غيبت و تجسس - مجمع المسائل جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مجمع المسائل - جلد 2

یوسف صانعی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید















غيبت و تجسس

س 931 ـ غيبت چيست؟ و اگر كسى داراى مسئوليتى عمومى است، اعم از كوچك يا بزرگ،
اگر در انجام دادن وظايف خود، قصور كرد، آيا انتقاد از او در جمع ديگران، مصداق
غيبت مى شود يا نه؟

ج ـ غيبت، عبارت است از صحبت كردن پشتِ سر افراد براى آبرو ريزى و اغراض شخصى كه
از حسد و امثال آن سرچشمه گرفته باشد; و امّا اگر انتقاد از افرادى كه داراى سمت
هاى حكومتى هستند، براى تظلّم و آگاهى سياسى و حفظ حقوق جامعه انجام بگيرد، مشمول
ادلّه حرمت و غيبت نيست، بلكه از باب نهى از منكر اجتماعى، ممكن است كه واجب گردد;
و اگر انتقاد سازنده نباشد و مردم حق نداشته باشند در سرنوشت خودشان اظهار نظر
نمايند، استبداد و خود محورى و ظلم به حقوق جامعه تحقّق پيدا مى كند. 8/10/77

س 932 ـ غيبت چه اشخاصى حرام است (مميّز، غيرمميّز، ديوانه)؟

ج ـ غيبت نمودن همه آنها كه منجر به تضييع آبروى افراد بشود، مطلقاً حرام است.
10/8/77

س 933 ـ اگر شخص يا اشخاصى پشت سر كسى صحبت كنند، در صورتى كه او آن عمل را
انجام داده است، ولى راضى نباشد كه پشت سرش بگويند، آيا غيبت محسوب مى شود؟

ج ـ انتقاد و عيب جويى پشت سرِ افراد كه ناشى از حسد نسبت به ديگران باشد، غيبت
و حرام است.
18/10/77

س 934 ـ اگر فرزندم ناخلف بوده و به زشتى ها روى آورده باشد، اگر غيبت او را
بكنم گناه كرده ام؟

ج ـ اگر احتمال دهيد كه غيبت كردن در جلوگيرى او از بدى ها مؤثّر است و يا براى
خالى شدن عقده اى باشد كه به وسيله ظلم او شما گرفتار آن شده ايد، مانعى ندارد و
حرام نيست; چون جلوگيرى از گناه و خلاف ديگران و پيشگيرى نهى از منكر است كه نه
تنها با شرايطش جايز، بلكه واجب است كما اين كه جهر به سوء براى مظلوم و عقده گشايى
او نيز حسب آيه: «لا يحبّ الله الجهر بالسّوء من القول إلاّ من ظُلم» تجويز شده
است.
12/9/78

س 935 ـ آيا غيبت از فردى كه ريش خود را تراشيده جايز است يا خير؟

ج ـ جايز نيست و غيبت از اين گونه افراد، مثل ديگران حرام است.
12/2/77

س 936 ـ اگر كسى غيبت كسى را بكند و يا تهمت بزند و يا قضاوت بد در مورد كسى
بكند، چه راهى براى حلاليت طلبيدن براى رهايى از غضب خداوند و آتش جهنّم وجود دارد؟
آيا مى توان به جاى او صدقه داد؟ و ديگر اين كه در جمعى كسى مشغول غيبت كردن است و
يك نفر از كسانى كه در مجلس نشسته، طرفى را كه مورد غيبت قرار گرفته نمى شناسد. آيا
اين فرد هم مرتكب گناه شده يا خير؟

ج ـ طلب مغفرت براى او بنمايد، كافى است و براى كسى كه فرد غيبت شده را نمى
شناسد، غيبت كردن ديگران، استماع غيبت نيست; ليكن پرهيز از آن مطلوب است. 4/11/79

س 937 ـ شخصى مى گويد من راضى هستم كه غيبت مرا بكنيد، ولى راضى نيستم كه تعريف
مرا بكنيد، در اين صورت، غيبت و تعريف از خوبى هاى او چه حكمى دارد؟

ج ـ رضايت به غيبت، مجوّز آن نيست. آرى، عدم رضايتش به مدح مى تواند سبب عدم
جواز گردد; چون انسان بر شئون خود مسلّط است و تنها نمى تواند خود را ذليل نمايد
كه: «ان الله فوض الى المؤمن كل شىء الاّ اذلال نفسه» . 31/9/79

س 938 ـ اگر به كسى ظلم شود و شكايت هاى مكرّر او به دستگاه هاى مسئول، به سبب
نفوذ زياد متعدّى يا هر سبب ديگر مورد پيگيرى مؤثّر واقع نشود و مظلوم در يك نامه
تظلّم آميز و يا صحبت در يك جمع، نسبت به فردى كه به او ظلم كرده است، سخنى بگويد و
يا بنويسد كه برداشتِ توهين شود (نه فحّاشى) و با اين طريق بخواهد حقّ خود را تأديه
و ظلمى را كه به او رفته است، جبران كند، آيا اين فرد، شرعاً مستحقّ مجازات است؟

ج ـ يكى از مواردى كه از حرمت غيبت استثنا شده، تظلّم مظلوم است كه «لا يحب الله
الجهر بالسوء من القول إلاّ من ظلم» و همانند نهى از منكر كه آن هم از موارد
استثناست. بنابراين، تظلّم يك مظلوم و انتقاد او از ظالم، فى حدّ نفسه، معمولا جزء
يكى از دو مورد است و انجام دهنده اش مرتكب حرام نشده، و ناگفته نماند كه از قضيّه
شخصيّه اطّلاع ندارم و آنچه ذكر شد، بيان حكم الله است و نيز غيبت حرام هم، بماهو
هو، در قوانين جزايى جمهورى اسلامى براى او مجازات قرار داده نشده. 1/4/78

س 939 ـ آيا زنى كه در ملأ عام بدحجابى مى كند وباعث فسادمى شود، غيبت دارديا
خير؟

ج ـ جايز نيست و غيبت از او هم مانند بقيّه حرام است، مگر در خود بى حجابى كه
همه مى دانند و مى بينند. 23/5/77

س 940 ـ با توجّه به شغل ما در مواردى بايد غيبت افراد را بكنيم; چون اگر سؤال
كننده بخواهد جواب درست بگيرد مثلا خلاف هاى فردى يا رفتار و كردار فردى را از
افراد خود مى خواهيم يا ديگران از ما مى خواهند (البته به صورت محرمانه). حال در
چنين مواردى كه عيب هاى فرد يا افرادى را به خاطر موقعيت شغلى عنوان كنيم، غيبت
محسوب مى شود يا خير؟ يا اين كه تأييد فردى را براى تصدّى مقام و منصبى مى خواهند
يا اين كه فردى جايى مشغول كار است و از ما استعلام مى كنند. در چنين شرايطى، اين
كار از نظر شرعى چه حكمى دارد؟

ج ـ عيوبى كه ثابت باشد و براى نظام مضر و مفسده برانگيز و باعث خيانت به مردم
شود، بحث از آنها محرمانه در حدّ ضرورت، نمى توان گفت حرام است; چون علاوه بر اين
كه حفظ نظام اهمّيتش از همه چيز بالاتر است، اين گونه بحث هاى محرمانه كه به قصد
آبروريزى در جامعه و نزد افراد نمى باشد، معلوم نيست، مشمول ادلّه حرمت باشد.
22/9/78

س 941 ـ غيبت كردن از شخص بى نماز چه حكمى دارد؟ آيا در اين مورد، فرقى بين تارك
عمدى و غير عمدى وجود دارد؟

ج ـ جايز نيست، مگر آن كه احتمال داده شود با گفتن به ديگران كه او نماز نمى
خواند، نماز خوان شود. پس غيبت نمودن او فقط در مورد نماز نخواندن، آن هم با احتمال
تأثير و تحت شرايط امر به معروف و نهى از منكر، جايز است. 21/8/78

س 942 ـ غيبت در مورد مُردگان چه حكمى دارد؟ و اگر غيبت فردى را بكنيم و بعد
متوجّه شويم كه آن فرد چند روز قبل از آن درگذشته، چه حكمى دارد؟

ج ـ بهتر است از اين گونه امور كه ممكن است موجب هتك ميّت و يا آزار بستگان ميّت
مى شود، خوددارى نمود. چه نيكوست كه انسان، براى كسى كه احتمال مى دهد در حقّ او
غيبت كرده و از دنيا رفته، استغفار نمايد و طلب آمرزش گناهانش را بنمايد. 9/3/73

س 943 ـ آيا شخصى يا مأمور دولتى كه خود را با عناوين مختلف معرّفى مى كند، مى
تواند در زندگى خصوصى ديگران مداخله و تحقيق و تجسّس نمايد؟

ج ـ هيچ كس حقّ تجسّس و تحقيق در امور شخصى و زندگى ديگران را نداشته و ندارد و
شرعاً حرام است و موجب تعزير است. 16/6/79

س 944 ـ لطفاً حكم شرعى شنودگذارى و استراق سمع را بيان فرماييد. آيا اين حكم،
قابل استثناست يا خير؟

ج ـ حكم شرعى همه راه هاى ذكر شده از باب دخالت در سلطه ديگران و خيانت در امانت
و ايذا، حرمت است، و استثنا، تابع امورى است، همانند ضرورت داشتن كه مجوّز حرام با
فرض حقّ غير بودن است. 11/6/78

س 945 ـ با توجّه به اين كه برخى گزارش هاى رسيده به گزينش، حراست و دفاتر
بازرسى، ناشى از حبّ و بغض هاى دنيايى افراد است و برخى نيز ناشى از دلسوزى آنها
نسبت به نظام اسلامى است، علاوه بر اين كه امحاى محتويات پرونده پس از ثبت در آن،
قانوناً جرم محسوب مى شود، در صورتى كه گزارشگر، مجهول الهويه باشد، آيا ثبت گزارش
سوء تأييد نشده (كتبى، تلفنى و...) در پرونده جايز است؟ اين حكم در مواردى كه
گزارشگر فردى موثّق باشد، چگونه است؟

ج ـ بايد توجّه داشت كه نظر اسلام عزيز بر غمض عين از گناهان عِرضى مردم و ستر و
پوشيده نگه داشتن آن است و به قول معروف: «ديده را نگو، نديده را كه قطعاً نبايد
گفت». بنابراين، تا حدّ توان بايد از نوشتن و ثبت اسرار مردم در حقوق الله، چه
عِرضى و چه غير عِرضى، چه گزارشگر ثِقه باشد و چه غيرثِقه، خوددارى نمود. آرى، در
حقوق الناس بعد از درخواست صاحب حق بايد ثبت و گزارش شود. 13/4/78




/ 110