‌ آيا آيه اختصاص به اهل كتاب دارد؟ - در سرزمین تبوک نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

در سرزمین تبوک - نسخه متنی

جعفر سبحانی‏

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

‌ آيا آيه اختصاص به اهل كتاب دارد؟

گروهى از پول پرستان و دنياطلبان كه براثر آز و طمع، گنج‏هايى اندوخته بودند؛ هنگامى كه نداى مردانى مانند ابوذر در گوش آنها طنين انداز مي‏شد و او با صدايى هرچه رساتر در برابر كاخ‏هاى ستمگران بدين جمله تكلم مي‏نمود: «بشّر أهل الكنوز بكى فى الحياة، و كى فى الجنوب و كى فى الظّهور».

(مضمون اين جمله‏با مفاد آيه مطابق است) غارتگران فورا به‏دست و پا افتاده، براى حفظ موقعيت خود در جوامع اسلامى دست به تأويل مي‏زدند و مي‏گفتند: اين آيه درباره اهل كتاب است؛ يعنى ما مسلمانان در فلج كردن اقتصاد اجتماع، با گنج كردن طلا و نقره آزاديم؛ در صورتى كه كوچك‏ترين دليلى بر اختصاص اين آيه به اهل كتاب نيست و مجرد اين‏كه اين جمله در سياق مذمت از جرايم اهل كتاب وارد شده است دليل آن نمي‏شود كه حرمت آن مخصوص به اهل كتاب باشد. به علاوه هرگاه قرآن، محاسن و يا معايب گروهى را براى ما نقل مي‏نمايد، منظور، قصه‏گويى و داستان سرايى نيست، بلكه منظور، تذكر و بيداركردن ماست، تا مسلمانان از آن‏چه موجب خشم و غضب الهى است، بپرهيزند و بدانند علت اين‏كه روز رستاخيز، بدنشان را داغ مي‏كنند، همان كنز نمودن و حبس ثروت ملت است و هرگاه آنها نيز اين راه را بروند، سرانجام زندگى آنها با اهل كتاب يكى است.

گواه ديگر گفتار ما جمله‏اى است كه تحريم كنز را اعلان مي‏نمايد و آن جمله، بر «واو» عاطفه مشتمل است: «وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ» و اين خود استقلال اين جمله را مي‏رساند و هر گاه منظور تنها اهل كتاب بود، بسيار لازم بود كه بدون واو عاطفه مطلب بفرمايد و در حقيقت جمله را صفت «احبار» و «رهبان» قرار دهد و معرف سومى براى آنها باشد.

سيوطى (متوفاى سال 909) در درّالمنثور از علباء بن احمر نقل مي‏كند: هنگام جمع كردن آيات قرآن در زمان خليفه سوم، بعضى اصرار داشتند كه اين «واو» از سر جمله «وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ...» برداشته شود، ولى در آن ميان ابى، كه خود عضويت

/ 293