واجبات و مستحبّات نماز - مجمع المسائل جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مجمع المسائل - جلد 2

یوسف صانعی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید















واجبات و مستحبّات نماز

س 316 ـ آيا اذان و اقامه براى نمازگزارى كه مى خواهد خود به فُرادا نماز
بخواند، واجب است يا مستحب؟ اگر در حال حركت و كارى باشد و اذان و اقامه بگويد،
چگونه است؟

ج ـ اذان و اقامه، در نمازهاى واجب مستحب است و همچنين مستحب است در وقت گفتن
اقامه بى حركت باشد. 17/3/78

س 317 ـ اگر كسى بدون اذان و اقامه، نماز ظهر را شروع كند و هنوز به ركوع نرسيده
برايش يقين حاصل شود كه اذان و اقامه را نگفته است. بايد نماز را بشكند و اذان و
اقامه بگويد و نماز را دوباره بخواند يا اين كه بدون گفتن اذان و اقامه نمازش را
ادامه بدهد؟

ج ـ با وسعت وقت، اگر نمازگزار پيش از رسيدن به ركوع يادش بيايد كه اذان و اقامه
را نگفته، مى تواند نماز را رها كند و اذان و اقامه را بگويد و نماز را از سر
بگيرد. 4/2/77

س 318 ـ آيا جايز است در اذان به جاى «أشهد ان علياً ولىّ الله»، يك مرتبه «أشهد
أنّ علياً ولى الله» و يك مرتبه «أشهد أنّ علياً حجة الله» گفته شود؟

ج ـ بهترين شهادت نسبت به حضرت على (عليه السلام) ، شهادت به اميرالمؤمنين بودن
آن حضرت است; يعنى انسان بگويد: «أشهد أن عليّاً أميرُالمؤمنين و ولىّ الله» .

س 319 ـ نماز شخصى به علّتى باطل مى شود، در اعاده نماز، آيا بايد اذان و اقامه
را مجدداً بخواند يا اذان و اقامه قبلى كفايت مى كند؟

ج ـ گرچه مورد از موارد سقوط اذان و اقامه نيست، ولى همان اذان و اقامه قبلى،
كفايت مى كند. 28/10/78

س 320 ـ درباره طُمَأنينه در نماز توضيح بفرماييد.

ج ـ طمأنينه و آرامش در حال نماز، يعنى بى حركت بودن در حال قرائت و يا مثلاً در
حال ذكر ركوع، بدن بى حركت باشد; يعنى همان نحوى كه متعارف است و مردم نمازشان را
مى خوانند، و نبايد در اين گونه مسائل، شك و شبهه راه پيدا كند; چون آرامش و
استقرار در نوع اعمال ما كه لرزش بدن نداريم و در حال ورزش هم نيستيم، حاصل است.
20/3/79

س 321 ـ اگر انسان در نيّت خود شكّ كند كه نيّت را درست گفته است يا نه، آيا
جايز است نماز را بشكند؟

ج ـ همين كه مشغول نماز هستيد، نماز و نيّتْ درست است و نيّت، چيزى غير از دنبال
عمل رفتن براى خدا نيست كه آن هم با خواندن نماز و شروع در آن، محقّق مى شود.
26/3/77

س 322 ـ اگر پزشك به كسى توصيه كند كه به علّت نرم بودن استخوان زانو و درد پا
نمازش را روى صندلى بخواند و بعد از يك هفته به توصيه پزشك عمل كردن، خودش تشخيص
دهد كه ديگر لزومى ندارد كه نماز را روى صندلى بخواند و درد پا ندارد و مى تواند
ايستاده بخواند و دسترس به پزشك نداشته باشد، چه بايد بكند؟

ج ـ بايد به عدم ضرر نسبت به آينده هم يقين داشته باشد تا بتواند از دستور پزشك،
تخلّف نمايد. 17/1/78

س 323 ـ بيمارى كه ايستاده نماز مى خواند و ناگاه در بين نماز احساس سرگيجه و
عجز مى كند، آيا مى تواند بقيّه نماز را به حالت نشسته يا خوابيده بخواند؟

ج ـ مانعى ندارد; ليكن اگر بتواند با تكيه كردن به چيزى ايستاده نماز بخواند، بر
نشسته، مقدّم است، كما اين كه نشسته بر خوابيده مقدّم است.
29/5/77

س 324 ـ گفتن ذكر «بحول الله وقوّته أقوم وأقْعُد» و همچنين «سمع الله لِمَن
حمده» براى كسى كه نشسته نماز مى خواند، چه حكمى دارد؟

ج ـ در ذكر «سَمِعَ اللهُ لِمَنْ حَمِده» ، فرقى بين كسى كه ايستاده يا نشسته
نماز مى خواند، نيست; امّا ذكر «بحول الله و قوّته أقوم و أقعد» ، از روايات
استفاده مى شود كه مخصوص كسى است كه نمازش را ايستاده مى خواند; چون در روايات گفتن
ذكر، مقيّد شده به اين كه در حال قيام و برخاستن باشد. 7/6/79

س 325 ـ همان طور كه معلوم است در قرائت نماز، حمد و سوره در نماز ظهر و عصر
بايد آهسته خوانده شود و در نماز صبح و مغرب و عشا بايد بلند خوانده شود، آيا واجب،
احتياط واجب، احتياط مستحب يا مستحب است كه انسان صدايش را بلند كند تا صداى خود را
بشنود، يا اين كه لزومى ندارد كه انسان، صداى خود را بشنود؟

ج ـ آنچه معتبر است، صدق خواندن و قرائت است و محض حركت زبان، مانند حركت و
قرائت در قلب و دل، كفايت نمى كند و شنيدن و نشنيدن، فى حدّ نفسه، دخالتى ندارد.
25/10/78

س 326 ـ بلند خواندن قرائت حمد و سوره نماز ظهر روز جمعه (براى مرد يا زن) چه
حكمى دارد؟

ج ـ جَهر در قرائت نماز ظهر روز جمعه، نه تنها جايز، بلكه على الأقوى مستحب است.
31/6/79

س 327 ـ اگر در سوره بعد از حمد، «بسم الله» يا كم تر يا مقدارى بيشتر از آن
گفته شود و در همين حين، انتخاب سوره صورت گيرد، اشكال دارد يا خير؟

ج ـ اگر فاصله بين حروف يا يك كلمه با كلمه ديگر از حدّ متعارف بيشتر باشد، جزء
«بسم الله» محسوب نمى شود و بايد تكرار شود. البتّه گفتن «بسم الله الرّحمن
الرّحيم» براى خواندن سوره، اگر چه در هنگام گفتن آن سوره را معيّن نكرده باشند،
كفايت مى كند و قصد و نيّت سوره معيّنى نمودن، لازم نيست. آرى، اگر «بسم الله» را
به نيّت سوره معيّنى گفته باشد، جزء همان سوره است و نمى توان براى سوره ديگر به آن
اكتفا نمود.
22/10/76

س 328 ـ اگر انسان نماز خود را سريع بخواند و يا يكى از حركات نماز را رعايت
نكند و يا كلمه اى را از روى عادت نتواند درست تلفّظ كند، نمازش چگونه است؟

ج ـ سريع خواندن نماز، اگر موجب تغيير عمدى در قرائت و كلمات و حروف و حركات آن
نشود، موجب بطلان نيست; و امّا آنچه را از الفاظ و حركات و حروف و غير آنها نتواند
درست بخواند، همان نحو كه مى تواند انجام وظيفه نمايد كه «لا يكلّف الله نفساً الاّ
وُسْعها» . 17/3/78

س 329 ـ بنده به علّت لكنت زبان، قادر به تلفّظ صحيح حرف «راء» و بعضى حروف ديگر
نيستم. قرائت نمازم چه صورتى دارد؟ و اگر امامت جماعت را به عهده داشته باشم، وظيفه
من و مأمومين چه خواهد بود؟

ج ـ خواندن حمد به مقدار مقدور در اداى كلمات و خواندن حمد و سوره و غير آنها از
اذكار نماز، در اِسقاط تكليفْ كفايت مى كند. «لا يكلّف الله نفساً الاّ وسعها» ; و
امامت كسى هم كه حمد را به قدر قدرتش صحيح مى خواند، براى ديگران مانعى ندارد; چون
اداى وظيفه امام جماعت، كافى در صحّت اقتداست. آرى، مأموم نسبت به حمد و سوره، هر
كجا را كه ديد امام نمى تواند صحيحش را ادا كند، احتياط آن است كه مأموم، صحيح آن
جمله را قرائت نمايد. 12/10/78

س 330 ـ ما الفرق فيها بين السين و الصاد فى كيفية صناعة ادائهما، و أين يكون
مخرج كل منهما من الفم و كذا الضّاد و الظّاء. افتونا، جزيتم خيراً؟

ج ـ مخرج حرف الصاد و السّين واحد و هو طرف اللسان و ان تفاوتت كلّ منهما بالجهر
و الهمس و الشدّه و الرخاوة و غيرها من الأوصاف; ولكن مخرج الضاد و الظاء متفاوتة و
لايجب أن يعرف مخارج الحروف على طبق ما ذكره علماء التجويد بل لايلزم اخراج الحرف
من تلك المخارج، بل المقدار، صدق التّلفظ بذلك الحرف و ان خرج من غير المخرج الذى
عيّنوه فالمناط الصدق فى عرف العرب. 12/7/79

س 331 ـ مدّتى است بعد از پايان سوره اخلاص، يك بار «كذلك الله ربّنا» مى گفتم و
فكر مى كردم در رساله اين طور آمده; امّا اخيراً ديدم كه اين ذكر سه بار بايد گفته
شود. تكليف نمازهايم چيست؟

ج ـ نمازهاى گذشته، صحيح است و قضا ندارد و نسبت به آينده، سعى شود مستحبّات را
همان طور كه وارد شده مراعات فرماييد.
14/7/78

س 332 ـ منظور از «وقف به حركت» يا «وصل به سكون» چيست؟ معيار براى عدم تحقّق
وصل به سكون چيست؟ آيا مكث يك ثانيه اى يا ذرّه اى نفس كشيدن كافى است؟

ج ـ معناى وقف به حركت آن است كه زير يا زِبَر يا پيشِ آخر كلمه اى را بگويد،
بين آن كلمه و كلمه بعدش فاصله دهد و مثلاً بگويد: «الرحمن الرحيم» و ميم «الرحيم»
را زير بدهد و بعد، قدرى فاصله دهد و بگويد: «مالك يوم الدين» ; و معناى وصل به
سكون آن است كه زير يا زِبَر يا پيشِ كلمه اى را نگويد و آن كلمه را به كلمه بعد
بچسباند، مثل آن كه بگويد: «الرحمن الرحيم» و ميم «الرحيم» را زير ندهد و فوراً
«مالك يوم الدين» را بگويد و معيار صدق عرفى بر وقف يا وصل است. 20/11/78

س 333 ـ وصل به سكون و وقفِ به حركت در حمد و سوره و اذكار مستحبّى و واجب و
تشهّد و سلام، چه حكمى دارد؟

ج ـ احتياط مستحب آن است كه در نماز، وقف به حركت و وصل به سكون ننمايند.
20/11/78

س 334 ـ در نماز، در قرائت يا غير قرائت، هر جا كه صورت امرى دارد، مانند
«إهدنا» ، «ربّنا آتنا» و «تَقَبَّل شفاعتنا» و امثال اينها، اگر كسى قصد انشا كند،
درست است يا نه؟

ج ـ آنچه در قرائت حمد و سوره معتبر است، قصد قرآنيّت است; ليكن گذراندن معانى
در ذهن، مضرّ به صحّت آن نيست و نبايد حمد و سوره را به قصد انشاى دعا خواند. آرى،
قصد انشاى دعا در ادعيه نماز، مثل دعاها، صحيح و درست است.

س 335 ـ اگر كسى نمى دانست كه نمازش را بايد حتماً با تلفّظ صحيح بخواند و بعد
از پنج، شش سال بفهمد، تكليفش چيست؟ و اگر بداند كه بايد با تلفّظ صحيح بخواند و
ياد هم گرفت و بعد از چند سال فهميد كه چند حرف را اشتباه متوجّه شده و تلفّظ مى
كرده، و يا اين كه ياد گرفته، ولى يادش رفته كه بايد آن را درست تلفّظ نمايد، چه
بايد بكند؟

ج ـ نمازهاى خوانده شده، محكوم به صحّت است و قضا ندارد و نسبت به آينده هم
زيادتر از متعارف و قدرت تكليف ندارد. 17/1/78

س 336 ـ اگر كسى عمداً در ركوع يك «سبحان الله» در سجده يك «سبحان الله» بگويد،
آيا نمازش صحيح است؟

ج ـ در ذكر ركوع و سجده، يك «سبحان الله» كافى نيست و اگر كسى با علم به حكم
مسئله يك مرتبه بگويد، نمازش باطل است. 21/10/79

س 337 ـ در رساله آمده كه يكى از واجبات سجده، نهادن كف دست ها بر روى زمين است.
آيا انگشتان دست هم شامل كف دست مى شوند؟ اگر انگشتان دست به طور كامل روى زمين
قرار نگيرند، آيا سجده باطل است؟

ج ـ آرى، انگشتان هم جزو كف دست است و گذاشتن كف دو دست به مقدارى كه مسماى
گذاشتن كف ـ ولو به گذاشتن بعضى انگشتان ـ صدق كند، كفايت مى كند.

س 338 ـ اگر كف دست بر روى زمين قرار گيرد، در حالى كه لبه دو فرش در زير دست
باشند، و مقدارى هم فاصله داشته باشند و در اين صورت، باريكه اى از كف دست بر زمين
نخواهد بود، آيا اين مسئله، نماز را باطل مى كند؟

ج ـ باطل نمى كند. 29/10/76

س 339 ـ اگر در هنگام سجده، موى سر مانع از رسيدن به مُهرشود، نمازباطل مى شود
يا نه؟

ج ـ بايد بين پيشانى و آنچه بر آن سجده مى كنند، چيزى نباشد. پس اگر موى جلوى سر
مانع رسيدن پيشانى به مُهر باشد، سجده باطل است و باطل بودن سجده، موجب بطلان نماز
است.

س 340 ـ نماز خواندن بر روى دو مُهر چه حكمى دارد؟

ج ـ اگر دو مُهرى كه مى گذارند، قطرشان بلندتر از چهار انگشت بسته نباشد، مانعى
ندارد; چون جاى پيشانى نمازگزار بايد از جاى زانوهايش پست تر و بلندتر از چهار
انگشت بسته نباشد، مگر عذرى داشته باشند كه لازم باشد زير مُهر چيزى بگذارند يا چند
مهر روى هم بگذارند. 16/5/79

س 341 ـ شخصى كه درد گردن دارد و نمى تواند سر بر مُهر بگذارد و بر روى چهار
پايه و يا كتل هم نمى تواند نماز بخواند، آيا مى تواند مُهر را بر پيشانى خود
بگذارد؟

ج ـ در صورت امكان، مُهر را روى بلندى بگذارد و سر را روى آن قرار دهد و در صورت
عدم امكان، مُهر را به پيشانى بگذارد.
24/11/76

س 342 ـ حكم نماز خواندن بر روى مُهرى كه بر اثر زيادى سجده كردن بر آن، سياه
شده است، چگونه است؟

ج ـ سياهى مضر نيست; مگر آن كه به صورت جِرم باشد كه سجده روى مُهر، صدق نكند.
27/7/78

س 343 ـ سجده كردن بر مُهرى كه داراى آينه است، چه حكمى دارد؟

ج ـ اگر كسى پيشانى را بر روى خودِ مُهر (مايصحّ السجود عليها) قرار دهد، نمازش
باطل نيست; ليكن بهتر است كه سجده بر روى مُهرى انجام شود كه نقش و نگار و آنچه
موجب حواسپرتى است، نداشته باشد. 5/11/78

س 344 ـ در مقام ضرورت، سجده كردن به اسكناس به عنوان كاغذ چه حكمى دارد؟

ج ـ سجده به انواع كاغذ، هر چند از چيزى مانند پنبه هم ساخته شده ـ كه سجده بر
آن صحيح نيست ـ ، جايز است و مانعى ندارد.
27/2/78

س 345 ـ شنيدن آيه سجده واجب از راديو و تلويزيون در برنامه هايى كه به طور
مستقيم بخش مى شود، چه حكمى دارد؟ و اگر غيرمستقيم باشد، چه حكمى دارد؟

ج ـ اگر كسى قرآن مى خواند و راديو و تلويزيون مستقيماً پخش مى كند و به عنوان
آلت پخش است، مثل بلندگو، سجده واجب است; ولى اگر از نوار استفاده مى كنند، سجده
واجب نيست.

س 346 ـ كسى كه سجده بر او واجب است (مثلاً پس از قرائت آيات سجده دار) بايد يك
سجده به جا آورد يا دو سجده؟ و آيا بايد پس از آن، تشهّد و سلام بخواند؟

ج ـ سجده هاى قرآن، يكى است نه زيادتر، و تشهّد و سلام ندارد و هرگاه كسى در
سجده واجب قرآن، پيشانى را به قصد سجده به زمين بگذارد، اگر چه ذكر نگويد، كافى است
و گفتن ذكر، مستحبّ است; ولى تشهّد و سلام ندارد.
8/9/79

س 347 ـ جا به جا گفتن ذكر ركوع و سجده چه حكمى دارد؟

ج ـ ذكر «سبحان ربّى الأعلى و بِحَمده» را كه ذكر خاصّ سجده است، نمى توان در
ركوع گفت، كما اين كه ذكر خاصّ ركوع، يعنى «سبحان ربّى العظيم و بحمده» را هم كه
ذكر خاصّ ركوع است، نمى توان در سجده گفت. آرى، ذكر سه مرتبه «سبحان الله» را در هر
يك از آنها مى توان گفت، كما اين كه اگر جا به جا گفتن دو ذكر مخصوص از روى جهل به
مسئله و يا از روى فراموشى انجام بگيرد، مانعى ندارد و به نماز، ضررى وارد نشده
است.
25/8/79

س 348 ـ اگر شخص در حالى كه حكم را نمى داند، تسبيحات اربعه را بلند بگويد، آيا
پس از آگاه شدن بايد نمازهاى قبلى را اعاده كند يا خير؟

ج ـ نمازهاى قبلى اعاده و قضا ندارد، چون جهلش از روى تقصير و بى مبالاتى به دين
نبوده و چنين جهل هايى مرفوع و بى اثر است.
22/10/76

س 349 ـ اگر در نماز شك كنيم كه چه تعداد تسبيحات اربعه گفته ايم، چه بايد
بكنيم؟

ج ـ چون يك مرتبه كافى است، شكّ در زياده از آن، بى اثر است. 17/1/78

س 350 ـ آيا در تشهّد جايز است كه بعد از گفتن «اَللّهم صلّ على محمد و آل محمد»
«وعجّل فرجهم» را اضافه كنيم؟

ج ـ نبايد اضافه نمود و حدود نماز بايد مراعات شود; وگرنه در آينده نه چندان
دور، نماز محدود و معيّن شرعى ممكن است باقى نماند و همه ما مسئول باشيم. 20/10/79

س 351 ـ بنا بر حديثى كه گفته بعد از شهادت به رسالت، شهادت به ولايت داده شود،
آيا در اذان و تشهّد هم بايد شهادت به ولايت داده شود؟

ج ـ وضع نماز را نبايد با اين زياد نمودن ها به هم زد و نبايد چيزى به تشهّد
اضافه شود.
13/10/78

س 352 ـ آيا جايز است كسى در زمانى كه عجله دارد، در تشهّد فقط شهادتين را بگويد
و صلوات بفرستد؟

ج ـ جايز نيست. آرى، در تسبيحات اربعه، چون يك مرتبه زيادتر واجب نيست، مى تواند
عجله را با آن رفع نمايد.

س 353 ـ آيا بعد از نماز خواندن، شعارهاى انقلابى بدهيم بهتر است يا تسبيحات
اربعه حضرت زهرا (عليها السلام) را بگوييم؟

ج ـ آنچه در روايات و فتاوا آمده، تسبيح حضرت زهرا (عليها السلام) است و بر آن
تأكيد هم شده و ثواب فراوان هم براى آن مقرّر شده است.
23/10/79

س 354 ـ اگر كسى در هر نماز واجب و مستحب، قنوت نماز را عمداً بعد از ركوع به جا
آورد، چه حكمى دارد؟

ج ـ اگر فراموش كرده كه قبل از ركوع به جا آورد، مانعى ندارد; ولى در غير آن،
جايز نيست.

/ 110