در سرزمین تبوک نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

در سرزمین تبوک - نسخه متنی

جعفر سبحانی‏

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

‌ ضعف و انحلال گذاردند، به گونه‏اى كه فرمانرواى «بابل» بخت النصر در حدود ششصد قبل از ميلاد در صدد فتح «بيت‏المقدس» در آمد و با سپاهى انبوه «اورشليم» را فتح كرد و ثروت و خزاين آن‏ها را به تاراج برد، گردنكشان و صنعتگرانشان را همراه خود، به «بابل» منتقل ساخت و پيران و افتادگان آنها را در همان محل گذارد و زمام امورشان را به‏دست آخرين فرمانرواى «بني‏اسرائيل» سپرد و با او شرط كرد كه بايد از دولت مركزى «بابل» اطاعت كند.

اتفاقا قريب ده‏سال روابط وى با دولت «بابل» بسيار خوب بود، تا اين‏كه صدقيا در خود قدرت و نيرو احساس كرد و پرچم مخالفت را برافراشت و طرح دوستى و اتحاد با «فراعنه» مصر را ريخت. فرمانرواى بابل از اين كار سخت عصبانى شد از اين رو با سپاهى فراوان براى محاصره قلعه‏هاى بني‏اسرائيل رهسپار مركز آنان گرديد كه يك سال تمام محاصره طول كشيد. سرانجام بر تمام دژهاى آنان دست يافت و از كشتن افراد دريغ ننمود. خانه خدا و خانه تمام افراد را ويران كرد و آثار دينى را نابود ساخت و در اين حادثه، تورات از بين رفت و اين وضع اسفناك از سال 586 قبل از ميلاد تا پنجاه سال ادامه داشت.

گردش روزگار، كورش را بر سرير سلطنت نشاند، او با قدرت فوق‏العاده‏اى «بابل» را فتح نمود و آن را جزء خاك ايران قرار داد و تمام اسيران «بني‏اسرائيل» را آزاد ساخت و عزراء را، كه از سران آنها بود، سرپرستشان قرار داد و اجازه داد «تورات» را از نو بنويسند، و آثار دينى را با مهاجرت خود و اتباعش به بيت‏المقدس مرمّت كنند. او در سال 457 پيش از ميلاد به اين كار دست زد و تورات را از نو نوشت و نشر داد.

آن‏چه نگارش يافت مطلبى است كه عموم مورخان جهان بر آن اتفاق دارند و خوانندگان گرامى مي‏توانند مشروح اين قسمت را در كتاب قاموس الكتاب المقدس تأليف مسترهاكس آمريكايى مطالعه بفرمايند.

مسلّما اين تاريخ ضربت محكمى بر سنديت و صحت تورات وارد ساخت؛ زيرا تورات فعلى به وسيله يك نفر مجهول‏الحالى به نام عزراء به حضرت موسى مي‏رسد،

/ 293