مميّز، اعمال را به طور صحيح و رعايت تمام اجزا و شرايط
انجام مى دهد، صحّت استيجار و نيابت او و كفايت عمل تبرّعى او از ميّت بعيد نيست.
31/6/79

س 450 ـ اگر براى نماز استيجارى وقت تعيين كنند، آيا مى توان در غير آن وقت هم
نماز خواند. مثلاً تعيين شده از نه صبح تا دوازده ظهر آيا مى توان در غير اين
ساعات، نماز استيجارى خواند يا نه؟

ج ـ نمى توان و خلاف اجاره است. 29/5/77

س 451 ـ اگر كسى روزه و نماز استيجارى بگيرد، آيا مى تواند به غير بدهد تا او را
در انجام دادن آنها كمك كند؟

ج ـ نمى تواند به غير بدهد، مگر آن كه در متن اجاره نامه آمده باشد يا بعد
از آن، اذن و اجازه از استيجار كننده گرفته شود; و ناگفته نماند كه به هر حال نمى
تواند بيش از آنچه حق و اجرت گرفته از ديگرى بگيرد.
29/5/77

س 452 ـ بنده نمازى را از طرف ميّتى اجير شده ام و بيشتر آن را انجام داده ام و
فى الحال، به علّت كهولت سن و مشكلات ديگر، معذورم كه به طور ايستاده، آن را انجام
دهم. آيا نشسته مى توانم انجام دهم؟

ج ـ نمى توان نشسته انجام داد، چون اوّلاً خلاف اجاره است و ثانياً تكليف ميّت
قيام بوده. بنابراين، بايد نسبت به باقى مانده با مستأجر حلّ و فصل گردد.
26/1/77

س 453 ـ آيا كسى كه مى خواهد طبق وصيّت ميّت براى او نماز بخواند يا روزه بگيرد،
بايد خود نماز و روزه قضا نداشته باشد؟

ج ـ مانعى ندارد و با داشتن نماز و روزه قضا مى توان براى ديگرى نماز و روزه
انجام داد.
13/9/79

س 454 ـ اگر كسى در سال 1372 فرضاً ده هزار تومان براى يك سال نماز استيجارى
گرفته است. الآن كه سال 1377 است و به طريق اولى، حقّ الزحمه بيشتر شده است، اگر
بخواهد قيمت آن را پرداخت كند، آيا بايد قيمت همان سال 1372 را پرداخت كند يا قيمت
سال 1377 را؟ و اگر نتواند آن را پرداخت كند، تكليف چيست؟ همچنين اگر برايش مقدور
نباشد به جا بياورد، چه بايد بكند؟

ج ـ يك سال نماز بدهكار است. لذا بايد قيمت فعلى را بپردازد و به هر حال، بايد
با استيجار كننده صحبت كند و رضايتش را با فرض عدم عمل به اجاره و تأخير زمانى جلب
نمايد. 29/5/77

س 455 ـ شخصى در زمان حيات خود وصيّت نموده كه از محلّ ثلث ماتَرَك خود، شصت سال
نماز و 120 ماه روزه گرفته شود و زمان مرگ، 59 سال داشته است و سه نفر از فرزندانش
را به عنوان وصىّ معيّن كرده است. در مراجعه حضورى فرموديد كه 45 سال نماز و 45 ماه
روزه براى او بگيريد. اينك متصدّيان ثلث، تقاضاى مشخصّ شدن وضعيت مى نمايند. تكليف
چيست؟

ج ـ كسانى كه مثل مورد سؤال، وصيّت به استيجار نماز به زيادتر از زمان تكليفشان
مى نمايند، عمل به وصيّت نسبت به زمان زيادتر لازم نيست; چون وصيّت به يك امرى است
كه از راه شرعى، مجوّز ندارد. آرى، اگر وصيّت كننده، عالم به مسائل اسلامى باشد،
وصيّتش به زياده بر زمان تكليف، بر مى گردد به استيجار مجدّد براى احتمال خلل و
اشكال در نماز اجير قبلى كه در اين جا عمل به وصيّت، لازم است; ليكن اين گونه صحبت
ها و احتمال ها در مثل مورد سؤال كه موصى جزو علماى محتاط نبوده و يك مؤمن و مسلمان
عادى مانند توده مسلمانان است، راهى ندارد و نتيجتاً عمل به وصيّت، نه تنها نسبت به
زمان زايد، غير لازم، بلكه غير جايز است.
29/10/79

س 456 ـ پدر اين جانب، پنج سال است كه سكته مغزى كرده و مشاعر خود را از دست
داده و كم كم بهبود نسبى پيدا كرده و وصيّت كرده، كه سه سال نماز برايش بخوانند و
سه ماه روزه براى او بگيرند. سؤال اين است كه آيا در زمان حيات ايشان مى توان نسبت
به انجام دادن و اجبات قضا شده اقدام كرد يا خير؟ و آيا بعد از فوت پدرم، بنده به
عنوان پسر ارشد، مى توانم انجام دهم؟ در صورت مثبت بودن جواب، آيا بايد به صورت
مستمر باشد يا مى توانم به صورت مقطعى انجام دهم؟

ج ـ نماز و روزه واجب در حال حيات، قابل نيابت نيست و شخص ديگرى نمى تواند براى
او انجام دهد و نيابت براى آنها مربوط به بعد از مرگ است. و نماز و روزه مورد
وصيّت، اگر با فرض استيجار باشد، يعنى مثلاً وصيّت كند كه فلان مبلغ از اموال من
صرف استيجار نماز و روزه ام شود يا مثلاً پنج سال نماز و روزه براى من استيجار
نماييد، در هر دو صورت، اگر مبلغ و اجرت كم تر از ثلث اموال ميّت باشد، بايد به
وصيّتش عمل شود و وصىّ مى تواند هر كسى را كه نماز را درست مى خواند و روزه مى گيرد
و اطمينان به عمل به اجاره دارد، برايش استيجار نمايد و فرقى بين اولاد او و غير آن
نيست. حتّى خود وصىّ هم مى تواند اجير شود و بخواند، مگر آن كه در وصيّت; قيد خاصّى
شده باشد و با فرض اين گونه وصيّت، بر پسر بزرگ چيزى واجب نيست; و امّا اگر وصيّت
ننموده يا وصيّت به مجانيّت نموده و وصىّ عمل نمى كند، آن مقدار از عبادت هاى قضا
شده او كه با عذر بوده، مثل اين كه مثلاً خوابش برده يا در بيمارى و امثال آن از او
قضا شده، به عهده پسر بزرگ است; و امّا نماز و روزه را كه به عنوان معصيت و بى
مبالاتى ترك نموده، قضايش بر پسر بزرگ تر واجب نيست و در قضاى نماز، ولو نيابتاً،
استمرارْ شرط نيست; بلكه بايد به نحوى نباشد كه گفته نشود اعتنا به قضاى نمازها و
روزه ها ندارد.
18/8/78

س 457 ـ اگر مادرى نماز و روزه قضا دارد و توانايى بدنى براى قضاى آن را ندارد و
توانايى مالى براى اجير گرفتن نيز ندارد، حكم قضاى نماز و روزه او به چه صورت است؟

ج ـ نمازهاى قضا را به هر نحو كه مى تواند، ولو نشسته، بايد قضا نمايد و براى
روزه هاى قضا، اگر توان ندارد، استغفار نمايد و براى بعد از مرگ، وصيّت نمايد كه از
ماتَرَك او اجير بگيرند. 19/7/79

س 458 ـ اگر به فردى مبلغى بدهند كه براى خواندن نماز وحشت، كسانى را اجير كند و
حال، عمداً و يا سهواً اين كار را انجام ندهد، تكليف شرعى او چيست؟

ج ـ چون وقت معيّن براى نماز استيجارى تمام شده، اجير، مديون اجرت مأخوذه است و
بايد به ورثه ميّت برگرداند و در صورتى كه آنها را نمى شناسد و يا دسترسى به آنها
ندارد، از طرف آنها صدقه دهد و احتياطاً چند ركعت نماز مستحبّى هم براى ميّت
بخواند.
23/8/79

نماز قضاى پدر

س 459 ـ شخصى كه پدرش مرحوم شده و نمازش از حيث مخارج حروف، غلط داشته. آيا قضاى
نمازهايش بر پسر بزرگ تر واجب است؟

ج ـ قضا واجب نيست، مگر آن كه فرزند بزرگ، مطمئن باشد كه پدرش نمازهايش باطل
بوده; يعنى با توجّه به اين كه حمدش غلط است و حمد غلط خواندن، موجب بطلان نماز است
و قدرت بر ياد گرفتن هم داشته و در عين حال، ياد نگرفته است در اين صورت، قضا بر او
واجب است، گرچه به نظر اين جانب، بطلان نمازش چون طغياناً بوده، قضايش بر او واجب
نيست، به هر حال، قضا نمودن نماز براى او، احتياطاً كار خير و مطلوبى است نه واجب.
27/2/78

س 460 ـ اگر پسر بزرگ كه نماز قضاى پدر بر او واجب است، نداند پدرش چه قدر نماز
و روزه بدهكار است، تكليف چيست؟

ج ـ بيش از حدّاقل بر او واجب نيست. 25/5/77

س 461 ـ پدرى دارم كه از نظر عقلى بسيار ضعيف است و در انجام دادن و اجبات، مثل
نماز و روزه و... قصور فراوان دارد. آيا با اين اوصاف كه ايشان از نظر عقلى ضعيف
است و حتّى با تلقينات مكّرر هم توان يادگيرى را ندارد، آيا بنده به عنوان فرزند
ارشد ايشان مى بايد واجبات او را بعد از فوت انجام دهم يا خير؟

ج ـ چيزى بر شما واجب نيست; ولى مى توانيد از طرف پدر به جا آوريد.
15/9/79

س 462 ـ پدر من نمازش را با عجله مى خواند، به طورى كه براى مثال، حتّى
سوره حمد را ناقص مى خواند و سوره توحيد را در مواقعى اصلاً نمى خواند. بنده
بارها تذكّر داده ام كه نماز شما باطل است; ولى اهمّيتى قائل نمى شود و به همان
صورت مى خواند. آيا نماز ايشان بعد از فوت بر من كه پسر بزرگ خانواده ام، واجب مى
شود يا خير؟

ج ـ قضا بر شما واجب نيست، به جهت اين كه ايشان به تكليف خويش عمل نموده و
نمازهايش قضا ندارد تا بر شما كه وَلَد اكبر هستيد، با فرض شرايط ديگر واجب باشد.
25/1/77

س 463 ـ اگر فردى از دنيا برود و وصيّت كند كه نمازهاى قضا شده اش و روزه هاى
قضا شده اش را به جا آورند; امّا فرزندان وى اعتنا نكنند و سرمايه شخص را مصرف
كنند، در اين صورت، اين مال چه حكمى دارد؟ و آيا فرزندان وظيفه اى دارند يا خير؟

ج ـ نماز و روزه ميّت كه معلوم است به عهده اش بوده، چه از راه وصيّت معلوم گردد
و يا از راه ديگر، اگر وَلَد اكبر دارد، بر عهده اوست; وگرنه به مالش چيزى تعلّق
نمى گيرد و به عهده كسى هم نيست; چون نماز و روزه، نه دَين است، نه در حكم دَين تا
از اصل مال خارج شود. آرى، اگر ميّت وصيّت نمايد كه براى من از اموالم نماز و روزه
بگيريد، از ثلث مال خارج مى شود و نسبت به ثلث، نافذ است و وُرّاث تا وقتى كه به
وصيّت عمل ننموده اند، حقّ تقسيم اموال را ندارند، چون مال مشاع است. 1/6/79







/ 110