فروختن و اجاره موقوفه - مجمع المسائل جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مجمع المسائل - جلد 2

یوسف صانعی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید















فروختن و اجاره موقوفه

س 1637 ـ در پى اجراى وصيّت مرحوم مادرم اقدام به ساختن مسجدى نمودم. پس از شروع
به كار، به طور غير مترقّبه مسجد جامعى در فاصله بسيار نزديك آن، بنا كردند. از آن
جا كه ضرورت ادامه كار، بى حاصل بود، ساخت مسجد موقوفى حدود بيست سال كاملا متوقف و
نيمه كاره مانده است. با توجّه به اين كه ساختمان مذكور به محلّ انباشت زباله تبديل
شده و افراد خلافكار به آن وارد مى شوند و براى همسايه ها مزاحمت ايجاد مى كنند،
آيا مى توانم وقف مذكور را به موارد مشابه مثل حسينيه، كتاب خانه، پژوهشكده دينى و
... كه مورد نياز اهالى محل است، اختصاص دهم، يا آن كه آن را بفروشم و خرج مسجد
جامع نمايم.

ج ـ فروش مكانى كه به عنوان مسجد نيمه تمام مانده و محلّ زباله دانى شده و قابل
استفاده در مسجد به دليل مساجد همجوار نمى باشد، مانعى ندارد و مجاز هستيد; ليكن
بايد پول آن را در مسجد ديگرى هزينه كنيد، و هر چه هم مسجد ديگر نزديك تر به آن محل
باشد، اولى و احوط است.
9/5/78

س 1638 ـ هيئت امناى مسجد روستايى به منظور برگزارى مراسم يادبود اموات، فرش هاى
ماشينى وقف مسجد نموده اند كه تعدادى اضافه است، ضمناً فرش هاى دستبافى كه قبلا
اهدا شده به علّت گذشت زمان كهنه و پوسيده شده است، امّا خريدار دارند. آيا
مى توانيم فرش هاى كهنه شده را بفروشيم و براى مخارج ديگر مسجد هزينه كنيم؟

ج ـ فرش هاى اضافه كه مورد استفاده نمى باشد و يا فرسوده شده، كه به علّت
فرسودگى از نظر اقتصادى، استفاده از آن به صرفه نمى باشد، اگر مسجدهاى مجاور به
آنها احتياج دارند، احتياط در آن است كه در آن مساجد مورد استفاده قرار گيرند،
وگرنه فروش آنها و استفاده در كارهاى لازم ديگر مسجد، تا واقف ثواب ببرد و در حدّ
مقدور غرضش تأمين شده باشد، مانعى ندارد. 13/10/77

س 1639 ـ قطعه زمينى وقف اولاد ذكور مى باشد و قرار است در آن بناى مصلّى احداث
شود. آيا اولاد ذكورى كه هم اكنون موقوف عليهم محسوب مى شوند، مى توانند با عقد
اجاره به مدّت 99 سال، زمين را براى احداث مصلّى در اختيار بانيان آن قرار دهند؟ و
اگر در مدّت مذكور، موقوف عليهم فوت كنند، با فرض وجود اولاد ذكور صغير، تكليف
اجاره چه مى شود؟

ج ـ اگر متولّى وقفى با رعايت مصلحت وقف و موقوف عليهم، عين موقوفه را براى مدّت
طولانى اجاره دهد، اجاره نسبت به نسل هاى بعدى هم صحيح و لازم است، چون رعايت مصلحت
آنها نيز شده; امّا اگر طبقه اى از موقوف عليهم، وقف را به مدّت زيادتر از زمان
حياتشان اجاره دادند، اجاره نسبت به نسل بعدى فضولى مى باشد، كه اگر اجازه دادند
صحيح وگرنه باطل است، و در ساختن مصلّى كه مورد سؤال قرار گرفته، جهات مذكور در حكم
شرعى بايد مورد توجّه قرار گيرد. 30/6/76

س 1640 ـ شخصى ملكى را وقف نموده تا از عايدات آن براى مردم حليم تهيّه كنند و
در اختيار مردم قرار دهند. متولّيان قبلا از منافع ملك دو بار در اين زمينه اقدام
نموده اند و در حال حاضر ملك فوق در اجاره مستأجر است كه مبلغ آن ساليانه هفت هزار
تومان است. لطفاً تكليف مستأجر در زمينه عمل به وقف را بيان فرماييد.

ج ـ در اين گونه موارد كه مال الاجاره هر سال، پاسخ گوى عمل به وقف نيست، يا
بايد در صورت مساعدت مردم و با كمك آنها اين عمل انجام شود، و يا مال الاجاره چند
سال را كنار گذاشته تا زمانى كه براى عمل به وقف، كافى باشد و در آن زمان اقدام
شود، به هر حال در حدّ توانايى بايد نيّت و غرض واقف مورد توجّه و عمل قرار گيرد.
4/10/76

س 1641 ـ آيا زمين وقفى را بدون دريافت حقّ الاختصاص و امثال آن كه امروزه در
شهرهايى مانند قم و مشهد متعارف است، مى توان اجاره داد؟ اگر مستأجرى حاضر به
پرداخت چنين اجاره اى باشد، آيا مى توان به مستأجرى اجاره داد كه حاضر به پرداخت
حقّ الاختصاص نيست؟ در صورتى كه اجاره بدون دريافت حقّ الاختصاص انجام گرفته باشد،
اين نوع اجاره صحيح است يا باطل؟

ج ـ چون در اجاره زمين، متولّى و يا شخص ديگرى كه اجاره مى دهد، بايد مصلحت واقف
و وقف را رعايت كند، لذا اجاره دادن بدون دريافت حقّ الاختصاص ـ با فرض وجود
مستأجرينى كه حاضر به پرداخت وجه باشند ـ غيرجايز و باطل است، و فرقى بين اجاره
گذشته و حال نيست و رعايت مصلحت وقف و واقف بر مصلحت ديگران مقدم است.
12/11/76

س 1642 ـ شخصى مكانى را جهت نمازخانه، وقف نموده است و در حال حاضر مخروبه شده و
به گفته ورّاث ايشان، كسى در آن مكان نماز نخوانده است. ضمناً مقدارى پول توسط مردم
جهت آن مكان نذر شده است. آيا مى توان آن مكان را كه تعبير به مسجد از آن نشده،
بلكه فقط براى نمازخانه تعيين شده است، فروخت و پول آن و نذورات را جهت حسينيّه
جديدالاحداث در همان محل صرف كرد؟

ج ـ اگر نماز در آن مكان خوانده باشند كه وقف بر نمازخانه بودن محقّق شده باشد،
تا زمانى كه خواندن نماز در آن مكان وجود دارد و قابل استفاده براى غرض واقف است،
نمى توان فروخت; آرى، اگر قابل استفاده براى نماز نباشد و غرض واقف تأمين نگردد،
فروش آن با اجازه مجتهد جامع الشرائط، مانعى ندارد، كما اين كه اگر نماز در آن مكان
خوانده نشده، در نتيجه وقف نيز محقّق نگشته و با رضايت ورثه، فروش آن بلامانع است.
29/3/78

س 1643 ـ در روستايى حمام خزينه اى قديمى وجود دارد كه موقوفه است و وقف نامه
دارد، اين حمام در مجاورت مسجد مى باشد، ولى در حال حاضر چند سالى است كه از آن
استفاده نمى شود. واقف، مقدارى ملك زراعتى، آب و چند درخت گردو وقف حمام كرده است
تا از درآمد حاصل از آنها مخارج و هزينه حمام را تأمين كنند. امّا در سال هاى اخير
حمام ديگرى با آب لوله كشى و بهداشتى به سبك جديد ساخته شده است. آيا مى توانند اين
حمام موقوفه را خراب نموده و جزو مسجد كنند، وصيغه مسجد را روى زمين حمام جارى كنند
يا خير؟

ج ـ فروش و يا اجاره عين موقوفه اى كه از حيّز انتفاع در مسيرى كه بر آن وقف
شده، ساقط شود و قابل استفاده در آن منفعت و تأمين غرض واقف نباشد، جايز است; و پول
آن را بايد در جهت تأمين غرض واقف، مصرف نمود. بنابراين، حمامى كه متروكه باشد و
شوراى محل و اهل حلّ و عقد، موافق با فروش و يا اجاره آن باشند و اجازه بدهند، فروش
و يا اجاره آن و صرف پولش در حمام ديگر، ولو آن كه به افراد مستمند داده شود ـ تا
پول حمام خود را هر چند در مدّتى كوتاه بپردازند ـ بلامانع است. البته صرف در خود
حمام اگر موقوفه باشد مقدم است، هرچند حمام در محلّ ديگرى باشد; و ناگفته نماند كه
بعد از فروش مى توان زمين آن را در مقصدى كه براى آن خريدارى شده مصرف نمود، چه
مسجد و چه غيرآن. 614/79

س 1644 ـ آيا هيئت امناى، مساجد اجازه فروش زمين قبرستان، به منظور دفن اموات را
دارند يا خير؟

ج ـ فروش زمين وقفى قبرستان جايز نيست، امّا گرفتن وجهى براى مخارج قبرستان و
نگهدارى از آن، مانعى ندارد. 13/8/78

س 1645 ـ يك هيئت مذهبى متشكل از تعدادى از جوانان است كه محلّ سكونت اكثر اعضاى
آن در يك محدوده و نزديك يكديگر مى باشد. فرد خيرخواهى در مكانى دورتر از محلّ
سكونت اعضاى هيئت، قطعه زمينى به مساحت 170 متر به هيئت اهدا نموده كه با كمك افراد
نيكوكار، حسينيه اى در سه طبقه ساخته شده است. اكنون به علّت دورى راه و مشكل اياب
و ذهاب حسينيه از رونق افتاده و موجب حسرت اعضا شده است. لذا اعضاى هيئت پيشنهاد
نموده اند حسينيه را بفروشند و با پول آن، حسينيه ديگرى در محلّ مناسب بسازند. آيا
با توجّه به شرط فوق مى توان حسينيه را فروخت؟ در صورتى كه فروش حسينيه جايز نباشد،
آيا مى توان آن را به درمانگاه تبديل نمود، و از محلّ درآمد آن حسينيه ديگرى در
مكان مناسب تر ساخت؟

ج ـ با توجّه به اين كه زمين براى احداث حسينيه اهدا شده و مردم نيز براى ساختن
آن وجوهى را داده اند و به صورت حسينيه ساخته شده، فروش و اجاره دادن آن ـ كه خلاف
نظر واقف و افراد خيّر مى باشد ـ حرام و غيرجايز است; و مشكل رفت و آمد اعضاى يك
هيئت جزو مجوّزهاى تغيير وقف نمى باشد، و استفاده ساير مردم محل، حسينيه را از
بى نفع بودن خارج مى نمايد، و بايد حسينيه در اختيار عزاداران قرار گيرد. آرى، اگر
وقف حسينيه (بر فرض بسيار بعيد) وقف خاص بوده، يعنى به عزاداران يك هيئت به عنوان
شرط ضمنى، وقف شده باشد و آن هيئت نتواند در آن مكان عزادارى نمايد، مسئله ديگرى
است و پاسخ ديگرى مى طلبد. به هر حال، امر تبديل حسينيه و يا اجاره دادن براى
منافعش كارى بس خطير و مشكل است، و لذا به طور كلّى بايد از آن صرف نظر نمود; و
بايد تلاش كرد تا مكان هايى كه به عنوان حسينيه ساخته شده، باقى بماند و افراد خيّر
و نيكوكار و واقفين را دلسرد نكنيم و روح عالى و بلند خودمان را نسبت به حسينيه ها
بى اهمّيت و بى قيد نسازيم. 11/5/79

تغيير وقف

س 1646 ـ شخصى تعداد هيجده نخل خرما واقع در پنجاه كيلومترى محلّ سكونت خودش را
براى امام حسين(عليه السلام)وقف نموده، كه درآمد آن را خرج مراسم تعزيه و عزادارى
نمايد، و الآن چون خودش پير شده و قدرت رسيدگى به آنها را ندارد و احتمال مى دهد كه
اين نخل ها از بين برود، يا مقدار ناچيزى از درآمد آن خرج مجالس عزادارى شود. آيا
مى تواند نخل هاى وقف شده را بفروشد و به جاى آن تعداد بيست نخل خرما در محلّ سكونت
خود وقف نمايد تا فرصت رسيدگى بهتر به آنها را داشته باشد؟

ج ـ تغيير و تبديل وقف جايز نيست، مگر اين كه وقف مورد تخريب و از بين رفتن قرار
گيرد; امّا تبديل آن به نحوى كه انفع باشد در مثل مفروض سؤال، جوازش بعيد نيست.
18/12/76

س 1647 ـ شخصى مال معيّنى را براى مراسم عزادارى امام حسين(عليه السلام)وقف
نموده تا در دهه محرم عزادارى شود، و فرد خاصّى را به عنوان متولّى تعيين كرده كه
متولّى بعد از مدّتى كه به وقف عمل كرده، موقوفه را تبديل كرده است. آيا تبديل
موقوفه بدون مجوّز شرعى، جايز است؟ در موارد تحقّق مجوّز آيا تغيير و تبديل آن منوط
به اجازه حاكم شرع است؟ در اين صورت آيا فرقى بين وقف عام و خاص وجود دارد؟ اگر
موقوفه زمين شاليزار باشد و به باغ مركبات تبديل گردد، حكم درختان مذكور در هر يك
از صور اذن و عدم استيذان از حاكم شرع در صورت لزوم استيذان، چيست؟ آيا درختان تحت
مالكيت متولّى مى باشد، يا جزو موقوفه؟ در صورت تحقّق شرايط تبديل، آيا تبديل اقرب
به غرض واقف ضرورى است؟ در صورت جواز، در فرض تبديل شاليزار به باغ مركبات، آيا
ملاك فوق وجود دارد؟

ج ـ از مفروض سؤال چنين استفاده مى شود كه زمين موقوفه بوده، تا درآمد آن صرف
وقف گردد. بنابراين، تغيير در روش استفاده و بهره بردارى از زمين به نحوى كه بهتر و
انفع براى وقف است يا مساوى با روش گذشته است مانعى ندارد; و آنچه در آن زمين كشت
مى شود ملك زارع است، و در اين جهت فرقى بين زراعت محصول دار از قبيل حبوبات يا غرس
اشجار نيست و اشجار هم مثل محصول، ملك كشاورز است نه وقف. خلاصه آن كه در اين گونه
وقف ها غرض اختصاص مال الأجاره به مصرف وقف است. آرى، اگر كسى زمينى را وقف نمود به
شرط آن كه الى الأبد براى زراعت حبوبات از آن استفاده شود، نمى توان به نحو ديگرى
استفاده كرد، ليكن چنين قيدها و شرط ها ثابت نيست، و لذا استفاده به هر نحو از زمين
موقوفه براى منافع وقف، مانعى ندارد. بدين ترتيب پاسخ همه سؤال ها از اين جواب
معلوم مى شود يعنى بعد از آن كه كشاورز زمين را اجاره نمود مالك همه درخت هايى
مى باشد كه خودش كاشته است.
19/1/78

س 1648 ـ آيا خارج نمودن مهرهايى كه در مساجد وجود دارد براى اقامه نماز جماعت
در منزل، جايز است؟

ج ـ جايز نيست. 9/5/77

س 1649 ـ اين جانب به منظور ارتقاى سطح فرهنگى مردم و ايجاد علاقه به مطالعه و
كتاب خوانى در بين جوانان و به نيّت خير، تعدادى كتاب هاى مذهبى، اخلاقى و اجتماعى
از متدينين و مؤمنين و تعدادى را خودم تهيّه كرده و با كمك اهالى روستا، كتاب خانه
كوچكى تأسيس نمودم. تا مدّتى قبل كه جمعيت روستا زياد بود و جوانان ساكن بودند، از
كتب و قرآن ها استفاده مى كردند ولى به علّت مهاجرت روستاييان، مخصوصاً جوانان
باسواد و اهل مطالعه، كتاب ها بدون استفاده باقى مانده و كسى نيست تا از آنها
استفاده كند. با توجّه به اين كه كتب فوق وقف براى كتاب خانه مسجد مى باشد، آيا
مى توان آنها را به مسجد روستا يا شهرى كه نياز به كتاب دارد، انتقال داد؟ آيا
مى توانم براى استفاده به كتاب خانه شخصى خودم انتقال دهم؟

ج ـ انتقال به كتاب خانه مسجد ديگر نه تنها مانعى ندارد، بلكه به خاطر ضايع نشدن
وقف لازم است; امّا انتقال به كتاب خانه شخصى ولو براى مطالعه باشد، جايز نيست، چون
وقف براى كتاب خانه مسجد بوده است. 14/7/76

متولّى موقوفات

س 1650 ـ حدود و اختيارات متولّى يك موقوفه را بيان فرماييد.

ج ـ تابع وقف نامه و قرارداد واقف است. 25/1/77

س 1651 ـ آيا مباشرت شخص متولّى در انجام تمام امور موقوفه لازم است، يا اين كه
متولّى مى تواند از وجود وكيل مطّلع و دلسوز در اداره موقوفه نيز استفاده نمايد؟

ج ـ كمك گرفتن متولّى براى اِعمال توليت، مانعى ندارد، مگر آن كه واقف منع نموده
باشد.
9/4/77

س 1652 ـ درخت گردويى در كنار ملك كسى، به منظور يادبود و فاتحه و كسب ثواب، وقف
سرخاك شده است، كه اين نوع وقف در بعضى نقاط رايج است; اگر بعضى از شاخه هاى اين
درخت براى ملك كسى يا همسايه ضرر برساند، آيا مى تواند به متولّى وقف بگويد شاخه ها
را ببُرد و اگر شاخه اى مورد استفاده باشد مى توان از آن بهره برد و به قصد كسب
ثواب براى واقف فاتحه قرائت نمود؟

ج ـ مى تواند براى قطع شاخه هايى كه به مِلك او ضرر مى رساند، به متولّى وقف
تذكر دهد كه يا آن شاخه ها را جمع كند يا قطع نمايد، و اگر متولّى عمل نكرد، خودش
مى تواند آنها را جمع يا قطع نمايد; و استفاده از مِلك موقوفه بدون اذن متولّى
مِلك، اگر متولّى دارد و يا مجتهد جامع الشرائط، اگر متولّى خاص ندارد، جايز نيست.
آرى، اگر وقف براى استفاده عموم باشد و متولّى هم معيّن نكرده باشد، استفاده در جهت
وقف، بلامانع است. 16/6/79

س 1653 ـ در سال هاى گذشته بعضى از مالكين، املاك بزرگى را كه گاهى شامل چندين
روستا و آبادى مى شد، وقف نموده اند. با عنايت به اين كه قبل از وقف شدن املاك در
اين روستاها، حمام، اشجار، پل، تپّه، قبرستان، مسجد و امام زاده وجود داشته كه
وقف نامه اى براى آنها تنظيم نشده، و اگر هم بوده فعلا در دسترس نيست; آيا متولّى
موقوفات مى تواند به استناد وقف نامه تنظيم شده، ادّعايى در خصوص اعيان و محدوده
طبق عرف اماكن موجود، قبل از تنظيم وقف نامه داشته باشد يا خير؟

ج ـ ادّعاى متولّى قريه بر توليت نسبت به موارد مذكور در سؤال، كه محكوم به
وقفيت زمان قبل بوده و ظاهر حال بر آن شهادت مى دهد، مسموع نيست و احتياج به اثبات
دارد، و مالك قريه حسب ظاهر مالك اماكن عمومى مرقومه در سؤال نبوده تا وقف و جعل
توليت وى شامل آنها نيز بشود.
31/6/77

س 1654 ـ واقف محترمى مصرف عوايد موقوفه خود را براى استفاده طلاب علوم دينى
قرار داده و سهمى از عوايد آن را نيز به عنوان حقّ التولية براى متولّى مقرر داشته
است. در صورتى كه انجام تكاليف امر توليت توسط خود متولّى يا وكيل او، مستلزم صرف
هزينه هايى باشد، آيا متولّى مى تواند هزينه هاى مزبور را از سهم موقوف عليهم كسر
نمايد، يا بايد از محلّ حقّ التولية خود متولّى پرداخت گردد؟

ج ـ آنچه از مخارج كه مربوط به متولّى و اعمال حقّ التولية است، مانند صرف وقف
يا كرايه وسيله براى رسيدگى به وقف و ساير امور مربوطه به آن از حقّ التولية كسر
مى شود; امّا آنچه كه براى وقف يا براى موقوف عليهم مصرف مى شود، از عوايد موقوفه
كسر مى گردد، چون مخارج وقف به عهده كسى نمى باشد.
11/10/76

س 1655 ـ اين جانب متولّى جزئى آب موقوفه هستم، كه بايد درآمد آن را در مجالس
عزادارى امام حسين(عليه السلام) صرف نمايم. در حالى كه قسمتى از اين آب به مصرف
كشاورزى و باغبانى مى رسد كه بايد از باغ ها حقّ شُرب گرفته شود. با توجّه به تورم
و بالا رفتن قيمت ها، صاحبان باغ ها همچنان حقّ شُرب قديم را مى پردازند، براى مثال
در گذشته آب بها ساعتى پنجاه تومان بوده در صورتى كه اكنون ارزش هر ساعت آن هزار
تومان محاسبه مى شود، ليكن باغداران حاضر نيستند مبلغ آب بهاى جديد را بپردازند و
بنده نيز نمى توانم آنان را به اين امر متقاعد نمايم. حال تكليف بنده چيست؟ آيا
بايد به مراجع ذى صلاح شكايت كنم و يا از عمل كردن به وقف و روضه خوانى صرف نظر
كنم؟

ج ـ بر متولّى است كه با شكايت و مراجعه به محاكم صالحه حقّ وقف را استيفا
نمايد، و در حدّ قدرت غرض واقف و روضه خوانى سيّدالشهدا(عليه السلام) بايد
تأمين گردد. 12/1/78

مصرف موقوفات

س 1656 ـ مِلكى متعلّق به مرحوم پدر اين جانب بوده كه مدّت سى سال اجاره آن را
وقف مراسم عزادارى امام حسين(عليه السلام)نموده است، كه پس از بيست و دو سال از
اجاره آن، اين ملك توسط شهردارى تخريب گرديده است. آيا در خصوص هشت سال باقى مانده،
با توجّه به دريافت وجه ملك از شهردارى چيزى بر ذمّه ورّاث مى باشد يا خير؟

ج ـ بايد حدّاقل مال الاجاره فرضى آن ملك در مدّت باقى مانده، هر سال به مصرف
معيّن شده برسد; چون عمل به تحبيس در حدّ قدرت واجب است و «ما لايدرك كلّه لا يترك
كلّه»، و نمى توان با فرض اين كه پول مِلك خراب شده را كه نحوه اى از وجود اعتبارى
ملك است و داراى منافع مى باشد ناديده گرفت و نمى توان چنين فرض نمود كه ملك محبوس
به طور كلّى از بين رفته باشد. 14/12/76

س 1657 ـ شخصى بيست سال قبل تعدادى نخل خرما را وقف نمود تا درآمد آن صرف
عزادارى امام حسين(عليه السلام) شود. در حال حاضر درآمد حاصل از آن بيشتر از مخارج
مراسم عزادارى در آن روستاست. آيا مى توان مبلغ باقى مانده را در ساخت حسينيّه
متروكه هزينه كرد؟ يا بايد در جاهاى ديگر خرج مراسم عزادارى نمود؟

ج ـ بايد در جاهاى مجاور آن جا خرج عزادارى شود، چون اقرب به غرض واقف است.
18/12/76

س 1658 ـ قطعه زمينى وقف گرديده تا درآمد حاصل از آن، به مصرف سوخت بخارى حسينيه
اختصاص يابد. بعد از گذشت سى سال از عمل به وقف، هيئت امناى مسجد تقاضاى پرداخت
هزينه برق مصرفى مسجد شده اند. آيا مى توان به جاى پرداخت پول براى خريد نفت، قبض
برق حسينيه را پرداخت نمود؟

ج ـ چنانچه امروزه زمينه مصرف سوخت نفت وجود ندارد و گرم نمودن حسينيّه بهوسيله
برق و گاز مى باشد، پرداخت پول براى قبض برق و گاز مصرفى، مانعى ندارد.
24/9/77

س 1659 ـ شخصى درآمد باغ خود را وقف نموده تا در روز بيست و هشتم صفر المظفر به
اهالى روستا كه 150 خانوار هستند، نهار داده شود. اكنون درآمد باغ از مخارج نهار
بيشتر است. بفرماييد درآمد مازاد را در چه راهى بايد مصرف نمود؟

ج ـ بايد كيفيت وقف معلوم شود كه آيا قصد و نيّت واقف اين بوده كه تمام درآمد به
مصرف نهار برسد، و يا فقط مخارج نهار آن روز از درآمد باغ تأمين گردد; كه در صورت
اوّل تمام درآمد بايد در ايام سوگوارى و ليالى بيست و هشتم ماه صفر و ايام بعد از
آن صرف نهار و شام گردد و در صورت دوم مازاد بر مخارج معيّن شده، مربوط به ورثه
واقف است. 20/2/77

س 1660 ـ با هدف برپايى مراسم جشن و چراغانى به مناسبت تولّد حضرت ولى عصر (عج)،
مقدارى پول از مردم جمع آورى شد و سپس وسايل لازم نيز خريدارى شد و تابلويى ساخته
شده است. با توجّه به اين كه مسجد محل، در مرحله بازسازى قرار دارد و نياز مبرم به
پول مى باشد، آيا مى توان اين تابلو را فروخت و پول آن را صرف هزينه هاى مسجد نمود؟
شايان ذكر است كه تابلو به نيّت اين كه در مسجد مورد استفاده قرار گيرد طرّاحى و
ساخته شده است.

ج ـ فروش تابلويى كه براى مراسمى مانند جشن و چراغانى نيمه شعبان ساخته شده و
صرف پول آن در بازسازى مسجد، جايز نيست; آرى، اگر تابلو به طور كلّى پس از استفاده
در مراسم چراغانى، غيرقابل استفاده شود، مى توان فروخت و پول آن را در مراسم
چراغانى خرج نمود. به هر حال نيّت ها و حدودها و مرزها در اسلام محترم است و تخلّف
از آنها، گناه و معصيت است.
11/3/79

س 1661 ـ بلندگويى وقف مسجد شده است، به علّت تعمير مسجد، بلندگو را به خانه
آوردم تا تعمير مسجد تمام شود. آيا مى توانم در خانه با آن بلندگو اذان بگويم؟

ج ـ جايز نيست، چون وقف بر اذان گفتن در مسجد است.
1/3/77






/ 110